شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

جشن سده، استان كرمان


  جشن سده، استان كرمان
جشن سده از آيين‌هاى زايش و رويش است که هم در ميان عشاير کرمان و هم کشاورزان و باغداران، ‌ زمانى که زمستان به پايان مى‌رسد و بهار آغاز مى‌شود، برگزار مى‌گردد. سده به معنى آتش کشنده و آتش شعله بلند است و نام روز دهم بهمن است. آتش و اجاق کانون آغازين حيات است. بقاى آتش، نشانهٔ دوام نسل و خانواده است. آيين سده در ميان عشاير بافت و سيرجان «سده‌سوزى چوپاني» خوانده مى‌شود. زرتشتيان کرمان پنجاه روز پيش از جشن نوروز در گبر محلهٔ باغچهٔ يوداغ‌آباد اين مراسم را برگزار مى‌کنند.
  جشن كوسه ناقلدى (ناقيلى) - جشن سده، استان مركزى
براساس باورهاى ايرانيان، زمستان به دو چله بزرگ و کوچک تقسيم مى‌شود : چله بزرگ از دى ماه تا دهم بهمن ماه (سردترين ماه‌هاى سال) به طول مى‌‌انجامد. ايرانيان چهار روز پايانى اين مدت را چله بزرگ و چهار روز آغازين بعدى آن را چله کوچک مى‌‌نامند و آن فاصله ميان هفتم تا چهاردهم بهمن ماه است که آن را «چار چار» مى‌‌گويند.
مراسم جشن سده از شب روز دهم بهمن يعنى اول چله کوچک شروع مى‌‌شود. اين جشن در مقابل جشن مهرگان که جشن دهقانان زراعتگر است برگزار مى‌شود و به شبانان تعلق دارد که بعد از گذراندن سرماى زمستان و جان به در بردن و گذراندن چارچار برپا مى‌شود. در روستاهاى استان مرکزى مراسم جشن سده تحت عنوان «کوسه» يا «کوسه ناقلدي» اجرا مى‌شود. اين جشن در تمامى سرزمين‌‌هاى شمالى (گيلان و مازندران) و غربى (آذربايجان، کردستان و همدان) ايران نيز انجام مى‌‌گيرد. چهل روز بعد از زمستان و پنجاه روز مانده به نوروز (بهمن ماه)، در روستاهاى اراک، محلات، آشتيان و ساوه جشن کوسه برگزار مى‌شود. مردم اين مناطق بر اين باورند که چهل روز که از زمستان بگذرد و سختى و سرما تمام شود هوا رو به گرمى مى‌رود و بهار در پيش است و همچنين معتقدند که «کوسه ناقلدي» شگون دارد و قدم راويان آن خير و برکت مى‌آرود. کودکان و نوجوانان پيش از ديگران خوشحال هستند و از چند روز قبل خود را براى اين جشن آماده مى‌کنند. اين جشن در روزگاران قديم مخصوص چوپانان و گله‌‌رانان بوده است. بازيگران جشن بين ۵ تا ۱۰ نفر هستند. يک نفر بالاپوش نمدى بلندى که پوشاک چوپانان است، ‌ مى‌پوشد و زنگ‌هايى به زانوها و دستان خود مى‌آويزد، صورت را سفيد مى‌کند و پوست بزغاله بر سر مى‌کشد، به طورى که فقط چشمان او نمايان باشد. کمربندى که روى آن زنگوله‌هاى زيادى آويزان شده است بر روى جبه مى‌بندد و تعدادى بوته‌‌هاى بيابانى به کمر مى‌آويزد و چند تايى را هم به شکلى بر سر مى‌‌بندد که گويى دو شاخ دارد.
به پاى خود مچ‌بند بسته و چوب دستى به دست مى‌گيرد. نفر ديگر پسرى ۱۵ يا ۱۶ ساله است که نقش عروس کوسه را بازى مى‌کند. اين شخص پيراهن زنانه مى‌پوشد و چادرى بر سر مى‌کشد و صورت خود را صورتى و قرمز رنگ‌آميزى مى‌کند و به لب و گونه‌هاى خود سرخاب مى‌‌مالد، چشمان خود را سرمه مى‌کشد و کفش زنانه‌اى به پا مى‌کند و زنگوله‌هايى نيز به خود مى‌بندد. دو نفر ديگر هم دو شاخ بر سرشان مى‌بندند و چند زنگ به لباس محلى خود مى‌دوزند، خورجين بزرگى بر دوش مى‌‌اندازند و سطلى به دست مى‌گيرند تا انعام‌ها را جمع‌آورى کنند. اين دو نفر را «تکه» مى‌‌گويند. در اين ميان دو يا سه نفر هم ساز و دهل دارند که نوازنده گروهند. «کوسه» در پيشاپيش گروه حرکت مى‌کند، با حرکت دستان و باز و بسته کردن آنها صداى زنگ‌ها را در مى‌‌آورد. بچه‌ها با ذوق و شادى دنبال او راه مى‌‌افتند. کوسه وارد حياط خانه‌ها (همه خانه‌ها در را باز مى‌گذارند) مى‌شود و با پاشنه کفش يا چوب دستى خود ضربه‌اى به در مى‌زند، با اين اعتقاد که اين کار شگون دارد و خير و برکت براى صاحب خانه مى‌آورد. «کوسه» همچنان که زنگ‌ها را به صدا در مى‌آورد، آواز نيز مى‌خواند. بعد از آوازخوانى کوسه، ‌ تکه‌ها با يکديگر چوب بازى مى‌کنند و عروس و کوسه با هم مى‌رقصند. گاهى «کوسه» با يکى از «تکه‌ها» کشتى مى‌گيرد که نشانه رقابت بر سر عروس است. اين کشتى به ضرر کوسه تمام مى‌شود.
بعد عروس بالاى سر «کوسه» مى‌آيد و مى‌‌گويد : «بختم، بختم، سوزن به اين بزنم به رفتم» صاحبخانه سوزنى به عروس مى‌دهد. زيرا اعتقاد دارند که اگر ندهند بدبختى و تيره‌بختى در آن خانه روى مى‌دهد. اوج جشن و هنرنمايى کوسه و همراهان در منزل ريش سفيدان يا بزرگان ده صورت مى‌گيرد. در اين خانه، ‌ کوسه هنرنمايى را به حد کمال مى‌رساند و صاحبخانه مبلغى پول و يا خوراکى به کوسه و همراهان او مى‌دهد. به اعتقاد مردم خوردن خوراکى اهدائى به کوسه شگون دارد.
  جشن مهرگان، استان كرمان
در اوستا روايت است که مهر همان ايزدمهر است که در روز آغازين زمستان زاده شده است و ميترا نام دارد. در ايران باستان اين جشن را ميتراکانا مى‌ناميدند، که بعدها به مهرگان تبديل شد. از طرفى آيين مهرپرستى که روزى جهان را در بر گرفته بود بر دين زرتشت اثر گذاشته و در سده‌هاى بعد به جشن مهرگان تبديل شده است. روايت ديگر اين است که مهر همان مهر خورشيد و نور و گرمى و مهربانى و محبت و فروز و مينويى و عهد و پيمان مى‌باشد و نيز چير‌گى شاه فريدون پيشدادى بر ضحاک تازى است. ابوريحان بيرونى در کتاب آثارالباقيه مهرگان را اين گونه توصيف مى‌کند:
«روز نخست از مهر ماه هرمزد روز است و آن روز شانزدهم مهر مى‌باشد. جشن بزرگى است که به مهرگان معروف است، خزان دوم باشد و اين جشن مانند ديگر جشن‌ها براى عموم مردم است و معنى آن دوست جان است. گويند مهر نام آفتاب است و چون در اين روز آفتاب براى اهل عالم پيدا شد، اين روز را مهرجانها گويند و دليل برگزارى اين جشن آن است که در آيين‌هاى ساسانيان آمده است که در آن روز تاجى به شکل خورشيد که در آن دايره آفتابى بود و آفتاب بر چرخى که در آن تاج سوار بود و شاهنشاهان بر سر مى‌گذاشتند و شاهنشاهى خود را با داد آغاز مى‌نمودند.»
در اين روز در بسيارى از مکان‌ها بازار برپا مى‌شود و مردم شادى‌ها مى‌کنند. در تقويم اوستا جشن مهرگان برابر ۱۶ مهر است اما چون در تقويم کشورى شش ماه از سال ۳۱ روز است، بنابراين جشن شش روز جلوتر و روز دهم مهر خواهد بود.
در اين جشن، زرتشتيان کرمان در شهر کرمان از چند روز قبل به پيشواز مى‌روند. خانه و کاشانهٔ خود را پاک و پاکيزه مى‌نمايند، ‌ آن روز جامهٔ نو به تن مى‌کنند و آب و آويشن که نوعى گياه خوشبو است به در خانه مى‌آويزند و در داخل نور و گرمى آتش و بوى خوش عود و صندل و کندور وجود دارد و زمزمهٔ ستايش به خداوند نيز از نشانه‌هاى جشن است. زرتشتيان پس از مراسم به سوى آتشکده‌‌ها (درب مهرها) در کرمان و ساير روستاها رو مى‌آورند. نماز و ستايش به خداوند توسط گروه موبدان سفيدپوش انجام مى‌گيرد و سپس موبدان آغاز به سخن نموده و فلسفهٔ جشن را بيان مى‌کنند.
از مراسم ديگر ايزدمهر، مراسم قوچ‌اندازون است، ‌ در آيين مهر قوچ، نماد مهر است. قوچ يا پازن را در گلهٔ ميش و نر مى‌اندازند. نخست آن را با رنگ‌هاى سرخ و سبز به طرز دل‌انگيزى مى‌آرايند و بر پشت آنها نقوش مختلفى از جمله نقش چهار خال يا چهار سوى چليپا براى دفع چشم زخم و گزند رنگ‌آميزى مى‌کنند و سپس با طلب فراوانى و بارورى قربانى مى‌کنند. اولين شب قوچ‌اندازون را با پختن حلوايى در سياه چادر جشن مى‌گيرند و به اولين نرى که وارد گله شود آب‌نبات مى‌دهند.
  خضر و خضرى شدن، استان كرمان
خضر نام بسيارى از آبادى‌ها، چشمه‌ها، کوه‌ها، ‌ درختان، ‌ سنگ‌ها و زيارتگاه‌هاست. کلمهٔ خضر در لغت به معناى سبزى، شاخهٔ درخت، زراعت و جاى بسيار سبز آمده است. ريشهٔ خضر در اقتصاد مبنى بر دامپرورى و کشاورزى است و در فرهنگ عامه ايران سيمايى عامه و اسطوره‌اى و مذهبى دارد.
در کرمان در باورهاى طوايف دامدار کوچنده و ده‌نشينان اين منطقه، خضر صاحب گوسفندان و حامى آنهاست. نظر کردن خضر موجب برکت رمه‌ها و شير گوسفندان مى‌شود و پستان گوسفند مايهٔ خواجهٔ خضر است.
  زيارت پنج تن يا جشن سر سال نوروز، استان كرمان
اين مراسم همه ساله از آغاز سال نو به مدت سه روز در اطراف آرامگاه يا زيارتگاه پنج تن در مَهناباد در خاک رودبار جيرفت برگزار مى‌شود و هم زمان با آن بزرگ‌ترين بازار سالانهٔ منطقه نيز تشکيل مى‌شود. از حدود دهم اسفند دکانداران عنبرآبادى و سپس رودبارى و محلى به مهناباد آمده چادر مى‌زنند و برپايى بازار را تدارک مى‌بينند. آنگاه جمعيت بى‌شمارى از تمامى ده‌نشينان و عشاير ساکن منطقهٔ جيرفت و مناطق مجاور آن به مهناباد وارد شده و با برپايى چادر در زير درختان و قربانى گوسفند و فراهم ساختن سور و سات به شادى و تفريح مى‌پردازند. در اين هنگام مهناباد به صورت بازار ساليانه براى مردمى در مى‌آيد که از ساردوئيه تا منوجان و از فارياب تا دلگان بلوچستان براى شرکت در بزرگترين اجتماع روستايى - عشايرى منطقه گرد آمده‌اند.
  قاليشويان، استان مركزى
براساس روايات معتبر حضرت سلطان على فرزند بلافصل امام پنجم که در اوايل قرن دوم هجرى به دعوت اهالى فين، قم و کاشان به اين سرزمين مسافرت کرده بود در مشهد اردهال به شهادت رسيده است.
گفته مى‌شود روز واقعه خون مطهر اين شهر نقش‌هاى ترنج و محراب قالى را رنگين کرده است و از اين رو پس از گذشت بيش از يکهزار و سيصد سال، مردم فين کاشان همه ساله با برگزارى مراسم «قاليشويان» ياد آن امام‌زاده را گرامى مى‌دارند.
هفته قبل از اين مراسم، اهالى «فين» کاشان با برگزارى آيين «جار» مردم را به شرکت در مراسم قاليشويان دعوت مى‌‌کنند.
در روز برگزارى مراسم صدها نفر از چوب به دستان فينى، براساس يک سنت ديرينه، قالى مقدس را حمل مى‌کنند و جز اهالى فين هيچکس حق دست زدن به قالى را ندارد.
فينى‌ها طى مراسم خاصى، قالى مقدس را از معتمدين و نمايندگان روستاى «خاوه» تحويل مى‌‌گيرند و آن را «حسين حسين گويان» به طرف چشمه آبى در فاصله ۸۰۰ مترى مرقد مى‌برند. سپس با پاشيدن آب و شستن قالى به صورت نمادين آن را در پناه چوب‌ها روى دست مى‌گيرند و مجدداً با نداى حسين حسين گويان به سمت مرقد باز مى‌گردند و قالى مقدس را دوباره تحويل مى‌دهند تا براى سال بعد نگهداى شود. اين مراسم در دومين جمعه مهرماه برگزار مى‌شود.


همچنین مشاهده کنید