سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

مراسم گلین یا قبله دعا، استان بوشهر


  مراسم قربانى براى بارش باران، استان هرمزگان
طبق يک رسم قديمى، همه ساله در اين استان و به خصوص در جزاير آن، براى بارش به موقع باران و يا بارش زودتر و بيش‌تر باران، تعداد قابل توجهى گوسفند قربانى مى‌کنند و با گوشت آن‌ها چلوخورش مى‌پزند و در ميان مستمندان پخش مى‌کنند.
اين مراسم در بيرون شهر برگزار مى‌شود و قبل از هر کارى، اهالى به خواندن نماز مى‌ايستند و سپس گوسفندها را ذبح مى‌کنند. هم‌زمان با فراهم کردن مراسم قربانى، آب‌انبارهاى خود را که در محل به نام برکه معروف است، تخليه و تميز کرده و منتظر بارش باران مى‌مانند.
   مراسم گلاب‌گيرى، استان اصفهان
صنعت گلا‌ب‌گيرى که هميشه با نام قمصر همراه است، اهميت ويژه‌اى در توسعهٔ اقتصادى منطقه دارد. در اين مراسم که منحصراً در فاصلهٔ ماه‌هاى اردى‌بهشت، خرداد و تيرماه انجام مى‌شود، از گل محمدى جهت تهيهٔ گلاب استفاده مى‌شود. گلاب را به نسبت غلظت يا رقت توليد‌شدهٔ آن، گلاب سنگين يا سبک مى‌نامند که در صورت سنگين بودن، ارزش بيش‌ترى دارد. به همين جهت، کارگاه‌هاى بزرگ اسانس‌گيرى بين راه قمصر و کاشان ايجاد شده است. اسانس حاصله به فرانسه و بلغارستان يعنى بزرگ‌ترين تهيه‌کنندهٔ عطريات در دنيا صادر مى‌گردد.
نحوهٔ گلاب‌گيرى چنين است:
گل‌چين‌ها از پگاه راهى گلستان مى‌شوند تا گل‌ها را پيش از آن که آفتاب ديده باشند، ‌ از شاخه جدا کنند؛ زيرا معتقدند که آفتاب عطر گل را مى‌پراند. در ميان گل‌چين‌ها مى‌توان کودکان، پيرمردان و پيرزنان را نيز مشاهده کرد که هر يک پارچهٔ‌ مربع شکلى را از چهار گوش بسته و برگردن مى‌اندازند و گل‌ها را با چالاکى و سرعت و بى‌آنکه باکى از خارها داشته باشند، از شاخه مى‌چينند و در اين پارچه‌ها مى‌ريزند؛ و سپس آن‌ها را در گونى‌هاى بزرگ خالى کرده و روانهٔ کارگاه‌هاى گلاب‌گيرى مى‌کنند.
مدت گلاب‌گيرى هر بار ۸ ساعت طول مى‌کشد و ديگ‌ها به طور مداوم، ‌ در شبانه‌روز بر شعله‌اند و ۳ بار پر و خالى مى‌شوند و به اندازهٔ وزن گل‌ها در ديگ‌ها آب مى‌ريزند. گلاب‌گيرها از ۲۴ کيلوگرم گل، در حدود ۲۰ کيلوگرم گلاب معمولى مى‌گيرند.
   مراسم گلين يا قبله دعا، استان بوشهر
يکى از مراسم ويژهٔ محلى استان بوشهر مراسم گلين است که با نام‌هاى مشابهى در ساير نقاط ايران برگزار مى‌شود. فلسفهٔ برگزارى اين مراسم در ارتباط با خشکسالى است که مزارع و کشت و زرع را با بى‌آبى و روستائيان را با فقر و تنگدستى روبرو مى‌سازد. اين مراسم در بين آذرى‌ها، قشقايى‌ها و ساير مناطق ديگر با اندک تفاوت‌هايى برگزار مى‌شود. در استان بوشهر و به ويژه در روستاى «سميه» از توابع شبانکاره به همان نام (گلين - کوساگلين) معروف است. نحوهٔ‌ انجام مراسم از اين قرار است:
وقتى خشکسالى شد و کشتزارهاى ديم محتاج آب شدند، مردان روستا گردهم مى‌آيند و شخصى را که معمولاً مقام و موقعيت اجتماعى برجسته‌اى ندارد، با رضايت خود او به نام «گلين» برمى‌گزينند. نخست لباس «کُردک» که همان نمد چوپانى است بر تنش مى‌پوشانند و از پوست و پشم گوسفند، ريشى براى او تهيه مى‌کنند و ريسمان بلند بر کمرش مى‌بندند و کلاهى حصيرى بر سرش مى‌گذارند و دو شاخ از نمد يا از چوب و يا استخوان تهيه کرده و به کلاه حصيرى وصل مى‌کنند و زنگوله‌اى بر گردنش مى‌آويزند و به صورتش آرد مى‌‌مالند تا سفيد شود. آنگاه افسارى بر گردنش مى‌بندند و کوچه به کوچه و خانه به خانه در روستا مى‌گردانند. در اين حال مردم روستا و خصوصاً جوانان و کودکان به دنبال او راه مى‌‌افتند و دسته‌‌جمعى مى‌‌‌خوانند:
محلى

فارسى

گلين ما چو زشته عروس ما چقدر زشت است
خيشى چقدر کشته چقدر کشت کرده است
بارون تب درشته دانه‌هاى باران درشت است
گل گلينو، شاخ زرين بيا عروس شاخ طلا
به هر خانه که مى‌رسند پس از خواندن اين اشعار از صاحب خانه مقدارى گندم و جو و يا تخم‌مرغ مى‌گيرند. گاهى ممکن است صاحب‌خانه‌اى براى خوشمزگى، ‌ قبل از ورود «گلين» و همراهانش به بالاى بام برود و با سطلى پر از آب در گوشه‌اى پنهان شود و سطل آب را روى آن‌ها بريزد. آن‌ها نه فقط از اين کار نمى‌رنجند. بلکه خرسند مى‌شوند و آن را به فال نيک مى‌‌گيرند. اما اگر صاحب خانه چيزى به «گلين» ندهد دسته‌جمعى مى‌خوانند:
خونه‌گدا خيرشاندا
گلين و همراهان او به راهشان ادامه مى‌دهند و کوچه‌ها و حياط خانه‌هاى روستا را بدينگونه زير پا مى‌نهند و هدايايى را که گرد آورده‌اند در محلى روى هم مى‌گذارند. گلين آنچه را که گرد آمده است چند قسمت مى‌کند و دور از چشم همراهان ريگى داخل يکى از قسمت‌ها مى‌نهد. بعد چند نفر داوطلب مى‌شوند که هر يک سهمى از آن بردارد. سهمى که در آن ريگ باشد نصيب هر که شود پا به فرار مى‌گذارد. ديگران او را ظاهراً به قصد گرفتن و کتک زدن دنبال مى‌کنند. آن شخص خود را به خانه‌اى مى‌رساند و يا در کوچه به کسى برمى‌‌خورد و از او تقاضا مى‌کند که براى سه روز يا يک هفته او را ضمانت کند تا کتکش نزنند. در عوض متعهد مى‌شود که طى اين مدت باران خواهد باريد. ديگران نيز تعهد و ضمانتش را قبول مى‌کنند و از کتک زدنش منصرف مى‌شوند. اگر تا مدت تعيين شده باران نباريد، «گلين» و گروه او به سراغ ضامن مى‌روند و اگر اين بار نيز ضامن ضمانتش را تکرار کرد باز هم تأمل مى‌کنند و گرنه به سراغ شخصى که فرار کرده بود، مى‌روند و او را کتک مفصلى مى‌زنند تا شخص ديگرى پيدا شود و ضمانت کند. مردم معتقدند که با اين مراسم خداوند به آنان ترحم مى‌‌کند و بارش آغاز مى‌شود.
روايت ديگر از مراسم گلين به نام قبله دعا در استان بوشهر وجود دارد که مراسم انجام آن به شرح زير است:
زمستان‌هايى که باران دير مى‌بارد و خطر خشکسالى احساس مى‌شود مردم بوشهر به سرپرستى ريش سفيدان، شب جمعه‌اى را انتخاب مى‌‌کنند و دور هم جمع مى‌شوند و مى‌گويند «پاش تا بريم قبله دعا».
بايد توجه داشت که هر نيم بيتى را گروهى مى‌خوانند. همين که گروه اول کارشان تمام شد، گروه دوم شروع مى‌کنند. اگر درِ منزلى باز باشد، بدون اجازه از صاحب خانه همه وارد آن مى‌شوند و شخصى (معروف به گلى) با چوبى که بر آن سوار است شروع با جارو کردن حياط مى‌کند. صاحب‌خانه موظف است چيزى به او بدهد. چند نفر کيسه همراه دارند که چيزهاى بدست آمده را در آن بريزند. در اينجا اگر صاحبخانه خوراکى به آنها بدهد با هم مى‌‌گويند : «خونه شاه مشتيش داد، خونه گدا هيچيش نداد.» اگر صاحب خانه آب روى گلى ريخت همه با هم مى‌‌گويند «نه‌اوبى‌باورن‌بي» اين مراسم ادامه مى‌يابد تا به همهٔ خانه‌هاى ده سر بزنند. سپس هديه‌جات به دست آمده را در خانهٔ يکى از ريش‌ سفيدان روستا مى‌گذارند و در همان جا اعلام مى‌کنند «فردا شب بياييد شله گلى بخوريد، مى‌خواهيم برويم قبله دعا.»
فردا شب همه جمع مى‌شوند، شله مى‌پزند و در سينى بزرگى که معروف به سينى فراشبندى است مى‌ريزند و دور از چشم ديگران مهره‌اى را زير شله مخفى کرده بعد آش را ميان اهالى تقسيم مى‌کنند. يکى دو نفر مواظبند که مهره نصيب چه کسى مى‌شود. به محض اينکه مشخص شد مهره نزد چه کسى است. يک آسک (دست آس) به دوشش مى‌اندازند، سپس همه جمع مى‌شوند، يک نفر قرآن روى سر مى‌‌‌گذارد و ديگران به اتفاق آن مرد آسک به دوش با شادى و هلهله اين ابيات را مى‌خوانند:
پيرزن کورى تشنه لنگه آسک کولشه
قبله دعا مى‌شيم سى او خدا مى‌شيم
بلکه خدا رحمش بياد بيا تا بشم قبله دعا
بلکه خدا رحمش بياد
مردم که جمع شدند، به سوى محلى به نام «قبله دعا» راه مى‌افتند و دسته‌جمعى مى‌خوانند:
بار بارونى شار شارونى
اللّه تو بده بارون سى ما عيال وارون
مشت جو داشتيم سر تلى کاشتيم
بارون زد و در اومد مشتى مو مشتى تو
مشتى خير بارونى
و در هر خانه‌اى مى‌ايستند و ادامه مى‌دهند:
تال خير مى مشتک يه تک نان مشتک يه دسته دونى مشتک
قسمت اول را يک عده و واژهٔ «مشتک» را عده‌اى ديگر در پاسخ آنان مى‌‌گويند. صاحب خانه با توجه به وضع مالى‌اش مقدارى حبوبات، ‌ هيزم، پول و يا چيزهاى ديگرى به آنان هديه مى‌دهد و نيتى هم مى‌کند. بدين ترتيب گروه راهش را ادامه مى‌دهد و گهگاه سر راه به آسمان نگاه مى‌کنند و مى‌خوانند:
اى بارون مروارى تا کى تو نمى‌باري؟
هنگامى که به محل قبله دعا رسيدند، سردسته که آش در خانهٔ او طبخ خواهد شد مى‌‌گويد : «او انبارها، او ندارن» جمعيت مى‌‌گويند : «بده، بچه‌ها نون ندارن» اهالى مى‌‌گويند : «خدا بده، بوجيلا دون ندارن» مردم مى‌گويند : «خدا بده» و باز مى‌گويند:
بار بارونى شار شارونى
اللّه تو بزن بارون سى ما عيال وارون
اين مراسم تکرار مى‌شود تا باران ببارد. روزى که باريد با استفاده از مواد خوراکى جمع‌آورى شده آشى مى‌پزند و سکه‌اى در آن مى‌اندازند. آش را ميان مردم تقسيم مى‌کنند و بر اين باورند که هر کس در آشش سکه پيدا کند به مرادش مى‌رسد. در اولين روز بارش باران در بيشتر منازل بوشهر معجونى به نام «شيره» که قبلاً از خرماى بى‌هسته، ‌ شيرهٔ‌ خرما، کنجد و مغز گردو تهيه و آماده کرده‌اند به يمن آمدن باران ميل مى‌کنند و دسته‌جمعى مى‌خوانند:
بارون تيره تيره دسام (دستهايم) تو خرما شيره


همچنین مشاهده کنید