پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

هرم سنی جمعیت


   هرم سنى جمعيت
ساخت يا ترکيب سنى جمعيت (population composition) به‌صورت توزيع سنى و به تفکيک جنس، به‌وسيلهٔ 'هرم سنى' (age pyramid) نشان داده مى‌شود. به‌عبارت ديگر، براى نمايش هندسى توزيع جمعيت برحسب سن و جنس از هرم سنى استفاده مى‌شود و آن نمودارى است که دو محور عمودى و افقى دارد. محور عمودى نمايندهٔ سن از صفر تا حداکثر و محور افقى نشان دهندهٔ تعداد افراد هر سن يا گروه سنى مى‌باشد. معمولاً زنان در طرف راست و مردان در طرف چپ هرم نشان مى‌شوند.
در هرم سنى، طبقه‌بندى سنين جمعيت را به‌صورت يک سال يا گروه سنى پنج ساله انجام مى‌دهند و در هر صورت يک طبقه از افراد را به‌صورت مستطيل افقى ترسيم مى‌کنند که طول آن تعداد افراد يک سن يا گروه سنى و عرض آن سنين پنج ساله را نشان مى‌دهد. هر سن يا گروه سنى پله‌اى را در هرم مى‌سازد و هر چه از نظر سنى بالاتر برويم، به‌دليل مرگ و مهاجرت، از تعداد افراد کاسته مى‌شود و نمودار رفته رفته شکل يک هرم پلکانى را به خود مى‌گيرد و نامگذارى آن نيز به همين دليل است.
بهترين هرم سنى هرمى است که براساس سال کشيده شود و مناسب‌ترين بعدى که براى ترسيم هرم‌هاى سنى پذيرفته شده، اين است که بين قاعده و ارتفاع آن يک رابطهٔ منطقى وجود داشته باشد، يعنى طول محور عمودى برابر دوسوم طول محور افقى باشد. در هر حال هرم سنى را مى‌توان با تعداد مطلق افراد در هر سنى ترسيم کرد و يا با درصد آنها. نوع دوم، از لحاظ مقايسهٔ هرم‌ها اهميت بيشترى دارد.
هرم سنى از يک‌سو تاريخ جمعيت را نشان مى‌دهد، يعنى منعکس کنندهٔ رويدادهاى اجتماعى و اقتصادى خاصى است که در گذشته‌هاى تاريخى جامعه اتفاق افتاده و بر ترکيب جمعيتى کشور مؤثر واقع شده‌اند، و از سوى ديگر تغييرات ساخت جمعيت را در اثر تولد و مرگ و مهاجرت نمايان مى‌سازد، يعنى نمودار وضع جمعيت در يک لحظهٔ معين است.
گذشته از آن، هرم سنى جمعيت منعکس کنندهٔ شرايط و بحران‌هاى اقتصادى و جنگ‌ها و انقلابات است و اپيدمى‌هاى ادوارى اثر خود را بر آن باقى مى‌گذارند.
  انواع هرم سنى
هرم سنى جمعيت با توجه به نوع جمعيت‌ها، بر سه گونه است:
۱. هرم سنى ثابت: به جمعيتى مربوط است که در اثر تولد و مرگ و مهاجرت (درون‌کوچى و برون‌کوچي) تغييرات داخلى و خارجى نداشته باشد. اين جمعيت هرمى خواهد داشت که هر پلهٔ آن با پلهٔ پيش از خود فقط به نسبت توسعهٔ آن سن تفاوت دارد.
۲. هرم سنى کاهنده: جمعيتى را مى‌نماياند که کاهش پيدا مى‌کند.
۳. هرم سنى فزاينده: به جمعيتى مربوط است که رو به افزايش مى‌رود.
ساخت سنى جمعيت در کشورهاى جهان يکسان نيست. مثلاً در کشورهاى جهان سوم سن بخش عمده‌اى از جمعيت کمتر از ۱۵ سال، بخش کمى کوچک‌تر بين ۱۵ تا ۴۵ سال و بخش کوچکى از آن بيش از ۴۵ سال است (تودارو، ۱۳۶۴؛ ۷).
هرم سنى جمعيت در کشورهاى صنعتى پيشرفته که داراى جمعيتى پير هستند با هرم سنى جمعيت در کشورهاى توسعه يابنده که جمعيتى جوان دارند متفاوت است. در جمعيت‌هاى جوان پايه‌هاى هرم پهن‌تر و رأس آن باريک‌تر است، در حالى‌که پايهٔ هرم جمعيت‌هاى سالخورده باريک‌تر و رأس آن وسيع‌تر و تقريباً استوانه‌اى شکل است.
   جوانى جمعيت
مبحثى که در ساختار سنى جمعيت مهم است و در هرم سنى جمعيت نيز منعکس مى‌شود، جوانى و سالخوردگى جمعيت است. اصطلاح 'جمعيت جوان' نشان دهندهٔ ساخت سنى خاصى است که در آن بيش از دوپنجم جمعيت زير ۱۵ سال قرار دارد.
%40 ∑ p ≤ ∑ P 0 - 14
نسبت جمعيت زير ۱۵ سال به کل جميعت را نسبت 'جوانى جمعيت' مى‌نامند. به اين ترتيب، هنگامى که اهميت نسبى افراد زير ۱۵ سال در يک جمعيت افزايش يابد، از جوانى جمعيت سخن به ميان مى‌آيد.
سنجش نسبت جوانى جمعيت را به‌وسيلهٔ 'تست ورتهايم' (Wertheim test) يا آزمون ۴۰ درصد انجام مى‌دهند. ورتهايم، جامعه‌شناس و جمعيت‌شناس هلندي، پس از مطالعات خود در اندونزى و مقايسهٔ آن با ساير کشورها، به اين نتيجه رسيد که در جمعيت کشورهاى توسعه نيافته نسبت افراد کمتر از ۱۵ سال به کل جمعيت حدود ۴۰ درصد و يا بيشتر از آن است. ورتهايم اين پديده را مبناى يک سلسله فرضيه قرارداد و بدينسان آزمون ۴۰ درصد (تست ورتهايم) به‌وجود آمد. به‌ موجب اين تست، اولاً هر کشورى که لااقل ۴۰ درصد افراد آن کمتر از ۱۵ سال داشته باشند جزو کشورهاى توسعه نيافتهٔ اقتصادى محسوب مى‌شود، ثانياً ميان ميزان مواليد و مرگ کودکان و جمعيت کمتر از ۱۵ سال اين کشورها با ميزان افزايش طبيعى آنها رابطه‌اى نزديک وجود دارد (بهنام، ۱۳۴۸؛ ۵۲).
مطالعات جمعيتى نشان مى‌دهد در حالى‌که نسبت جوانى جمعيت در کشورهاى جهان سوم بيشتر از ۴۰ درصد (۴۰ تا ۴۷ درصد) است، اين رقم در کشورهاى صنعتى پيشرفته حدود ۲۵ درصد و حتى کمتر از آن (۲۰ تا ۲۵ درصد) مى‌باشد (جوان، ۱۳۶۵؛ ۳۱۲ و گزيده ۵۰، ۱۳۶۵؛ ۱۴).
   سالخوردگى جمعيت
'سالخوردگى جمعيت' مقياس ديگرى است که به‌وسيلهٔ آن مى‌توان به درجهٔ رشد و توسعهٔ جامعه و عقب‌ماندگى يا توسعه يافتگى آن پى برد. اگرچه براى سالخوردگى جمعيت، برعکس جوانى آن، ملاک و معيار دقيقى تعيين نشده، اما آمارهاى جمعيتى حاکى از آن است که نسبت افراد بالاتر از ۶۵ سال در کل جمعيت براى کشورهاى در حال توسعه بسيار پائين و حداکثر ۵ درصد (۱ تا ۵ درصد) است، در حالى‌که اين رقم براى کشورهاى پيشرفتهٔ صنعتى تا ۱۶ درصد (۱۰ تا ۱۶ درصد) هم مى‌رسد. از اين‌رو گفته مى‌شود که جوانى جمعيت از خصايص کشورهاى در حال توسعه و سالخوردگى جمعيت از ويژگى‌هاى جمعيت در کشورهاى صنعتى است. هنگامى که اهميت نسبى سالخوردگان در يک جمعيت افزايش يابد، از سالخوردگى جمعيت سخن به ميان مى‌آيد. با توجه به نسبت‌هاى سالخوردگى جمعيت در جهان امروز، مى‌توان گفت که 'جمعيت سالخورده' جمعيتى است که در آن نسبت جمعيت بالاى ۶۵ سال به کل جمعيت بيش از ۱۰ درصد باشد.
نکته‌اى که در مسئلهٔ سالخوردگى مهم است، اينکه اولاً اصطلاح سالخوردگى جمعيت را نبايد با روند پير شدن فردى جمعيت اشتباه کرد، ثانياً بين سالخوردگى جمعيت که پديده‌اى است جمعيتى و سالخوردگى انفرادى که مرحله‌اى است از زندگي، فرق گذاشت. پيرى فردى بيشتر از طول عمر انسان متأثر است که در نتيجهٔ بهبود شرايط زندگى و پيشرفت دانش پزشکى حاصل مى‌شود (اماني، ۱۳۵۴؛ ۲۹).


همچنین مشاهده کنید