شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

روانشناسی گشتالت


کنش‌گرائى روند اساسى در روانشناسى آمريکا محسوب مى‌شد، مستقيماً به رفتارگرائى و کل نهضت رفتارگرائى‌ها (Behavioristics) در آمريکا منجر شد. خواهيم ديد که چگونه رفتارگرائى در نتيجه کنش‌گرائى را در خود جذب کرد؛ ولى پيش از آن بايد ماهيت و منشاء روانشناسى گشتالت که گفته مى‌شود هم‌زمان با رفتارگرائى بود مورد بررسى قرار گيرد و دليل اين امر اين است که نقطهٔ آغاز گشتالت، مقالهٔ ورتهايمر در مورد پديدهٔ 'حرکت‌نمائي' (Seen Movement) که در سال ۱۹۱۲ منتشر شد و شروع رفتارگرائي، مقالهٔ واتسن با عنوان 'روانشناسى از ديدگاه رفتارگرا' (Psychology As The Behaviorist viewsit) بود که در سال ۱۹۱۳ منتشر شد. ولى ريشه‌هاى هردوى اين نهضت‌ها در گذشتهٔ دوردست تاريخ، مدفون است. هريک نشانه‌اى است از جوّ فرهنگي، آما آنها نشانه‌هاى متفاوت از دو جوّ فرهنگى مختلف است. هرکدام اعتراضى عليه روانشناسى جديد آلمان است که در اواخر قرن نوزدهم به‌وجود آمد، يعنى روانشناسى وونت، ميولر و تيچنر، ولى اين دو حرکت، دو نوع اعتراض کاملاً متفاوت هستند. روانشناسى گشتالت در اصل عليه تجزيه و تحليل هوشيارى به عناصر جداگانه و حذف ارزش‌ها از داده‌ەاى هوشيارى بود، حال آنکه رفتارگرائى در اساس مخالف آوردن داده‌هاى هوشيارى در علم روانشناسى بود.
به‌عنوان يک حرکت اعتراض‌آميز مى‌توان گفت که رفتارگرائي، يک قدم جلوتر از روانشناسى گشتالت بود، زيرا رفتارگرائى مرحلهٔ دوم اعتراض آمريکائيان به سنت‌هاى وونت و پيروان وى بود. نخستين اعتراض، کنش‌گرائى بود. ولى روانشناسى گشتالت، مرحلهٔ اول قيام بر ضد روانشناسى وونت را مى‌گذراند. به اين دليل هنگامى که روانشناسى گشتالت در سال‌هاى ۱۹۲۰ صداى اعتراض خود را به گوش آمريکائيان رساندند، آنان تعجب نکردند و زياد علت اين شکوائيه را درک ننمودند، چرا که معتقد بودند نظير اعتراض آنان قبلاً شده و ديگر در آمريکا حائز اهميت نيست. آمريکا در آن برهه از زمان، بسيار دورتر از اروپا، از عنصرگرائى فاصله گرفته بود. علل اين امر همان عللى است که کنش‌گرائى را ايجاد نمودند.


همچنین مشاهده کنید