پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

مهاجرت روستائیان به شهر (۳)


در علل مهاجرت روستائيان به شهر، جاذبه و فريبندگى مظاهر آراسته و پرتجمل و پرطمطراق زندگى شهرى را نمى‌توان ناديده گرفت. شهرها اغلب به واسطه ظواهر آراسته خود گروهى از روستائيان را به خود جذب مى‌کنند. اصولاً شهرنشينى و شهرى بودن در ميان روستانشينان به‌عنوان نوعى ارزش اجتماعى تلقى مى‌شود و مورد خواست و آرزوى مردم است. شايد بتوان گفت که گروهى از روستائيان بر اثر تحقيرهائى که در گذشته از طرف شهريان و مالکان بزرگ بر آنها اعمال مى‌شد، نوعى احساس نارضايتى نسبت به پايگاه اجتماعى و زندگى روستائى پيدا کرده و به گروه خود بدبين و بى‌اعتنا شده‌اند. بدبينى، احساس حقارت و از خودبيگانگى از عوامل مؤثرى است که روستائى را به گريز از ده و اقامت و زندگى در شهر برمى‌انگيزد.
بنابراين اگر عامل مهاجرت براى گروهى از روستائيان کم‌کارى، کار ناقص، بيکارى و به‌طور کلى عوامل درونى مهاجرت و نيروى دافعه جامعه روستائى است، برخى از روستائيان تحت‌تأثير عوامل برونى مهاجرت قرار مى‌گيرند و شايد مهم‌ترين انگيزه مهاجرت براى آنان ناهمسانى زندگى شهر و روستا و وجود امکانات رفاهى، بهداشتى و فرهنگى بيشتر در شهر و يا به‌طور کلى امتيازات زندگى شهرى و ارزش اجتماعى شهرنشينى است. مسئله قابل ذکر ديگر در اين زمينه مهاجرپذيرى روستاها است، اين پديده به‌ويژه در جريان اجراء قوانين ارضى پاره‌اى از کشورها مشاهده شده است. بازگشت به روستا براى مهاجرانى که مدتى دور از سرزمين، خانواده و خويشاوندان خود به‌سر مى‌بردند، امرى موقتى بود که بر اثر تبليغات زياد درباره تقسيم اراضى به‌وجود آمده بود. در ايران، در جريان اجراء قانون تقسيم اراضى گروه زيادى از روستائيان مهاجر که در شهرها سکونت داشته‌اند، به‌منظور اخذ زمين به ده محل سکونت اوليه خود بازگشتند. اين امر در زمانى کوتاه موجب افزايش حجم جمعيت روستائى شده است.
بررسى انجام شده در باقرآباد سبزوار نشان مى‌دهد که قبل از تقسيم اراضى مهاجرت به‌ويژه مهاجرت فصلى در اين ده زياد روى مى‌داد وعده زيادى از نيروى فعال به‌طور دائم يا موقت ده را ترک مى‌کردند و در تهران و شهر سبزوار به کارهاى ساختمانى مى‌پرداختند و يا در مزارع پنبه و گندم و برنج گرگان و دشت که سرزمين حاصلخيز و مستعدى براى کشاورزى است به‌طور روز مزدى به کار اشتغال داشتند '... سال ۱۳۴۱ که سال تقسيم اراضى بود، روستائيان از نقاط مختلف به ده آمدند تا از زمين‌هائى که تقسيم مى‌شد، سهم ببرند' (۱) همچنين در جريان اصلاحات ارضى ۳۱ نفر از مهاجران دهکده حسن لنگى از بندرعباس (۷/۲ درصد کل جمعيت ده) به روستا بازگشتند، از اين عده ۱۲ نفر در 'قطر' و ۱۹ نفر در 'دبى' کار مى‌کردند و مدت توقف آنان از ۱ تا ۷ سال نوسان داشته است (۲) همان‌طور که گفته شد بازگشت مهاجران روستائى به ده معمول تبليغ درباره تقسيم اراضى بوده است.
(۱) . مهاجرانى، مصطفى؛ نيک‌خلق، على اکبر. باقرآباد و اصلاحات ارضى. بخش تحقيقات روستائى مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى دانشگاه تهران، ۱۳۴۵، صفحهٔ ۳۳ و ۳۴.
(۲) . نيک‌خلق، على اکبر. 'حسن لنگى' دهکده‌اى از بندرعباس. بخش تحقيقات روستائى مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى، ۱۳۴۶، صفحهٔ ۶۱.
از آنجا که گروهى از روستائيان اينگونه دهات، نسق زراعى نداشته و موفق به اخذ زمين نشده‌اند، مجدداً از روستا مهاجرت کرده‌اند و اين امر به‌طور روز افزون ادامه پيدا کرد. در سال‌هاى اخير مهاجرت از روستا به شهر بر اثر گسترش مراکز صنعتى مونتاژ در شهرها، توسعه فعاليت‌هاى ساختمانى و رونق بازار کار نياز به نيروى انسانى و افزايش سطح دستمزدهاى شدت پيدا کرده و گروه زيادى از روستائيان کار زراعى را رها کرده به شهرها و قطب‌هاى صنعتى جاذب جمعيت فعال روى آورده‌اند (۳) اين مسئله نه تنها از لحاظ لطمه خوردن به اقتصاد کشاورزى مملکت در خور تأمل است، بلکه با توجه به عدم مهارت‌هاى فنى کارگران مهاجر روستائى و کمبود نيروى متخصص در شهرها، بررسى‌هاى دقيقى را چه از نظر نگهداشت جمعيت روستائى و تأمين نيروى لازم در کشاورزى و چه از لحاظ بهره‌گيرى صحيح از نيروى انسانى آزاد روستائى در شهرها و مراکز صنعتى ضرورى مى‌نمايد. تغييرات و دگرگونى‌هائى که در سال‌هاى اخير به‌ويژه پس از انقلاب در زمينه‌هاى اقتصادى ـ اجتماعى، سياسى فرهنگى جامعه ايران روى داده است، در فرآيند مهاجرت روستائيان به شهر اثرات قابل ملاحظه‌اى بر جاى گذاشته است که شناخت آن به‌عنوان يک مسئله حاد اجتماعى بررسى‌هاى مستمرى را ضرورى مى‌نمايد.
(۳) . در اواخر قرن ۱۹ و اوايل قرن بيستم، وقتى در کشور فرانسه مهاجرت روستائيان به شهر شدت گرفت و به‌صورت يک بحران اجتماعى کامل درآمد يک عالم اخلاق خطاب به دهقانان مى‌گويد که کشتزاران را رها مى‌کند و در روستا، جائى که هوا پاک، آسمان گسترده و خداوند نزديک‌تر است بمانيد. فرار از روستا موجب انحطاط کشور مى‌شود و اشتباهى فردى به اشتباه فاجعه‌آميز اجتماعى مى‌انجامد. گفته مى‌شود که ترک زمين، ترک روستا و روستاگريزى در ربع اول قرن بيستم حاکى از محکوميت ضمنى روستائى است. کشاورزى که زمين را ترک مى‌کند، مانند سربازى که محل خدمت سربازى را ترک مى‌کند و در مقابل دشمن که در اينجا مشکلاتى است که کشاورز بايد بر آن فاقد آيد فرار مى‌کند.
برخى از نويسندگان با به‌کار بردن اصطلاح 'گريز از روستا' کشاورزان مهاجر را محکوم کرده‌اند و درباره مهاجرت مى‌گويند 'مهاجرت حرکت بى‌مقصد جمعيتى از ريشه کنده شده است که به ارعاب خدائى منتقم و به سوى سرنوشتى نامطمئن پيش مى‌رود. برخى از نويسندگان فرانسوى به هنگام شدت مهاجرت روستائيان به شهر در فرانسه مى‌نويسند، مهاجرت به‌طرف مراکز بزرگ جمعيت ريشه در احساس خودخواهى زياد قابل سرزنش و جاه‌طلبى نسنجيده دارد. اين امر قانون مقدس کار را که خداوند بزرگ بر ذمه ما نهاده است و انجام آن هنوز مطمئن‌ترين راه به‌سوى سعادت و رفاه اجتماعى است در خاطر انسان زايل مى‌سازد و انسانى را که فريفته سراب‌هاى دورغين شده به جستجوى ثروت و لذايذى که اميدوار است بدون تحمل رنج به‌دست‌ آورد به مناطق دوردست مى‌کشاند، پس اى دهقانان پاى‌بند زمين خود باشيد شما در کار کشاورزى اطمينان خاطر خواهيد يافت و از آسايش و ثروت اندوخته‌اى دست کم نسبى، از پيشرفت کشاورزى و اخلاق که ضامن نظم اجتماعى است بهره‌مند خواهيد شد. (ژان پيتيه، مهاجرت روستائيان، ترجمه محمد مؤمن کاشى، ۱۳۶۹، صفحهٔ ۲۱)
برخى ديگر از نويسندگان نتيجه نهائى مهاجرت را نابودى کامل شکوفائى ملى و از دست دادن آزادى فردى مى‌دانند و مى‌گويند که انحطاط روستا به مثابه انحطاط تمدن است، تمدنى که ضامن قانون شهروند و حفظ حرمت آزادى انسانى است. (ژان پيتيه، مهاجرت روستائيان، ترجمه محمد مؤمن کاشى، ۱۳۶۹، صفحهٔ ۴۳ و ۴۴)
برخى از مصلحان اجتماعى عقيده دارند که آموزش سواد در جامعه روستائى موجب مى‌شود که دهقانان خود را تحقير و بى‌ارزش به‌شمار هستند و نسبت به اصل و نسب و روستائى بودن خود بيزار و از خودبيگانه شوند و به شهرها روى آورند. در نتيجه روستاها از جمعيت خالى خواهد شد و زمينه براى نابودى کشاورزى فرام مى‌گردد. نکته قابل توجه در اين مورد بروز پديده از خودبيگانگى پس از مهاجرت روستائيان به شهر مى‌باشد که امروز در جامعه ما به‌نحو بارزى مشاهده مى‌شود. هر چند يکى از عوامل مهاجرت روستائى به شهر از خودبيگانگى عنوان شده است، ولى در مواردى نيز فرد پس از مهاجرت و تأثيرپذيرى از پديده‌هاى اجتماعى جامعه شهرى ممکن است دچار از خودبيگانگى شود. شهرزدگى و غرب‌زدگى مى‌تواند از نشانه‌هاى از خودبيگانگى در جامعه باشد.


همچنین مشاهده کنید