شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ویژگی‌های اساسی خانواده سنتی روستائی (۲)


در بيشتر خانواده‌ها زراعت توأم با دامپرورى و طيوردارى است؛ پرورش درختان ميوه و باغدارى هم يکى ديگر از فعاليت‌هاى توليدى خانواده را تشکيل مى‌دهد، وجود کارگاه‌هاى صنايع دستى روستائى در پاره‌اى از خانواده‌ها نوعى واحد کار توليد به‌شمار مى‌رود. خانواده روستائى سنتى بسيارى از نيازهاى خود را از دورن تأمين مى‌کند، به همين جهت فعاليت‌هاى توليدى متنوعى دارد. در پاره‌اى از خانواده‌ها علاوه بر فعاليت‌هاى مذکور کارهاى ديگرى نظير بنائى، نجارى، سلمانى، حمامى، قنائى، دشت‌بانى، دکاندارى، آسيابانى، نانوائى، چوپانى، گاوچرانى، باغبانى، چوبدارى، مسگرى و کارهاى مشابه ديگر که اغلب جزء فعاليت‌هاى فرعى خانواده محسوب مى‌شود وجود دارد. در مواردى هم خانوادهٔ روستائى به‌علت عدم درآمد کافى از يک رشته فعاليت يا يک شغل ناچار است به کارهاى متنوع ديگرى بپردازد، به همين جهت مسئله چند پيشگى در خانواده پيش مى‌آيد. بررسى انجام شده درباره وضع اشتغال افراد خانواده‌هاى روستائى دهکده 'حسن لنگى' حاکى از آن است که ۸/۵۸ درصد افراد شاغل خانواده داراى ۲ يا ۳ شغل بوده‌اند (۱). اين پديده همچنين در پاره‌اى ديگر از مناطق روستائى و حتى بسيارى از جامعه‌هاى شهرى ايران مشاهده مى‌شود که شناخت دقيق علل و آثار اجتماعى آن بررسى‌هاى مستمرى را ضرورى مى‌نمايد.
(۱) . نيک‌خلق، على‌اکبر. حسن لنگى دهکده‌اى از بندرعباس. بخش تحقيقات روستائى مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى دانشگاه تهران، ۱۳۴۶، صفحهٔ ۴۷.
تنوع فعاليت‌هاى اقتصادى در خانواده سنتى روستائى ـ چنانچه مذکور افتاد ـ هر چند بازده ناچيزى دارد، ولى کار کردن افراد خانواده را ضرورى مى‌سازد.
بعضى از خانواده‌هاى روستائى بر اثر کثرت کار علاوه بر استفاده از نيروى کار اعضاء خانواده تعدادى کارگر اضافى از خارج خانواده به‌کار مى‌گمارند.
بنابر مطالعه‌اى که در اين زمينه در پنج روستاى سارى به‌عمل آمده است، مى‌توان خانواده‌هاى کشاورز را از لحاظ نوع فعاليت در امور زراعى به سه گروه تقسيم کرد (۲):
۱. خانواده‌هائى بودند که به‌علل کمبود زمين، پراکندگى و قطعه قطعه بودن آنها نمى‌توانستند به خوبى از آن بهره‌بردارى و زندگى خود را تأمين کنند. از اين‌رو غالباً قطعه‌هاى مختلف اراضى خود را به کشاورزان ديگرى که در مجاورت آنها زمين وسيع‌ترى داشتند واگذار مى‌کردند و از بابت آن سهمى از محصول برداشت شده را دريافت مى‌کردند و خود در اراضى روستاهاى مجاور به‌صورت کارگرى يا سهم‌برى و نصف‌کارى زراعت مى‌کردند.
۲. کشاورزانى بودند که نسبتاً زمين بيشترى داشتند؛ به‌علاوه پراکندگى آنها به حدى نبود که از لحاظ شخم، آبيارى و امور ديگر مشکلات زيادى براى آنها ايجاد کند. اين افراد مستقيماً و با استفاده از نيروى کار اعضاء خانواده، از اراضى بهره‌بردارى مى‌کردند و گاه نيز از کارگران زراعى براى مدت محدودى از سال (يک تا دو ماه) استفاده مى‌کردند.
۳. کشاورزانى بودند که وسيع‌ترين اراضى را در اختيار داشتند، به‌علاوه از اراضى گروه اول نيز که مجاور زمين آنان قرار داشت، استفاده مى‌کردند. رؤساى خانواده‌ها در بهره‌بردارى از زمين به‌طور مستقيم دخالتى نداشتند و به اصطلاح کشاورز غيرعامل بودند و غالباً با استفاده از کارگران زراعى کشت و زرع مى‌کردند و گاهى خود وظيفه مديريت واحد توليدى و ارشاد و راهنمائى کارگران را برعهده مى‌گرفتند. همين بررسى نشان مى‌دهد که بيش از نيمى از خانواده‌ها در امور زراعى از يک تا سه کارگر استفاده مى‌کردند و نزديک به نيمى ديگر امور زراعى را با کمک اعضاى خانواده انجام مى‌دادند.
(۲) . نيک‌خلق، على‌اکبر. شرکت سهامى زراعى سمسکنده (سارى)، بخش تحقيقات روستائى مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى دانشگاه تهران، ۱۳۵۰، صفحهٔ ۱۱۳.
کارکرد اقتصادى خانوادهٔ روستائى تنها منحصر به توليد نيست، بلکه محصولات توليدى مازاد بر مصرف خانواده به فروش مى‌رسد. فروش محصول گاه از طريق عرضه به بازار صورت مى‌گيرد که از بهاى فروش آن کالاهاى شهرى مورد نياز خود را خريدارى مى‌کند و گاه در همان سطح ده از طريق مبادله جنس به جنس با ديگر خانواده‌هاى روستائى، پيله‌وران، فروشندگان دوره‌گرد، دکانداران و يا سوداگران روستائى انجام مى‌گيرد، و در اين صورت خانواده روستائى محصول مازاد خود را مى‌دهد و معادل آن کالاهاى مورد نياز خود را دريافت مى‌کند.
از ويژگى‌هاى ديگر خانواده روستائى سنتى، کارکرد آموزشى آن است که در زمينه‌هاى اجتماعى، فرهنگى، مذهبى و به‌ويژه آموزش فنون و شيوه‌هاى کشاورزى و مهارت‌هاى حرفه‌اى همچنان انجام مى‌گيرد.
پدران در زمينهٔ آموزش پسران و مادران در امر آموزش دختران نقش سازنده‌اى دارند و از طريق آموزش علمى، کار و پيشهٔ خود را به فرزندان مى‌آموزند و آنان را براساس الگوهاى فرهنگى جامعه، هنجارها، سنت‌هاى روستائى و ساختارهاى شغلى مربوط به خانواده پرورش مى‌دهند.
مادران اغلب در خانه، کارهاى زنانه را به دختران خود ياد مى‌دهند و کارهاى مربوط به صنايع دستى نظير نخ‌ريسى، رنگ‌رزى، قالى‌بافى، گليم‌بافى، جاجيم‌بافى و همچنين دوشيدن شيرواره‌ها، بستن ماست و تهيه پنير و پختن نان و... چيدن ميوه، جوجه‌کشى، طيوردارى، امور بهداشت و نظافت خانه و مانند آنها را به دختران خود مى‌آموزند (۳).
(۳) . کيانى‌منش، داوود. جوه‌خواه دهکده‌اى از طبس. بخش تحقيقات روستائى، مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى دانشگاه تهران، ۱۳۵۲، صفحهٔ ۵۷.
پدران در خارج خانه و در مزارع ضمن کار، دانش و تجربه‌هاى خود را در زمينهٔ فنون و شيوه‌هاى کشت و زرع، شخم کردن زمين، بذرپاشى، آبيارى، دروگرى و... به پسران مى‌آموزند. بنابراين، کارکرد آموزشى خانواده روستائى، خصوصاً در زمينه‌هاى فرهنگ و دانش روستائى و امور مربوط به توليد کشاورزى را مى‌توان از جمله ويژگى‌هاى اساسى خانواده سنتى روستائى به‌شمار آورد.
اهميت نقش آموزشى خانوادهٔ روستائى به حدى است که گاه فضاى آموزشى با فضاى کار، فضاى تفريح و بازى و فضاى مذهبى توأم است. کودکان و نوجوانان به‌تدريج ضمن کار و تفريح و بازى آموزش‌هاى لازم را در زمينه مشاغل و نقش‌هاى آينده خود مى‌بينند تا آنکه خود به‌کار مى‌پردازند و آموخته‌ها، تجربه‌ها و دانش خود را که طى سال‌ها کار و زندگى کسب کرده‌اند و يا از پدران آموخته‌اند به فرزندان منتقل مى‌کنند.


همچنین مشاهده کنید