پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا
نَوعى خَبوشانى
محمدرضا پسر محمود خبوشانى مشهدى از شاعران بنام سدهٔ دهم و اوايل سدهٔ يازدهم است که مانند بيشتر استادان معاصر خود در هندوستان بهسر مىبرد و به خدمت ميرزا عبدالرحيم خانخانان و جلالالدين اکبر پادشاه و پسرش شاهزاده دانيال اختصاص داشت. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زادگاهش خبوشان (قوچان) و باشيدنگاهش مشهد بود و بدين سبب به مشهدى هم شهرت داشت. دربارهٔ بدايت حالش نوشتهاند که در کودکى به همراه پدر و سوداگرى معزز بود، از خبوشان به عراق افتاد و به کاشان که در آن روزگار مرکز بازراگانى ايران و هند بود رفت و در آنجا به خدمت محتشم کاشانى شاعرى و سخنورى آموخت، همواره نزد آن شاعر استاد مىرفت و شعر خود را براى اصلاح بر او عرضه مىداشت و محتشم به تربيت او همت مىگماشت تا به خراسان بازگشت و از آنجا روى به هند نهاد و در خدمت ميرزا يوسف خان مشهدى نام برآورد و به درگاه شاهزاده دانيال (م ۱۰۱۳ هـ) پسر جلالالدين اکبر که در برهانپور بهسر مىبرد، روى نهاد و در همان حال مداحى ميرزاعبدالرحيم خانخانان را نيز رها نکرد و ستايشنامهها دربارهٔ او سرود و از و صلههاى گران گرفت چنانکه تنها به جايزهٔ ساقىنامهٔ مشهورش که در مدح خنخانان است يک فيل و ده هزار روپيه و اسبى عراقى و سراپاى خاصهٔ سپهسالارى از آن خان بدو رسيد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آخرين سالهاى زندگى نوعى در دوران پادشاهى نورالدين جهانگير و به مدح آن پادشاه گذشت تا در ۱۰۱۹ هـ در برهانپور چشم از جهان بربست. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کليات نوعى که از آن نسخههائى در دست است، داراى قصيده، ترجيع و ترکيب، قطعه، غزل، رباعى و مثنوى و در حدود چهار هزار بيت است. ساقىنامهٔ او که متجاوز از چهارصد بيت است در ستايش ميرزا عبدالرحيم خانخانان سروده شده و در شمار ساقىنامههاى مشهور عهد او است. نسخهاى از ديوانش در حدود چهارهزار بيت در کتابخانهٔ ملى پاريس ديده شد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منظومهٔ مشهور نوعى 'سوز و گداز' است و در بحر هزج مسدس مقصور يا محذوف نزديک به پانصد بيت، و آن هم از عهد شاعر بسيار مقبول و رايج بود. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اگر چه نوعى مدعى است که در نظم اين داستان 'ره نارفته' پيموده است، و نيز اگر چه نويسندگان احوال نوعى گفتهاند که او منظومهٔ سوز و گذاز را به شرح يک واقعهٔ حقيقى که در عهد اکبر پادشاه اتفاق افتاده بود، اختصاص داده و در اين کار مبتکر بوده است، ولى حقيقت خلاف آن است که گفته است و گفتهاند. حسن دهلوى مثنوى کوتاهى در ششصد و شش بيت به بحر هزج مسدس مقصور يا محذوف دارد بهنام 'عشقنامه' که موضوع اين منظومه داستان عشق جوانى است از هندوستان به دخترى و مردن آن دختر و سوزاندن او به مذهب هندوى و سوختن عاشق بر موافقت معشوق. حسن تصريح کرده که آن داستان را خود نيافريده بلکه از آنچه در ميان خلق و رواج داشته گرفته است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پس موضوع منظومهٔ سوز و گداز تازه نيست و تنها تفاوتش با آنچه از قديم در بين هندوان رواج داشته آن است که در روايت حسن دهلوى نخست دختر مرد و آنگاه پسر خود را در کنار او به آتش افکند و در روايت نوعى نخست پسر با فروريختن سقف بازار کشته شد و سپس دختر خود را به آتش سوخت. وزن هر دو منظومه نيز يکى است و اصلاً بعيد بهنظر نمىآيد که نوعى در سرودن سوز و گداز به 'عشقنامهٔ' حسن دهلوى نظر داشته و از آن تقليد کرده باشد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوعى تنها در مثنوىهاى خود گفتارى دلاويز ندارد، او در قصيدهسرائى و غزلگوئى هم شاعرى توانا است. زبانش روان و فصيح و بيانش خالى از عيبهاى لفظى و همراه با ترکيبهاى زيباى مطبوعى است. در غزلهايش خيالهاى لطيف با تعبيرهاى بسيار صريح و دور از هرگونه ابهام و تعقيد به خواننده عرضه مىشود. احساسى بسيار عميق و انديشهاى باريک و دقيق دارد و افکار خود را بىهيچگونه تکلف در سخن شيوا و سليس بيان مىکند. هم مضمونهاى دلانگيز در اختيارش هست و کلام مطيع و منقاد او است. سخنشناسان صاحبتذکره غالباً او را به سبب شاگردى محتشم پيرو سبک او دانستهاند. درست است که نوعى مانند استادش به آوردن کلام منتخب و برگزيده توجه داشت ولى چون طبعى روانتر و قريحهاى شاعرانهتر از محتشم داشت، مانند او به دنبال بعضى صنعتگرىها در شعر نرفت بلکه شعرش، خاصه غزلش، هم از جهت اشتمال بر عواطف گرم و خيالهاى باريک از شعر محتشم غنىتر است و هم بيانش سادهتر و روانتر، چنانکه بايد گفت نوعى شاگردى بود که شيوهٔ استادش را در معنى لفظ تکامل بخشيد. بهعبارت سادهتر بايد گفت که در شعر نوعى تازگى انديشه و خيال و عمق آنها با سخن روان ولى برگزيده و استوار همراه است و در همان حال بسيارى ترکيبهاى تازه در آن ديده مىشود. از او است: | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران سریلانکا حجاب کارگران رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی پاکستان رئیسی سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور دولت سیزدهم مجلس
کنکور سیل حقوق تهران شهرداری تهران فضای مجازی هواشناسی پلیس سلامت قتل فراجا زنان
قیمت خودرو دولت خودرو قیمت دلار قیمت طلا دلار بانک مرکزی بازار خودرو ایران خودرو سایپا بورس تورم
نوید محمدزاده ترانه علیدوستی تلویزیون سریال کتاب سینمای ایران تئاتر سینما شعر مهران مدیری
کنکور ۱۴۰۳
اسرائیل آمریکا رژیم صهیونیستی غزه فلسطین جنگ غزه روسیه چین طوفان الاقصی اتحادیه اروپا ترکیه عملیات وعده صادق
فوتبال پرسپولیس استقلال فوتسال بازی باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال تراکتور تیم ملی فوتسال ایران بارسلونا رئال مادرید لیگ برتر
هوش مصنوعی فیلترینگ وزیر ارتباطات تبلیغات همراه اول ایلان ماسک ناسا فناوری اپل نخبگان
سلامت روان کمبود پرستار یبوست سرکه سیب دوش گرفتن