پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

يک تا دو سالگى


   يک تا دو سالگى
هنگامى که فرزندتان يکساله مى‌شود، تغييرات کلى در او مشاهده مى‌کنيد: او ديگر نمى‌خواهد هميشه در تختخواب و يا در پارک بماند، بلکه مى‌خواهد بيرون بيايد و آزاد باشد طبيعى است اطاق براى گردش او جاى مطمئنى نيست. او هنوز بيشتر راغب است که بخزد و بلولد تا اينکه بايستد و راه برود. او تلوتلو مى‌خورد و به آسانى مى‌افتد. او مى‌خواهد به همهٔ چيزهائى که سابقاً فقط از دور تماشا کرده دست بزند. هر چيز برايش تازگى دارد. وى مى‌خواهد به هر قيمتى شده اين دنياى تازه را بشناسد. بنابراين او بايد همه چيز را لمس کند و اشياء کوچک در دهانش بگذارد.
او هنوز به‌طور صحيح بازى نمى‌کند، هر چيزى را که به دستش برسد به زمين مى‌کوبد و از اينکه توليد صدا مى‌کند خيلى خوشحال است. اگر شيئى سخت باشد سعى مى‌کند آن را تکه تکه کند. طفل بى‌اندازه بى‌ثبات است. او چيزى را مدت زيادى نگه نمى‌دارد. هر چيزى را به طرفى مى‌اندازد. هر لحظه در انجام کارى است. هر چه اطرافش شلوغ‌تر باشد به‌نظر مى‌آيد راضى‌تر است. تمايلش به خرابکارى حدى ندارد. و وقتى سالم است در اوج درخشندگى است.
دوران خواب و آرام يعنى وقتى که نوزاد آرام در تختخوابش قرار داشت سپرى شده است. اکنون فقط هنگامى که او خوابيده است مى‌توان نفس راحتى کشيد. زيرا در هنگامهٔ بيدارى نمى‌توان او را لحظه‌اى تنها گذاشت چون شما نمى‌دانيد در لحظهٔ آينده چه به خاطر او مى‌رسد. آيا مى‌خواهد چيزى در دهانش بگذارد و قورت بدهد يا به طرفى بگريزد.
فرزند شما مى‌خواهد مستقل باشد. حالا فهميده است که بعضى کارها را مى‌تواند شخصاً انجام دهد، بنابراين وقت غذا خوردن مى‌خواهد قاشق، فنجان و يا نان را بگيرد. بعضى کارها را از بزرگ‌تران تقليد مى‌کند. البته واضح است که او هنوز ماهر نيست. خودش را کثيف مى‌کند و اگر مواظب نباشيد ظرف غذا را به طرفى مى‌اندازد. اين کارها در اين سنين طبيعى است و شما اين غريزهٔ استقلال‌طلبى را نبايد سرکوب کنيد. در غير اين صورت طفل به‌حسب طبيعت خود يا عصبانى مى‌شود و فرياد مى‌کشد يا غمگين مى‌شود و به گريه مى‌افتد. و اگر گاهى کاسهٔ صبرتان لبريز مى‌شود به خود تلقين کنيد که اين دورانِ مشقت‌بار بالأخره روزى پايان مى‌گيرد.
کم‌کم در طول سال دوم کارها بهتر مى‌شود. طفل شروع مى‌کند که درست بازى کند.
اگر به بازى‌هاى فرزندان خود در اين سنين با دقت توجه کنيد چيزهاى قابل توجهى را مى‌بينيد، اشياء در اين سنين هنوز براى آنها مفهوم خاصى ندارد، يک قطعه چوب ممکن است گاه براى آنها جاى عروسکى باشد، و در لحظهٔ ديگر قطعه‌اى براى ساختمان و بعد بالأخره همان چوب، او هنوز دقت ندارد و تجربيات خود را نمى‌تواند به‌کار ببندد، بنابراين نمى‌تواند مشاهدات خود را به هم ربط بدهد. چيزهاى غيرممکن به نظر وى ممکن مى‌آيند. هر واقعه براى وى يک مشاهده است و براى هر چيزى خوشحال مى‌شود. همانطورى که پسر من از چيدن چند آجر روى هم خوشحال شد. از نظر او دنيا فقط سرور و شادمانى است. او از زحمات و خستگى ما بزرگ‌ترها بى‌اطلاع است.
   سه سالگى به بعد
وقتى سومين سالگرد تولد او مى‌رسد فرزند شما ديگر مطمئناً راه مى‌رود و مى‌دود. او در تمام اطاق‌ها و در اطراف ساختمان حضور دارد. الحمدالله ديگر مثل سابق بى‌ثبات نيست. او بيش از پيش با بزرگ‌تران در تماس است. با ساير افراد خانواده سر يک ميز غذا مى‌خورد. هنگام لباس پوشيدن و کندن و نظافت و حمام کردن، او نيز کمک مى‌کند. لطفاً بگذاريد کمک کند و بگذاريد او نيز کارى انجام دهد. کودک شما اکنون مطمئناً براى قضاء حاجت خبر مى‌دهد، البته اگر دقت نکنيد، مثلاً وقتى که او خيلى سرگرم بازى است ممکن است اتفاق کوچکى بيفتد و شلوارش باز خيس يا کثيف شود.
طفل اکنون دائماً در کنار شما است. پيشرفت قابل ملاحظه‌اى کرده است. شما مى‌توانيد اکنون به خوبى با او هم صحبت شده و در خلال آن از پيشرفت‌هاى روحى او نيز با خبر شويد، عقل و شعور او تکامل مى‌يابد. او اکنون مى‌تواند بعضى مطالب را بفهمد و بعضى را به هم ربط بدهد و وقتى که چيزى را برايش تعريف مى‌کنيم با دقت گوش مى‌دهد. به‌طور کلى هر چه برايش تعريف کنيد باز هم کم است.
کم‌کم متوجه خواهيد شد که خاطرات را ضبط مى‌کند. طفل اکنون زمان و مکان را مى‌شناسد. خلاصه همهٔ مطالب فوق، پيشرفت‌هاى روحى هستند. او البته حرف زدن را هم خواهد آموخت، دربارهٔ آن در بخش 'تکلّم' توضيح خواهيم داد.
در چهار و پنج سالگى ديگر کودک شما نمى‌خواهد هميشه فقط با شما باشد بلکه او شروع مى‌کند که کم‌کم از شما و ساير افراد خانواده کمى فاصله بگيريد. نمى‌خواهد هميشه در اطاق بماند بلکه ميل دارد به حياط برود و يا به خيابان که متأسفانه جاى خطرناکى است و يا به‌سوى کودکان ديگر. او اکنون به همبازى احتياج دارد حتى اگر خود در منزل داراى خواهر و برادر باشد.
   تخيلات
طفل کوچک در دنباى مخصوص به خود زندگى مى‌کند. دنيائى که در آن همه چيز امکان دارد. مطمئناً متوجه تصورات کودک خود شده‌ايد، طفل کوچک تصور مى‌کند که هر چيزى زنده است. مثلاً عروسک و يا خرس کوچک وى مى‌تواند احساس بکند، عملى انجام بدهد، و يا مثل انسان‌ها حرف بزند، تخيلات دائماً در کنار هم و با هم اتفاق مى‌افتند.
البته يک کودک هشيار مى‌بيند و مى‌داند که عروسک هيچ‌وقت به خود حرکت نمى‌دهد و يا در هنگام بازى خرس هرگز کارى انجام نمى‌دهد اما تصور هر چيزى مى‌رود.
يک روز ناگهان طفل شما مى‌خواهد کس ديگرى باشد: يک بچه با اسم ديگر، يا رانندهٔ اتوبوس، نامه‌رسان، و کس ديگرى که هم اکنون ديده است. او عميقاً در نقش جديد خويش فرو مى‌رود. وقتى او را به اسم خودش صدا مى‌کنيد مورد اعتراض قرار مى‌گيريد. و در اينجا است که شما مجبور هستيد نقش بازى کنيد.
غالباً طفل به عروسک و حيوانات بازى خود دستور اجراء نقش مى‌دهد و در اينجا هيچ اهميتى به واقعيت و يا تخيل نمى‌دهد. او اين اعمال را ناخودآگاه انجام مى‌هد. از عروسک و حيوانات وى همانطور مواظبت و پرستارى مى‌کند که در مورد خود وى اجراء مى‌شود و آنان را همانگونه مجازات و تبيه مى‌نمايد که خود وى مورد تنبيه قرار مى‌گيرد.
تخيلات گاهى آنقدر قوى مى‌شوند که کودکان به وسايل بازى احيتاج ندارند.
در اين سنين کودک بسيار دوست داشتنى است. لطفاً کوشش کنيد دنياى کودکانهٔ او را حفظ نمائيد. اما تصور نکنيد که او هميشه فقط احساس خوشبختى مى‌کند، نه، او اکنون اندوه و گريه را درست مثل ما مى‌شناسد. علت آن ممکن است از نظر ما خيلى بى‌اهميت باشد ولى براى طفل خيلى مهم است.
طفلِ کوچک اگر داراى غمى است به همدردى ما احتياج دارد و مى‌خواهد با او جدى رفتار کنيد. گرچه او بيشتر در دنياى تخيلات و دنياى بازى خود زندگى مى‌کند، معهذا وارد دنياى بزرگ‌تر‌ها نيز مى‌شود. آرى او در اينجا نيز ابراز وجود مى‌کند و در رابطه با کارهاى بزرگ‌تران خودى نشان مى‌دهد؛ چيزى که اجتناب ناپذير است.
   من
هنگامى که طفلى از خودش حرف مى‌زند، با اسم خود شروع مى‌کند، مثلاً مى‌گويد: 'شبنم مى‌خواهد...' 'حسين مى‌رود که ...' شنيدنِ آن مضحک به نظر مى‌آيد ولى باعث شادمانى مى‌شود. اما بعد از سومين سالگرد تولد ناگهان روزى کلمهٔ 'من' ظاهر مى‌شود. اين امر مسلماً نظر شما را جلب مى‌کند، 'من' اول همراه با نام اصلى به‌کار برده مى‌شود و کم‌کم جايگزين مى‌گردد.
اين مراحل اتفاقى نيست بلکه داراى معناى عميقى است. طفل در اين سن طفل شخصيت مستقلى مى‌شود و کلمهٔ 'من' براى او فقط لفظ نيست بلکه در وجود خويش آن را احساس مى‌کند و خود را مى‌شناسد. هم زمان با آن، خصوصيات داتى وى ظاهر مى‌شود.
   اراده
زمانى که کودک شما خيلى کوچک بود حتماً مشاهده کرديد که چقدر يک دنده بود. و اکنون اين يک دندگى و ارادهٔ شخصى او به‌طور وضوح نشان داده مى‌شود. آنچه شما مى‌خواهيد، او عکسِ آن را مى‌خواهد و برنامهٔ ديگرى پيشنهاد مى‌کند! او قاطعانه مى‌گويد: 'نه' و بيشتر از همه اين اتفاقات در کارهاى روزمره مثل نظافت و شانه کردنِ مو و غيره پيش مى‌آيد. بعضى کودکان نيز تاکنون خيلى مطيع بوده‌اند، کم‌کم به‌‌طور منظم شروع به مخالفت با بزرگتران مى‌کنند.


همچنین مشاهده کنید