سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا
تعامل سرشت و تربیت
این پرسش که آیا وراثت (سرشت) نقش مهمتری در رشد انسان دارد یا محیط (تربیت)، موضوعی است که قرنها مورد بحث بوده است. مثلاً جان لاک، فیلسوف انگلیسی قرن هفدهم، مخالف این دیدگاه رایج زمانهٔ خود بود که کودکان بزرگسالان کوچکی هستند که با دانش و توانائیهای لازم بهدنیا میآیند و فقط باید بزرگ شوند تا این ویژگیهای ذاتی در آنان بروز کنند. برعکس، وی بر این باور بود که ذهن نوزاد همانند 'لوحی سفید' (tabula rasa) است که تجربههای وی، یعنی هر آنچه او میبیند، میشنود، میچشد، میبوید و لمس میکند برآن نقش میبندند. طبقنظر لاک، همهٔ دانش ما از طریق حواس بهدست میآید، یعنی حاصل تجارب ما است و هیچ دانش یا اندیشهای، درونی و ذاتی نیست. | |
نظریهٔ تحولی چارلز داروین (Charles Darwin) در (۱۸۵۹)، که بر بنیاد زیستی رشد انسان تأکید داشت منجر به بازگشت نظریههای وراثتگرا شد، اما در قرن بیستم، با سر برزدن رفتارگرائی، مجدداً محیطگرایان مسلط شدند. رفتارگرایانی از قبیل جان بی.واتسون (John B. Watson) و بی.اف.اسکینر (B.F. Skinner) سرشت انسان را کاملاً قابل انعطاف دانستند: آموزش اولیه میتواند، صرفنظر از آنچه کودک به ارث برده، او را بههر نوع بزرگسالی تبدیل کند. واتسون، این نظریه را در شکل افراطی آن بیان کرد: 'چند کودک نوپای سالم بهمن بدهید و امکاناتی را که برای پرورش آنها لازم میدانم در اختیارم بگذارید، آنوقت تعهد میکنم صرفنظر از استعدادها، علاقهها، تمایلات، توانائیها، شغل و نژاد اجداد این کودکان، از بین آنان بهطور تصادفی یکی را انتخاب و طوری تربیت کنم که هر متخصصی که میخواهم بشود: پزشک، حقوقدان، هنرمند، تاجر، و حتی گدا یا دزد' . | |
امروزه، اغلب روانشناسان نه سرشت و نه تربیت، هیچیک را بهتنهائی عامل اصلی رشد نمیدانند، بلکه معتقد هستند این دو در جهت هدایت رشد دائماً با هم در تعامل هستند. در مباحث بعد خواهیم دید که رشد بسیاری از صفات شخصیت از قبیل اجتماعی بودن و ثبات عاطفی، تقریباً به یک اندازه از وراثت و محیط اثر میپذیرند. و نیز ملاحظه خواهیم کرد که هم عوامل ژنتیکی (وراثتی) و هم عوامل محیطی میتوانند نقشی تعیینکننده در بیماریهای روانی داشته باشند. | |
حتی آن قسمت از رشد که بهنظر میرسد بهشدت تابع برنامهٔ زیستی - فطری است، ممکن است تحت تأثیر رویدادهای محیطی قرار گیرد. در لحظهٔ لقاح، تعداد درخور توجهی از خصوصیات فردی را پیشاپیش ساختار ارثی تخم بارور شده تعیین میکند. ژنها طوری یاختههای در حال رشد آدمی را برنامهریزی میکنند که او نه ماهی بشود و نه شمپانزه، بلکه بهصورت انسان درآید. ژنها بسیاری از ویژگیها، از جمله جنسیت، رنگ پوست و چشم و مو، و اندازههای کلی بدن را تعیین میکنند. اثر این تعیینکنندههای ارثی در طی فرآیند رسش (maturation) فرد آشکار میشود که خود تابع زنجیرهٔ فطری نمو (growth) و تغییرات نسبتاً مستقل از رویدادهای محیطی است. | |
برای مثال، جنین انسان در زهدان مادر طبق برنامهٔ زمانی نسبتاً ثابتی رشد میکند و رفتار جنین از قبیل غلتیدن، چرخیدن و حرکت دادن پاها نیز تابع توالی منظمی است که مرحلهٔ خاصی از رشد آن را تعیین میکند. اما اگر محیط زهدان از لحاظی بسیار غیرطبیعی باشد، فرآیند رسش دچار اختلال میشود. مثلاً اگر طی سهماههٔ اول بارداری (زمانیکه اندامهای اصلی جنین طبقه برنامهٔ از پیش تعیینشدهٔ ارثی ساخته میشود)، مادر به بیماری سرخجه مبتلا شود، بسته به اینکه در هنگام ابتلاء مادر کدام اندام جنین در دورهٔ حساس رشد باشد، نوزاد، ممکن است ناشنوا یا نابینا و یا با آسیب مغزی بهدنیا بیاید. سوءتغذیهٔ مادر، سیگارکشیدن، مصرف الکل و داروها از جمله عوامل محیطی دیگری هستند که ممکن است بر رسش بهنجار جنین اثر بگذارند. | |
رشد حرکتی نوزاد بعد از تولد نیز حکایت از تعامل بین برنامههای ارثی رسش و تأثیرات محیط دارد. تقریباً همهٔ کودکان، زنجیرهٔ واحدی از رفتارهای حرکتی را با توالی همانندی از سر میگذرانند: غلتیدن، نشستن بدون استفاده از تکیهگاه، ایستادن به کمک وسایل منزل، سینهخیز رفتن، و بالاخره راه رفتن. البته کودکان این زنجیره را با سرعتهای گوناگون طی میکنند، و از همان آغاز، روانشناسان رشد این سؤال را مطرح کردند که آیا یادگیری و تجربه در این تفاوتها نقش عمدهای دارد یا نه. | |
هرچند بررسیهای اولیه نشان داد که جواب این سؤال منفی است (مکگرا - McGraw در ۱۹۳۵/۱۹۷۵؛ دنیس - Dennis در ۱۹۴۰؛ گزل - Gesell و تامسون - Thompson در ۱۹۲۹)، با این حال، پژوهشهای اخیر نشان داده که تمرین یا تحریک بیشتر، تاحدودی بروز رفتارهای حرکتی را تسریع میکند. برای مثال، در نوزادان، بازتاب 'گام برداشتن' دیده میشود، به این معنی که اگر آنها را در وضعیت ایستاده قرار دهیم طوری که پایشان سطحی را لمس کند، آنها گامهائی شبیه راه رفتن برمیدارند. در آزمایشی، گروهی کودک در دو ماه اول زندگی، روزی چند تمرینی نداشتند پنج تا هفت هفته زودتر راه رفتن را شروع کردند (زلازو - Zelazo و زلازو و کلب - Kolb در ۱۹۷۲). | |
رشد گفتار نمونهٔ دیگری از تعامل بین خصوصیات ارثی و تجربه فراهم میآورد. همهٔ کودکان در جریان رشد طبیعی خود، سخن گفتن را یاد میگیرند، بهشرط آنکه به سطح معینی از رشد عصبی رسیده باشند. هیچ کودکی قبل از یکسالگی نمیتواند در گفتارش 'جمله' بهکار برد. از سوی دیگر، کودکان در محیطهائی که با آنها صحبت میشود و آنها را بهخاطر ادای صداهای شبهگفتاری تشویق میکنند زودتر از کودکانی که اینگونه تجربهها را ندارند، زبان باز میکنند. برای مثال، کودکان خانوادههای طبقهٔ متوسط آمریکائی در حدود یکسالگی زبان باز میکنند، حال آنکه در دهکدهٔ دورافتادهای در گواتمالابهنام سانمارکوس (San Marcus)، کودکان بهعلت ناچیز بودن تعامل کلامی با بزرگسالان، اولین واژها را بعد از دو سالگی ادا میکنند (کیگین - Kagan در ۱۹۷۹). |
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران پاکستان مجلس شورای اسلامی رئیسی دولت عملیات وعده صادق سید ابراهیم رئیسی حجاب ایران و پاکستان مجلس دولت سیزدهم رئیس جمهور
تهران بارش باران سیل پلیس قتل شهرداری تهران فضای مجازی آتش سوزی قوه قضاییه سلامت وزارت بهداشت سازمان هواشناسی
بانک مرکزی خودرو قیمت خودرو ایران خودرو قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو دلار سایپا بورس تورم مالیات
ترانه علیدوستی کتاب رادیو سریال تلویزیون انقلاب اسلامی سینمای ایران نمایشگاه کتاب فیلم سینما تئاتر معماری
سازمان سنجش کنکور ۱۴۰۳ دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان بنیاد ملی نخبگان
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین روسیه جنگ غزه چین ترکیه اتحادیه اروپا اوکراین حماس طوفان الاقصی
فوتبال پرسپولیس استقلال باشگاه پرسپولیس اوسمار ویرا سردار آزمون رئال مادرید بارسلونا بازی سپاهان باشگاه استقلال فوتسال
گوگل همراه اول ایلان ماسک موبایل اپل شیائومی هوش مصنوعی تبلیغات فناوری تلگرام سامسونگ ناسا
یبوست پیری صبحانه