شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

انباره‌های (stores) گوناگون حافظه


بیشتر دربارهٔ موقعیت‌هائی گفتگو شده که در آنها مردم وقایع شخصی را به‌یاد می‌آورند. در این موارد، کار حافظه، یادآوری هوشیارانهٔ گذشته است، که به آن حافظهٔ آشکار (explicit memory) می‌گویند. اما به‌نظر می‌رسد حافظهٔ دیگری وجود دارد که اغلب در مهارت‌ها نمایان می‌شود و به‌صورت بهبود در برخی تکالیف ادراکی، حرکتی، و شناختی جلوه می‌کند، بی‌آنکه به‌یاد داشته باشیم که چه تجاربی موجب این افزایش بوده است. برای مثال، می‌توانیم از راه تمرین، توانائی خود را در بازشناسی واژه‌های یک زبان خارجی به‌تدریج بهبود بخشیم. اما وقتی برای نمایش مهارت خود، واژه‌ای را بازشناسی می‌کنیم لزومی ندارد درس‌هائی را نیز که منجر به بهبود این توانائی شده، هوشیارانه به‌یاد بی‌آوریم. در اینجا حافظه به‌صورت ناآشکار عمل کرده است (شاکتر - Schacter در ۱۹۸۹).
   انباره‌های (stores) گوناگون حافظه
بررسی انواع بیماران آسیب‌دیدهٔ مغزی، پژوهشگران را به این فرض رهنمون‌شده که حافظهٔ آشکار و ناآشکار هر دو شکل‌های گوناگونی دارند. یکی از طرح‌های پیشنهادی در این زمینه، در شکل طبقه‌بندی فرضی انباره‌های گوناگون حافظه آمده است. تمایز اصلی میان حافظهٔ آشکار و ناآشکار است. در مورد حافظهٔ ناآشکار، تمایزی نیز میان مهارت‌های ادراکی - حرکتی از قبیل وارونه‌خوانی در آئینه، و سرنخ‌دهی از آن‌گونه که در آزمایش تکمیل واژه‌ها دیدیم، قائل می‌شوند. فرض وجود انباره‌های متفاوت در حافظه بر این مشاهدات استوار است که بعضی بیماران آسیب مغزی (بیمارانی در مراحل اولیهٔ بیماری آلزایمر - Alzheimer) در یادگیری مهارت‌های حرکتی مشکلی ندارند اما سرنخ‌دهی آنها در سطحی کمتر از حد طبیعی است، و برعکس بیماران دیگری هستند (مبتلایان به‌بیماری هانتینگتون - Huntington) که سرنخ‌دهی آنها عادی است اما در یادگیری مهارت‌های حرکتی تازه، مشکل دارند (شاکتر - Schacter در ۱۹۸۹).
در نظریه‌ای که طرح کلی آن را در شکل طبقه‌بندی فرضی انباره‌های گوناگون حافظه می‌بینید دو نوع حافظهٔ آشکار، شخصی (episodic) و معنائی (semantic)، عنوان شده است. اطلاعات شخصی به پیشامدهای شخصی، و اطلاعات معنائی به احکام کلی اطلاق می‌شود. برای مثال، خاطرهٔ فارغ‌التحصیلی از دبیرستان یک واقعیت شخصی است و هم‌چنین یادآوری شام شب گذشته. در این قبیل موارد، رویداد خاصی در ارتباط با خود فرد (فارغ‌التحصیلی، شام، و نظار آن)، و اغلب برحسب زمان و مکان آن رویداد رمزگردانی می‌شود. اما در اطلاعات معنائی خصوصیاتی جز اینها مطرح است، مثلاً به‌یاد داشتن و یا دانستن اینکه واژهٔ 'مرد مجرد' (bachelor) به‌مردی اطلاق می‌شود که ازدواج نکرده، و یا اینکه مهرماه ۳۰ روز است. در این موارد هر اطلاعی در ارتباط با اطلاعات دیگر رمزگردانی می‌شود و نه در ارتباط با خود شخص، و نیز نیازی به‌ رمزگردانی زمانی یا مکانی نیست. برای نمونه، احتمالاً به‌یاد ندارید که کی و کجا این مطلب را یاد گرفتید که هر چهارسال یک‌بار اسفندماه ۳۰ روز می‌شود (تولوینگ، ۱۹۸۵).
اسکوایر و همکاران (۱۹۹۰) چندین نظام حافظه پیشنهاد کرده‌اند. تمایز بنیادی، بین حافظهٔ آشکار و ناآشکار است (که به‌ترتیب آنها را خبری - declarative و غیرخبری - nondeclarative نامیده‌اند). حداقل چهارنوع حافظهٔ ناآشکار شناخته شده است، که عبارتند از مهارتی، سرنخ‌دهی، شرطی‌شدن، و بعضی پدیده‌های غیرپیوندی (مانند خوگیری به‌محرک تکراری). دو نوع حافظهٔ آشکار وجود دارد که عبارتند از حافظهٔ معنائی و حافظهٔ شخصی.
آیا اطلاعات شخصی و معنائی در انباره‌های متفاوتی ذخیره می‌شود؟ وجود یادزدودگی، خود تأییدی بر این امر است. اکثر مبتلایان به‌یادزدودگی، صرف‌نظر از کاستی شدید حافظه، ظاهراً هوش بهنجار دارند. این خود تلویحاً حاکی از آن است ک واژگان این افراد و دانش آنها دربارهٔ جهان در حد طبیعی است. این هم به‌نوبهٔ خود نشان می‌دهد که دانش معنائی آنان در حد بهنجار است. بنابراین، در بیشتر انواع یادزدودگی، حافظهٔ دانش معنائی دست‌نخورده می‌ماند اما حافظهٔ رویدادهای شخصی مختل می‌گردد. درنتیجه می‌توان گفت که این دو نوع اطلاع حقیقتاً در انباره‌های متفاوتی ذخیره می‌شوند.
اندیشهٔ وجود حافظه‌های متفاوت برای مطالب گوناگون از انتقاد مصون نمانده است. برای مثال، رودیگر (Roediger) (۱۹۹۰) اشاره می‌کند که تاکنون برپایهٔ بررسی بیماران آسیب‌دیدهٔ مغزی، بین ۲۰ تا ۲۵ نظام متمایز حافظه پیشنهاد شده است، حال آنکه بعید به‌نظر می‌رسد که این همه نظام حافظه وجود داشته باشد. به اعتقاد رودیگر بخش عمدهٔ شواهد مؤید گوناگونی حافظه، به این‌صورت نیز قابل تفسیر است که آنها را شواهدی از وجود فرآیندهای بازیابی متفاوت از انبارهٔ واحدی بدانیم. مقصود این است که مادهٔ معینی مثلاً واژهٔ MOTEL، در حافظه هم برحسب ظاهر ادراکی و هم برحسب معنی بازنمائی می‌شود. در موقعیت‌های حافظه‌ای ناآشکار باید اطلاعات ادراکی بازیابی شود و در موقعیت‌های حافظه‌ای آشکار تأکید بر بازیابی معنی است. با وجود این، شواهد به‌نفع این فرضیه است که تکالیف ناآشکار و آشکار حافظه از دو انبارهٔ متفاوت حافظه تغذیه می‌شوند، به‌ویژه وقتی که تکلیف ناآشکار متضمن مهارت ادراکی - حرکتی و تکلیف آشکار متضمن یادآوری اطلاعات باشد. دانش مهارت یعنی ‌ 'دانستن چگونگی' ، در حالی‌که دانش اطلاعات یعنی 'دانستن چیستی' (رایل - Ryle در ۱۹۴۹)، و این غالباً معنای یکسان ندارند. برای مثال، می‌توانیم سوار دوچرخه شویم، اما توصیف این مهارت به‌صورت مجموعه‌ای از اطلاعات تقریباً غیرممکن است. دانش مهارت ظاهراً به‌صورت شیوه‌های انجام دادن آن مهارت بازنمائی می‌شود، و چنین دانشی تنها از طریق اجراء آن شیوه‌ها قابل بازیابی است (آندرسون، ۱۹۸۷).


همچنین مشاهده کنید