پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

از جمله‌های ابتدائی به جمله‌های پیچیده


فرآیند رشد بر هر سه سطح زبان حاکم است: رشد زبانی از سطح واج‌ها شروع می‌شود، سپس در سطح واژه‌ها و واژک‌ها پیش می‌رود، و درنهایت به‌سطح واحدهای جمله‌ای یا نحوی می‌رسد.
   واج‌ها و نحوهٔ ترکیب آنها
گفتیم که شنوندگان بزرگسال می‌توانند اصوات ویژهٔ واج‌های مختلف زبان خود را از یکدیگر تمیز دهند، اما در تشخیص اصوات گوناگون واج واحد چندان توانا نیستند. نکتهٔ درخور توجهی است که کودکان در همان بدو تولد می‌توانند اصوات گوناگون متناظر با واج‌های زبان‌های مختلف را از یکدیگر تمیز دهند. طی نخستین سال زندگی تغییری پیش می‌آید، و آن اینکه کودکان واج‌های ویژهٔ زبان خود را فرا می‌گیرند، اما توانائی تشخیص صداهائی را که با واج واحدی متناظر هستند از دست می‌دهند (در واقع توانائی تمیز چیزهائی را از دست می‌دهند که نقشی در فهم و تولید زبان مادری آنان ندارند). این دانسته‌های جالب توجه از آزمایش‌هائی به‌دست آمده که در آنها همزمان با مک‌زدن نوزادان به پستانک، دو صوت به آنها ارائه می‌گردید. با توجه به اینکه نوزادان در برابر محرک تازه در مقایسه با محرک آشنا بیشتر به پستانک مک می‌زنند میزان مک‌زدن آنها به‌عنوان شاخصی از یکسان یا متفاوت‌بودن دو صوت متوالی به‌حساب آمد. نتایج نشان داد که طی شش ماه اول زندگی، نوزادان هنگامی بیشتر مک می‌زنند که صوت‌های متوالی، متناظر با واج‌های متفاوت زبان‌های گوناگون باشند. اما در کودکان یک‌ساله این افزایش فقط زمانی دیده می‌شود که صوت‌های متفاوت متناظر با واج‌های گوناگون زبان مادری کودکان باشند. برای مثال، کودک شش‌ماههٔ ژاپنی می‌تواند دو واج /l/ و /r/ را از یکدیگر تشخیص دهد، اما در یک‌سالگی این توانائی را از دست می‌دهد (آیماس - Eimas در ۱۹۸۵).
گرچه کودکان در پایان سال اول زندگی قادر هستند واج‌های مهم را از هم تشخیص دهند، اما چند سالی طول می‌کشد تا بتوانند با ترکیب واج‌ها، واژه بسازند. کودکانی که تازه زبان باز کرده‌اند، گاه واژه‌های ناهمخوان با قواعد صوتی‌زبان خود، از قبیل 'dlumber' به‌جای 'lumber' ، می‌سازند، و هنوز نمی‌دانند که در زبان انگلیسی، در اول واژه‌ها، واج /l/ نمی‌تواند به‌دنبال واج /d/ بیاید (در زبان فارسی نیز احتمالاً حرف 'چ' نمی‌تواند در کلمات به‌دنبال حرف 'خ' بیاید). در پایان ۴ سالگی، کودک بخش اعظم اطلاعات مربوط به ترکیبات واجی را در اختیار دارد.
   واژه‌ها و مفهوم‌ها
کودکان در حدود یک‌سالگی زبان باز می‌کنند. آنها در این سن با مفهوم بسیاری از چیزها، مانند اعضاء خانواده، حیوان‌های دست‌آموز، غذاها، اسباب‌بازی و اندام‌های بدن آشنا هستند، و می‌کوشند بین این مفاهیم و واژه‌هائی که بزرگسالان به‌کار می‌برند ارتباط برقرار کنند. واژگان آغازین همهٔ کودکان کم و بیش یکسان است. چیزهائی که کودکان ۱ تا ۲ ساله از آنها صحبت می‌کنند، عبارتند از (نمونه‌ها کمی تغییر داده شده تا از لحاظ فرهنگی نامأنوس نباشند. ویراستار): آدم‌ها (بابا، ماما)، حیوان‌ها (سگ، گربه)، وسایل نقلیه (ماشین، تاکسی)، اسباب‌بازی (توپ، کتاب)، غذا (شیر، آب، شیرینی)، اندام‌های بدن (بینی، دهان)، و اشیاء خانگی (جوراب، کلاه، قاشق). هرچند این واژه‌ها نام‌هائی هستند که کودک به‌مفاهیم خود می‌دهد اما هنوز نمی‌تواند به‌همهٔ مفاهیم خود نامی بدهد.
بنابراین مفاهیمی که کودک می‌خواهد به دیگران انتقال دهد بسیار بیشتر از واژه‌هائی است که برای این منظور در اختیار دارد. کودک یک تا دو و نیم‌ساله برای پر کردن این فاصله به بیش‌گستری (overextension) واژه‌ها به مفاهیم مشابه دست می‌زند: برای مثال واژه‌ٔ 'هافو' را نه‌تنها برای مفهوم 'سگ' بلکه برای گربه‌ها و گاوها نیز به‌کار می‌برد (کودک شکی در معنی واژه ندارد، و اگر از او بخواهیم، می‌تواند از میان تصویر چند حیوان، تصویر 'سگ' را انتخاب کند، یعنی پاسخ درست می‌دهد. در حدود دو و نیم‌سالگی به‌تدریج از میزان بیش‌گستری واژه‌ها کاسته می‌شود، شاید به این دلیل که در همین زمان واژگان کودک رو به افزایش می‌گذارد، و درنتیجه از شکاف بین مفاهیم و واژه‌ها کاسته می‌شود (کلارک، ۱۹۸۳؛ اسکورلا، ۱۹۸۰).
از این مرحله به‌بعد واژگان کودک به‌صورت کم و بیش انفجاری افزایش می‌یابد. خزانهٔ واژگان کودک که در یک و نیم‌سالگی فقط ۲۵ واژه دارد در ۶ سالگی به ۱۵۰۰۰ واژه می‌رسد. حصول این افزایش باورنکردنی واژگان مستلزم آن است که کودک هرروز در حدود ۱۰ واژهٔ تازه یاد بگیرد (میلر - Miller و گیلدیا - Gildea در ۱۹۸۷؛ تمپلین - Templin در ۱۹۵۷). گوئی کودک برای فراگیری واژه‌های تازه کوک شده است: وقتی واژه‌ای می‌شنود که معنی آن را نمی‌داند این تصور در او پیدا می‌شود که حتماً این واژه متناظر با یکی از مفاهیمی است که هنوز نامی به آنها نداده است. در این مرحله، کودک با استفاده از بافت موقعیتی واژهٔ تازه سعی می‌کند مفهوم متناظر با واژه را پیدا کند (مارکمن - Markman در ۱۹۸۷؛ کلارک، ۱۹۸۳).
   از جمله‌های ابتدائی به جمله‌های پیچیده
بین یک و نیم تا دو و نیم سالگی فراگیری واحدهای گروهی و جمله‌ای، یعنی نحو، آغاز می‌شود و کودکان با ترکیب تک‌واژه‌ها، عبارات دو واژه‌ای می‌سازند، مانند 'گاو آنجا' (برای گزارهٔ 'گاو آنجا است' )، 'دوچرخه احمد' (برای گزارهٔ 'این دوچرخهٔ احمد است' )، یا 'حوله تختخواب' (برای گزارهٔ 'حوله روی تختخواب است' ). گفتار دو واژه‌ای نوعی صورت تلگرافی دارد، به این معنی که کودک واژه‌های دستوری (مانند 'یک' ، 'و' و 'است' ) و نیز سایر واژک‌های دستوری (مانند پسوندهای '- ید' و '- ند' یا علامت جمع 'ها' ) را حذف می‌کند و فقط واژه‌هائی را در گفتارش نگه می‌دارد که از نظر محتوائی بیشترین اهمیت را دارند. این گفته‌ها هرچند کوتاه هستند اغلب می‌توانند بیانگر نیات گوینده، مانند محل اشیاء یا توصیف رویدادها و رفتارها، باشند.
کودک در اندک زمانی از مرحلهٔ گفتار دو - واژه‌ای فراتر رفته و به‌مرحلهٔ جمله‌های پیچیده‌تری می‌رسد که گزاره‌ها را دقیق‌تر بیان می‌کنند. نمونه: 'بابا کفش' جای خود را به 'بابا پوشید کفش' و در نهایت به ‌ 'بابا کفش پوشید' می‌دهد. این نوع گسترش گروه فعلی ظاهراً نخستین ساخته‌های پیچیده در گفتار کودکان است. گام بعدی، به‌کار گرفتن حروف ربط از قبیل 'و' و 'ولی' برای ساختن جمله‌های مرکب (نمونه: 'تو با عروسک‌بازی می‌کنی و من با ماشین‌بازی می‌کنم' )، و استفاده از واژک‌های دستوری مانند '- ی' و '- ند' است. این زنجیرهٔ رشد زبانی به‌میزان چشمگیری در مورد همهٔ کودکان یکسان است.


همچنین مشاهده کنید