جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

تفاوت‌های جنسیتی


   تأثیرات فرهنگی
تأثیرات فرهنگی، طبقهٔ دیگری از عوامل محیطی هستند که بر تجلی میل جنسی تأثیر می‌گذارند. برخلاف دیگر نخستی‌ها، فرهنگ در تعیین رفتار جنسی انسان تأثیر قطعی دارد.
فعالیت‌های جنسی در فرهنگ‌های مختلف. هر جامعه برای رفتارهای جنسی محدودیت‌هائی تعیین می‌کند. برای مثال، زنا با محارم (یعنی رابطهٔ جنسی بین افراد خانواده) تقریباً در تمام فرهنگ‌ها منع شده است. جنبه‌های دیگری از رفتار جنسی، مثلاً فعالیت جنسی در میان کودکان، همجنس‌خواهی، استمنا و رابطهٔ جنسی قبل از ازدواج، به‌ درجات گوناگون در جوامع مختلف مجاز شناخته می‌شوند. مردم‌شناسان در فرهنگ‌های نانویسا (preliterate) به انواع فعالیت‌های جنسی مجاز برخورده‌اند. برخی از جامعه‌های بسیار آسان‌گیر کودکان خود را به خودانگیزی و انواع بازی‌های جنسی ترغیب می‌کنند و به آنها جازه می‌دهند اعمال جنسی بزرگسالان را تماشا کنند. مثلاً در قبیله‌ی چه‌وا (Chew) در افریقا، اعتقاد بر این است که اگر کودکان تمرینات جنسی نداشته باشند، قادر نخواهند بود در آینده تولیدمثل کنند. در قبیله‌ی سامبیا (Sambia) در گینهٔ جدید دوجنسی بودن نهادینه شده است، به این معنی که از زمان پیش از بلوغ تا زمان ازدواج، هر پسری با مردان دیگر زندگی می‌کند و به هم‌جنس‌بازی می‌پردازد (هرت، Herdt ،۱۹۸۴).
در مقابل، در جوامع بسیار سخت‌گیر سعی می‌شود رفتار جنسی دوره‌ٔ پیش‌نوجوانی کنترل شود و کودکان از موضوعات جنسی بی‌خبر بمانند. در کونای (Cuna) آمریکای جنوبی معتقد هستند که کودکان تا هنگام ازدواج باید در زمینهٔ موضوعات جنسی در جهل مطلق باشند و حتی به کودکان اجازه نمی‌دهند زاییدن حیوان‌ها را تماشا کنند.
تغییرات رفتار جنسی در ایالات متحده. هر چند شیوه‌ٔ معمول برای بررسی تفاوت‌های فرهنگی این است که درباره روش‌های مرسوم در کشورهای مختلف کندوکاو شود، اما می‌توان به بررسی آن دسته از تغییرات فرهگی نیز پرداخت که در کشور معینی روی می‌دهد. در این زمینه، در فاصلهٔ سال‌های ۱۹۴۰ تا ۱۹۷۰ در ایالات متحده آمریکا و دیگر کشورهای غربی تغییراتی صورت گرفته است. در دو دهه‌ی ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰، ایالات متحده امریکا و بیشتر کشورهای غربی دیگر در مسائل جنسی به‌عنوان اجتماعات سخت‌گیر شناخته می‌شدند، و بنا به سنت، وجود رابطه‌ٔ جنسی قبل از بلوغ در جوامع غربی یا انکار می‌شد و یا نادیده گرفته می‌شد. رابطه‌ٔ زناشوئی یگانه رابطه‌ٔ جنسی مشروع به ‌حساب می‌آمد و دیگر تجلیات جنسی (فعالیت‌های همجنس‌خواهانه، رابطه‌ٔ جنسی مشروع و رابطه‌ی خارج از چارچوب زناشوئی) به‌طور کلی مورد نکوهش و غالباً غیرقانونی بود. البته بسیاری از مردم این جوامع به‌چنین فعالیت‌هائی می‌پرداختند که اغلب با احساس شرمساری همراه بود.
با گذشت زمان، فعالیت‌های جنسی کمتر محدود شد. مثلاً رابطه‌‌ٔ جنسی قبل از ازدواج فراوان‌تر پذیرفتنی‌تر شد. از میان دانشجویان آمریکائی که در دهه‌ٔ ۱۹۴۰ با آنان مصاحبه شد، ۲۷ درصد زنان و ۴۹ درصد مردان قبل از رسیدن به ۲۱ سالگی، رابطه‌ی جنسی قبل از ازدواج را تجربه کرده بودند (کینزی، Kinsey، پومروی،Pomeroy، مارتین، Martin و گبهاردGebhard، ۱۹۵۳؛ پومروی و مارتین، ۱۹۴۸). در مقایسه با ارقام فوق، در بررسی‌های متعدد دیگری که در گروه‌های دانشجو در دهه‌ی ۱۹۷۰ صورت گرفت، رقم ۴۰ تا ۸۰ درصد برای هر دو جنس به‌دست آمد (تاوریس، Tavris و ساد، Sadd ،۱۹۷۷؛ هانت، ۱۹۷۴). در چند دههٔ گذشته شاهد گرایش تدریجی به‌ شروع رابطه‌ٔ جنسی در سنین پائین‌تر بوده‌ایم. تقریباً ۵۰ درصد از هر دو جنس گزارش کرده‌اند که در سنین ۱۷ـ۱۶ سالگی رابطه‌جنسی داشته‌اند (لومان، Laumann، گانیون، Gagnon، مایکل،Micheal و مایکلز، Michaels ،۱۹۹۴). شکل موارد آمیزش جنسی در دورهٔ پیش از ازدواج میزان آمیزش جنسی قبل از ازدواج را در یک دوره ۳۵ ساله نشان می‌دهد. توجه داشته باشید که رفتار جنسی در میان زنان بیشتر از مردان تغییر یافته است و بزرگترین تغییر در اواخر دههٔ ۱۹۶۰ رخ داده است. این تغییرات، بسیاری از ناظران صحنه‌ٔ اجتماعی را در دهه ۱۹۷۰ به این نتیجه رساند که انقلابی جنسی روی داده است.
امروزه، به‌نظر می‌رسد انقلاب جنسی تحت‌تأثیر ترس از انتقال بیماری‌ها از راه جنسی، به‌خصوص نشانگان نقص ایمنی اکتسابی (Acquired Immune Deficiency Syndrome ـ AIDS) یا ایدز، تا حدودی مهار شده است. به‌علاوه، انقلاب همیشه ممکن است بر رفتار بیش از عواطف تأثیر بگذارد. در مصاحبه با دانشجویان آمریکائی متأهل در دههٔ ۱۹۷۰، فقط ۲۰ درصد آنها رابطهٔ جنسی بین آشنایان اتفاقی را قابل قبول می‌دانستند (پپلائو، Peplau، رابین و هیل، ۱۹۷۷). در روند مشابهی، اگر چه زنان از حیث رفتار جنسی به‌مردان شبیه‌تر می‌شوند، تفاوت آنان با مردها از لحاظ برخی نگرش‌های عمده نسبت به رابطه‌ٔ جنسی قبل از ازدواج، هم‌چنان محفوظ مانده است. اکثر زنان، قبل از ازدواج فقط با یکی دو نفر که از نظر عاطفی با آنان نزدیک هستند، رابطه برقرار می‌کنند. برعکس به‌نظر می‌رسد مردان گرایش بیشتری به چنین روابطی دارند (لومان و همکاران، ۱۹۹۴). با این حال، در یک دورهٔ ۵ ساله، اکثر افراد هر دو جنس ظاهراً بیش از یک همدم جنسی نداشتند (لومان، ۱۹۹۴).
   تفاوت‌های جنسیتی
بررسی افراد دگرجنس‌خواه نشان داده است که مردان و زنان جوان در مسائل جنسی نگرش‌های متفاوت دارند و به احتمال بیشتر، زنان بیشتر از مردان رابطهٔ جنسی را جزئی از رابطهٔ عاشقانه می‌بینند. در همین زمینه، تفاوت‌های مشهود بین مردان و زنان از لحاظ نوع حوادث منجر به حسادت جنسی عبارت بوده‌اند از بی‌وفائی عاطفی یا بی‌وفائی جنسی. خواه براساس گزارش‌های خود افراد قضاوت کنیم یا براساس واکنش‌های خودمختار آنها (از قبیل تعداد ضربان قلب) زنان از بی‌وفائی عاطفی (یعنی این احتمال‌ که همدم‌شان رابطه‌ٔ عاشقانه‌ای با کس دیگری داشته باشد)، بیشتر ناراحت می‌شوند تا بی‌وفائی جنسی. در مقابل، مردان نسبت به بی‌وفائی جنسی همدم خود صرف‌نظر از ماهیت ارتباط عاطفی آن، واکنش شدیدتری نشان می‌دهند (باس، Buss، لارسن، Larsen، وستن، Westen و سملرات، Semmelroth ،۱۹۹۲). تفاوت بین دو جنس، هم در رفتار و هم در نگرش نمایان است. به‌نظر می‌رسد زنان اگر درگیر رابطه‌های جنسی قبل از ازدواج شوند، در مقایسه با مردان با افراد معدودی چنین رابطه‌ای برقرار می‌کنند. تفاوت بین الگوهای رفتار جنسی مردان و زنان، صرفنظر از نوع گرایش جنسی آنها پایدار می‌ماند. برای مثال، دفعات رابطه‌ٔ جنسی در زنان همجنس‌خواه کمتر است تا زنان دگرجنس‌خواه، در حالی‌که زوج‌های هم‌جنس‌خواه نر بیش از زوج‌های دگرجنس‌خواه فعالیت جنسی دارند. چنین تفاوت‌هائی ممکن است حاکی از وجود پیوستاری از ویژگی‌های نوعی زنانه تا مردان باشد (باس، ۱۹۹۴).


همچنین مشاهده کنید