شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

پرخاشگری به‌مثابه‌ٔ واکنش هیجانی


هیجان‌ها علاوه بر واکنش‌های کلی، برخی گرایش‌های رفتاری خاصی را نیز سبب می‌شوند. ممکن است هنگام شادی بخندیم، با احساس ترس میدان را خالی کنیم، در موقع خشم رفتار پرخاشگرانه نشان دهیم، و جز این‌ها. از میان این واکنش‌های هیجانی، روانشناسان مخصوصاً یکی از آنها را به تفصیل بررسی کرده‌اند ـ مقصود پرخاشگری است.
این توجه خاص تا حدودی به‌ دلیل اهمیت اجتماعی مسئلهٔ پرخاشگری است. از نظر اجتماعی، در عصری که سلاح‌های هسته‌ای به‌صورت گسترده در دسترس است، حتی یک اقدام پرخاشگرانه نیز می‌تواند فاجعه به‌بار آورد. در سطح فردی، بسیاری از مردم غالباً افکار و تکانش‌های پرخاشگرانه دارند، و نحوه‌ٔ کنار آمدن آنها با این افکار، اثرات گسترده‌ای بر سلامت و روابط بین ‌فردی آنان برجای می‌گذارد. دلیل دیگری برای علاقه‌مندی روانشناسان به‌پژوهش در مبحث پرخاشگری این است که در حال حاضر در قلمرو رفتار اجتماعی با دو نظریهٔ عمده روبه‌رو هستیم که برداشت‌های کاملاً متفاوتی را دربارهٔ ماهیت پرخاشگری مطرح ساخته‌اند. نظریه‌ٔ روانکاوی فروید به پرخاشگری به‌عنوان یکی از سائق‌ها می‌نگرد، در حالی‌که در نظریه‌ٔ یادگیری اجتماعی آن را پاسخی آموخته شده می‌دانند. پژوهش در زمینه‌ٔ پرخاشگری کمک می‌کند تا این دو نظریهٔ رقیب را ارزیابی کنیم.
در بحثی که در پیش داریم، نخست این دو نگرش متفاوت را همراه با پژوهش‌های مربوط به هر یک بررسی می‌کنیم، و سپس می‌پردازیم به تفاوت‌های دو نظریهٔ یاد شده در زمینه‌ی تأثیرات تماشای صحنه‌های پرخاشگری در رسانه‌های گروهی. توجه شود که منظور ما از 'پرخاشگری' ، رفتاری است به قصد صدمه رساندن (جسمانی یا زبانی) به فردی دیگر یا نابود کردن دارائی دیگران. مفهوم اصلی در این تعریف، قصد است. اگر شخصی به‌طور تصادفی پای شما را در شلوغی آسانسور لگد کند و فوراً پوزش بخواهد احتمال نمی‌رود شما این رفتار را پرخاشگرانه بدانید. اما اگر کنار میز خود نشسته باشید و کسی به‌سوی شما بیاید و پا روی پای شما بگذارد، تردیدی نیست که رفتار او را پرخاشگرانه تلقی می‌کنید.


همچنین مشاهده کنید