شهد همان انگبین است که در حرف الف نوشته شده. معبران در مورد شهد یا شربت غلیظ که ما وقتی با انواع میوه میآمیزیم نام مربا به آن میدهیم معتقدند که علم و دانش است و بهرهای است که انسان از خرد و دانائی خویش میبرد. نقل است که عالم فرزانهای در خواب دید در حوضی از شهد و عسل افتاده و هر چه دست و پا میزند قادر نمیشود خویشتن را از آن مهلکه نجات دهد. چند روز بعد از آن خواب فرمانروای آن منطقه به دنبالش فرستاد که بیا به فرزندان من در س بده. او ناگزیر پذیرفت و رفت و به تدریس فرزندان سلطان و وزیران پرداخت اما یک روز در تفسیر یکی از سورههای قرآن چیزی گفت که به ذوق و سلیقه سلطان خوش نیامد. بچهها به پدر خویشتن گفتند و وزیران به اطلاع سلطان رساندند و او خشمگین شد و عالم فرزانه را به شلاق زد و بعد محبوس نگه داشت. چنین است که معبران شهد و انگبین را علم و دانش دانستهاند و بهرهای که از طریق علم عاید انسان میشود.