پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

اثرات فیزیولوژیائی فشار روانی (۳)


   پسخوراند زیستی (biofeedback) و آرامش‌‌آموزی (relaxation training)
در کمک به مردمان برای کنترل واکنش‌هایشان در برابر فشار روانی، دو شیوهٔ پسخوراند زیستی و آرامش آموزی چشم‌انداز امیدبخشی گشوده‌اند. در شیوهٔ آموزش به کمک پسخوراند زیستی، شخص دربارهٔ برخی جبنه‌های حالت فیزیولوژیائی خود اطلاعاتی (پسخوراند) دریافت نموده و بعد می‌کوشد آن حالت را تغییر دهد. برای نمونه، در یکی از شیوه‌های کنترل سردردهای تنش‌زاد، الکترودهائی روی پیشانی بیمار نصب می‌شود تا هر حرکت عضلهٔ پیشانی، به‌ طریق الکترونیکی ردیابی و سپس تقویت‌شده و به‌صورت یک علامت شنیداری به اطلاع شخص برسد. به این ترتیب زیر و بمی علامت یا صوت با انقباض عضله بیشتر می‌شود و با آرامش عضله کاهش می‌یابد. وقتی شخص یاد گرفت که زیر و بمی صدا را کنترل کند، یاد گرفته است که عضله را به حالت آرمیده درآورد. (باید دانست که آرمیده‌بودن عضلهٔ پیشانی معمولاً موجب آرمیده‌شدن عضله‌های گردن و پوست سر نیز می‌شود). در این دورهٔ آموزشی پس از ۴ تا ۶ هفته بیمار یاد می‌گیرد که شروع تنش را تشخیص دهد و بدون دریافت پسخوراند از دستگاه، آن را کاهش دهد (تارلر ـ بن لولو ـ Tarler ـ Benlolo، ۱۹۷۸).
در یک گروه آزمودنی مرد (گروه ۱) هر بار که فشار خون و ضربات قلب آزمودنی به‌طور همزمان کاهش می‌یافت، پسخوراند زیستی (به‌صورت نور و صوت) به وی ارائه می‌شد. در مورد گروه دیگر (گروه ۲) همان پسخوراند برای افزایش همزمان آن دو متغیر ارائه می‌شد. در هر دو گروه وقتی آزمودنی دوازده‌بار پی‌در‌پی پاسخ ضربان قلب یا فشار خون درستی می‌داد، با تماشای اسلاید (منظره‌های طبیعی و غیره) و یک جایزهٔ نقدی تشویق می‌شد. در تنها یک جلسهٔ شرطی‌شدن، آزمودنی‌ها کنترل چشمگیری برفشار خون و ضربات قلب خود یافتند. گروهی که به خاطر کاهش این کارکردها، تشویق می‌شد در کوشش‌های متوالی به‌تدریج کنترل بیشتری به‌دست آورد؛ گروه دیگر به این همسانی عمل نمی‌کرد (نقل از شوارتز - Schwartz، ۱۹۷۵).
در گذشته‌ها چنین فرض می‌شد که فرآیندهای فیزیولوژیائی تحت کنترل دستگاه عصبی خودمختار، از نوع ضربان قلب و فشار خون، فرآیندهای خودمختاری هستند که نمی‌توان بر آنها کنترل ارادی داشت. اما آزمایش‌هائی که در دههٔ ۱۹۶۰ صورت گرفت نشان داد که می‌توان با روش شرطی‌سازی عامل، موش‌ها را به کاهش و افزایش ضربان قلب خود واداشت (دیکارا - DiCara و میلر، ۱۹۶۸).
در پی آن، پژوهش‌های آزمایشگاهی نشان داد که آدمیان نیز می‌توانند یاد بگیرند که هر دو کارکرد یاد شده را تغییر دهند (به شکل شرطی کردن عامل در ارتباط با فشار خون و ضربات قلب نگاه کنید). بر پایهٔ این دسته از پژوهش‌ها، شیوه‌های تازه‌ای برای درمان بیماران مبتلا به فشار خون به‌وجود آمده است. در یکی از این شیوه‌ها نمودار تغییرات فشارخون بیمار در جریان ثبت شدن به وی نشان داده شده و شیوه‌های آرام‌سازی دسته‌های عضلانی گوناگون به وی آموخته می‌شود؛ به این ترتیب ابتدا بیمار راهنمائی می‌شود عضلاتش را منقبض کند (برای نمونه: دست خود را مشت کند با عضلات شکم را سفت کند)، سپس تنش ایجاد شده را رها کرده و تفاوت این دو وضع را حس کند. البته معمولاً کار از انگشتان و مچ پا آغاز می‌شود و سراسر عضلات بدن، تا عضلات گردن و چهره را دربرمی‌گیرد تا آنکه بیمار یاد بگیرد تنش‌های عضلانی خود را تغییر دهد. این آمیزه‌ٔ پسخوراند زیستی و آرامش‌آموزی در برخی مردمان به‌اندازهٔ داروهای ضدفشار خون در کم‌کردن فشار خون کارآئی داشته است (تارلر - بن لولو، ۱۹۷۸).
هنوز کاربرد پسخوراند زیستی و آرام‌سازی برای درمان بیماری‌هائی که با فشار روانی رابطه دارند در دورهٔ آزمایشی است و هنوز بسیار زود است که برآوردی از کارآئی این شیوه‌ها به‌دست داد. البته چنانکه در مورد هر شیوهٔ درمانی تازه‌ای پیش می‌آید، شور و شوقی که درمانگران و بیماران به این شیوه‌ها نشان می‌دهند ممکن است اثراتی همانند اثرات دارونما به بار آورد؛ به این معنی که ممکن است اعتقاد به‌ کارآئی و ثمربخشی از شیوه‌ها خود نقشی بخشی در ثمربخشی آنها داشته باشد.
از وارسی پژوهش‌های فراوانی که در زمینهٔ کاربرد پسخوراند زیستی و آرامش‌‌آموزی برای کنترل سردردها و بیماری فشار خون صورت گرفته این نتیجه حاصل شده که در این موارد مهم‌ترین متغیر همان یادگیری شیوهٔ آرام‌شدن است (رانک - Runck، ۱۹۸۰). برخی مردم وقتی در مورد تنش عضلانی با فشار خون خود از دستگاه‌های پسخوراند زیستی دریافت می‌کنند با سرعت بیشتری شیوهٔ آرام‌شدن را یاد می‌گیرند. کسانی هم هستند که بدون دریافت چنان پسخوراندی می‌توانند از راه آموزش آرمیدگی عضلانی به همان اندازهٔ شیوهٔ آرام‌شدن را به‌خوبی فرا گیرند. به این ترتیب به‌نظر می‌رسد که میزان اثر بخشی آرامش‌آموزی به ویژگی‌های آدمیان بستگی داشته باشد. آرامش‌آموزی در مورد کسانی‌که برای پائین‌‌آوردن فشار خون به دارو تمایلی ندارند مؤثرتر است؛ برخی کسانی نیز که شیوهٔ کنترل فشار خون از راه آرامیدگی را یاد گرفته‌اند، آن را وقت‌گیر می‌دانند و رهایش می‌کنند. جالب توجه اینجا است که شیوه‌های پسخوراند زیستی - آرامش‌آموزی بیشتر از همه در مورد مردمانی ثمربخش است که نسبت به فشار روان بسیار حساس هستند، و این خود نشان می‌دهد که هیجان‌ها نقش مهمی در بیماری آنان دارد.


همچنین مشاهده کنید