سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

رفتار نابهنجار (۲)


  طبقه‌بندی رفتار نابهنجار
رفتارهای بسیار به‌عنوان رفتار 'نابهنجار' طبقه‌بندی شده‌اند. بعضی از رفتارهای نابهنجار خصلتی حاد و گذرا دارند و از رویدادهائی ناشی می‌شوند که مخصوصاً فشارزا هستند؛ برخی نیز مزمن و دائمی هستند؛ بعضی از آنها از بیماری یا آسیب دستگاه عصبی ناشی می‌شوند، و برخی دیگر ریشه در محیط‌های اجتماعی نامطلوب یا تجارب ناصحیح یادگیری دارند. اغلب این عوامل همپوش هستند و با هم تعامل دارند. الگوهای رفتاری و مشکلات عاطفی هر شخص، منحصر به فرد هستند، زیرا حتی دو نفر نیز یافت نمی‌شود که عیناً مثل هم رفتار کنند و یا تجارب زندگی آنها کاملاً همانند باشد. با این حال، شباهت‌ها آنقدر هست که متخصصان بهداشت روانی بتوانند بر مبنای آنها موارد گوناگون را در چند مقوله طبقه‌بندی کنند.
نظام طبقه‌بندی، معایب و مزایائی دارد. اگر انواع گوناگون رفتارهای نابه‌هنجار علت‌های متفاوت‌ داشته باشند، می‌توان امیدوار بود که با دسته‌بندی افراد برحسب شباهت‌های رفتاری و جستجوی شباهت‌های دیگری بین افراد، به علت‌های آن پی‌برد. به‌علاوه، برچسب تشخیصی (diagnostic) به کسانی که با افراد پریشان کار می‌کنند امکان می‌دهد که اطلاعات خود را به‌صورتی روشن‌تر و فشرده‌تر با یکدیگر در میان گذارند. برچسب تشخیص اسکیزوفرنیائی (schizophrenic disorder) مسلماً اطلاعاتی دربارهٔ رفتار یک شخص به‌دست می‌دهد. دانستن این نکته نیز سودمند است که فرد به‌خصوصی همان نشانه‌های بیمارگون را بروز می‌دهد که در سایر بیماران هم دیده می‌شود - افرادی که بیماری آنها خط سیر معینی داشته و شیوهٔ درمانی خاصی در مورد آنها مؤثر واقع شده است.
معایب نظام طبقه‌بندی از آنجا برمی‌خیزد که ما برای برچسب تشخیصی اهمیت زیادی قائل شده، خصوصیات منحصر به فرد هر مورد را نادیده بگیریم و انتظار داشته باشیم که شخص با نظام طبقه‌بندی ما همخوان باشد، یا اینکه فراموش کنیم که برچسب یک رفتار غیرانطباقی، آن رفتار را تبیین نمی‌کند (برچسب به ما نمی‌گوید که این رفتار از کجا سرچشمه گرفته و چه چیزی آن را حفظ می‌کند). همچنین مهم است به خاطر داشته باشیم که ما برچسب نابه‌هنجار را به رفتارهای شخص می‌زنیم نه به خود شخص. برای مثال، می‌گوئیم که شخص دچار اختلال اسکیزوفرنیائی است (که امکان دارد با گذشت زمان تغییر کند و یا تغییر نکند) و نمی‌گوئیم که این شخص اسکیزوفرنیائی است. برچسب بایستی به عارضه (condition) زده شود، نه به شخص.
طبقه‌بندی اختلال‌های روانی که مورد استفادهٔ اکثر متخصصان بهداشت روانی در آمریکا است راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی (Diganostic and Statistical Manual) چاپ سوم (دی اس ام ۳) است که با نظام طبقه‌بندی بین‌المللی سیازمان بهداشت جهانی (World Health Organization) مطابقت زیادی دارد. مقوله‌های عمدهٔ اختلال‌های روانی را که در طبقه‌بندی دی سی ام ۳ آمده، در جدول (طبقه‌بندی اختلال‌های روانی) نشان‌ داده‌ایم. اندکی بعد در این مبحث کمی بیشتر دربارهٔ برخی از این اختلال‌ها گفتگو خواهیم کرد.
  جدول طبقه‌بندی اختلال‌های روانی
فهرست مقوله‌های اصلی تشخیصی که در راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی، چاپ سوم (دی اس ام ۳) آمده، نشان می‌دهد هر مقوله شامل مقوله‌های فرعی متعددی است. برخی مقولات 'طبقه‌بندی‌شده' در دی اس ام ۳ در این جدول نیامده است (نقل از انجمن روانپزشکی آمریکا، ۱۹۸۰).
۱. اختلال‌هائی که نخستین‌بار در دوره‌های شیرخوارگی، کودکی، و نوجوانی بروز می‌کنند:
شامل عقب‌ماندگی ذهنی، بیشکاری (hyperactivity)، اضطراب‌های دورهٔ کودکی، اختلال‌های مربوط به خوردن (مثل بی‌اشتهائی)، و سایر انواع انحراف از رشد طبیعی.
۲. اختلال‌های روانی عضوی:
شامل اختلال‌هائی است که در آنها نشانه‌ها مستقیماً مربوط به آسیب‌ مغزی یا وجود یک وضع غیرعادی در میحط ‌زیست شیمیائی مغز است؛ ممکن است در نتیجهٔ پیری، بیماری‌های تباه‌کنندهٔ دستگاه عصبی (مثل سیفلیس، یا بیماری آلزایمرAlzeimer's disease)، یا فروبری مواد سمی (مثل، مسمومیت ناشی از سرب یا الکلیسم شدید) ایجاد شوند.
۳. اختلال‌های ناشی از مصرف مواد:
شامل استفادهٔ افراطی از الکل، باربیتورات‌ها، آمفتامین‌ها، کوکائین، و داروهای دیگر که تغییرات رفتاری ایجاد می‌کنند. ماری‌جوآنا و توتون نیز در این طبقه قرار گرفته‌اند، و این خود مجادله‌های زیادی را دامن ‌زده ‌است.
۴. اختلال‌های اسکیزوفرنیائی:
گروهی از اختلال‌ها با ویژگی‌های فقدان تماس با واقعیت، پریشانی‌های بارز اندیشه و ادراک، و رفتار عجیب و غریب.
۵. اختلال‌های پارانویائی:
اختلال‌هائی با ویژگی‌های بدگمانی و خصومت شدید، همراه با احساس توطئه‌ از سوی دیگران؛ تماس با واقعیت در حیطه‌های دیگر رضایت‌بخش است. 
۶. اختلال‌های عاطفی با خلقی:
پریشانی حالت خلقی؛ شخص ممکن است به شدت افسرده، و یا به‌طور غیرعادی سرخوش باشد، و یا بین دوره‌هائی از سرخوشی و افسردگی نوسان کند.
۷. اختلال‌های اضطرابی:
شامل اختلال‌هائی است که در آنها یا اضطراب نشانهٔ اصلی اختلال است (مانند اضطراب فراگیر یا اختلال‌های وحشت‌زدگی، با اضطراب وقتی تجربه می‌شود که شخص نتواند از موقعیت‌های ترس‌آور معینی دوری کند (اختلال‌های ناشی از هراس) یا آنکه شخص سعی کند در برابر میل به انجام ‌دادن شعایر معین و یا فکر‌ کردن به اندیشه‌های سمج مقاومت کند (اختلال‌های وسواس فکری - عملی).
۸. اختلال‌های جسمانی شکل:
نشانه‌های اختلال، جسمانی است، ولی هیچگونه مبنای عضوی برای آنها نمی‌توان یافت و به‌نظر می‌رسد که نقش اصلی با عوامل روانی است. اختلال‌های تبدیلی (conversion) (مثلاً خانمی که از پرستاری مادر علیل خود منزجر است، ناگهان دچار فلج دست می‌گردد) و بیماری خیالی (hypochodriasis) (اشتغال فکری بیش از حد دربارهٔ سلامتی و ترس از بیماری، بی‌آنکه جائی برای نگرانی باشد).
۹. اختلال‌های گسستی:
تغییرات موقت در کارکردهای هشیاری، حافظه، یا هویت شخصی به‌علت مشکلات هیجانی، از جمله این اختلال‌ها یا دزدودگی (amnasia) 'شخص به دنبال یک تجربه هیجانی نمی‌تواند چیزی را دربارهٔ گذشته خود به یاد آورد' و چندگانگی شخصیت (multiple personality) 'وجود دو یا بیش از دو نظام شخصیتی مستقل در یک شخص' است.
۱۰. اختلال‌های روانی - جنسی:
شامل مشکلات هویت جنسی (مثلاً نارضائی جنسیتی)، اختلال عملکرد جنسی (برای مثال ناتوانی جنسی - impotency، انزال زودرس - Premature ejaculation، و سردمزاجی - frigidity)، و هدف‌گیری جنسی (برای مثال، علاقمندی جنسی به کودکان)، همجنس‌خواهی فقط زمانی به‌عنوان اختلال تلقی می‌شود که فرد از گرایش جنسی خود خوشحال نیست و می‌خواهد آن را تغییر دهد.
۱۱. عارضه‌هائی که اختلال‌ روانی محسوب نمی‌شود:
این مقوله شامل بسیاری شامل بسیاری از مشکلاتی است که مردم را به کمک‌خواهی وا می‌دارد، مانند مشکلات زناشوئی، مشکلات پدر و مادر با کودک، بهره‌کشی از کودک (child abuse).
۱۲. اختلال‌های شخصیت:
الگوهای دیرپائی از رفتار غیرانطباقی، شامل شیوه‌های نارس و نامناسب برای کنار آمدن با فشار روانی یا حل مشکلات. دو نمونه از آنها، اختلال شخصیتی جامعه‌ستیزی و اختلال شخصیتی خودشیفتگی (narcissism) است.
دی اس ام ۳ در زیر هر یک از مقوله‌های اصلی، فهرستی از مقوله‌های فرعی را همراه با توصیفی از نشانه‌های ضروری برای هر مقولهٔ تشخیصی به‌دست می‌دهد. تشخیص کامل موارد انفرادی در حد نسبتاً جامعی امکان‌پذیر است. برای این منظور، علاوه بر مقولهٔ تشخیصی اصلی، اطلاعات زیر ارائه شده است.
۱. توصیفی از ویژگی‌های برجستهٔ شخصیت فرد و راه‌های کنار آمدن او با فشار روانی،
۲. فهرستی از اختلال‌های جسمانی رایج که ممکن است به‌نحوی با شناخت و درمان فرد ارتباط داشته باشند،
۳. ذکر رویدادهای فشارزائی که ممکن است بروز اختلال را تسریع کنند (مانند طلاق، یا مرگ یکی از عزیزان)؛
۴. ارزیابی میزان کارآئی فعالیت‌های اجتماعی و شغلی شخص در طول یک سال گدشته. همهٔ این متغیرها می‌توانند در تصمیمات مربوط به درمان و پیش‌ آگهی یاری‌بخش باشند.
دو اصطلاح 'روان رنجوری' و 'روان پریشی' احتمالاً به گوش شما آشنا است. حال می‌پرسید که پس اینها در کدام طبقه از اختلال‌های روانی در فهرست طبقه‌بندی اختلال‌های روانی دارند. از این دو اصطلاح سابقاً برای مشخص کردن مقولات تشخیصی اصلی استفاده می‌شد. روان‌رنجوری شامل گروهی از اختلال‌ها با ویژگی‌های اضطراب، ناشادی‌های شخصی، و رفتار غیرانطباقی است که به‌ندرت آنقدر شدید هستند که نیازی به بستری کردن شخص باشد. معمولاً شخص می‌تواند در جامعه به‌کار و زندگی خود ادامه دهد، اما قادر به بهره‌گیری از تمام توانائی‌های خود نیست. روان‌پریشی شامل اختلال‌های روانی شدیدتری است. در این‌گونه اختلال‌ها فرآیندهای فکری شخص آنچنان آشفته می‌شود که وی تماس خود را با واقعیت از دست داده، نمی‌تواند با الزامات روزانه زندگی مقابله کند، و معمولاً بایستی بستری شود.
در دی اس ام ۳ نه روان‌رنجوری‌ها و نه روان‌پریش‌ها به‌عنوان مقوله‌های اصلی نیامده‌اند. دلایل چندی برای این عدول از نظام‌های طبقه‌بندی قبلی وجود دارد که مهم‌ترین آنها با مسئله دقت تشخیص سروکار دارد. این دو مقوله هر دو مقوله‌های نسبتاً گسترده‌ای بودند و برخی اختلال‌های روانی در شمار آنها آمده بود که نشانه‌های کاملاً ناهمانندی داشتند، و در نتیجه متخصصان بهداشت روانی اغلب نمی‌توانستند در مورد بیمار معینی به تشخیص واحدی برسند. در دی اس ام ۳ سعی شده است که همرائی بیشتری به‌وجود آید و برای این منظور اختلال‌ها را طبق نشانه‌های رفتاری بسیار اختصاصی طبقه‌بندی کرده‌اند، بی‌آنکه چیزی دربارهٔ خاستگاه یا درمان آنها موردنظر باشد. هدف این بوده که مشاهدات متخصصان بالینی دربارهٔ افراد مبتلا به مشکلات روانی به‌گونه‌ای توصیف شود که بیشترین دقت در تبادل مفاهیم بین متخصصان بهداشت روانی فراهم گردد. در نتیجه، دی اس ام ۳ شامل مقوله‌های بسیاری است که در ویرایش‌های قبلی آن وجود نداشت. اختلال‌هائی که قبلاً در طبقهٔ روان‌رنجوری‌ها قرار داشتند (به این علت که به‌عنوان راه‌هائی برای کنار آمدن با تعارض‌های درونی محسوب می‌شدند) اینک در دی اس ام ۳ زیر سه مقولهٔ جداگانه اختلال‌های اضطرابی، اختلال‌های جسمانی شکل (somatoform disorders)، و اختلال‌های گسستی (dissociative disorders) آمده‌اند.
با اینکه در دی اس ام ۳ از روان‌پرشی به‌عنوان یک مقوله اصلی یاد نشده، اما در آن این نکته آمده است که افرادی با تشخیص اسکیزوفرنی، پارانویا، برخی از اختلال‌های عاطفی، و برخی اختلال‌های عضوی (organic) حداقل در دوره‌ای از بیماری خود رفتار روان‌پرش از خود نشان می‌دهند. چنین افرادی ادراک‌ها و افکار خود را نادرست ارزیابی می‌کنند و به استنتاج‌های نادرستی دربارهٔ پیرامون خود دست می‌زنند؛ ممکن است دچار توهم (تجارب حسی نادرست، مانند شنیدن صدای آدمی بی‌آنکه کسی صحبت کند، با دیدن پندارهای عجیب) و یا هذیان (delusion) (باورهای نادرست مانند، اعتقاد به اینکه کلیهٔ افکار او به‌وسیلهٔ موجود قدرتمندی که ساکن سیارهٔ دیگری است کنترل می‌شود) باشند.


همچنین مشاهده کنید