جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

صع، صف، صل، صو، صى


صعب‌‌تر از دردِ زخم انديشهٔ بى‌مهرى است٭
٭ زخم هجرت هست و وصلت نيست اين درويش را .....................(مکتبى)
صفاى خانه آب است وجارو، صفاى دختر چشم است و ابرو!(عا.)
صفاى هر چمن از روى باغبان پيداست٭
رک: اسباب خانه به صاحب خانه مى‌رود
٭عتاب و ناز ز ابورى گلرخان پيداست  ...................... (صائب)
صف مغلوب راهوئى بسنده است 
صلاح کار کجا و من خراب کجا٭
٭............................  ببين تفاوت ره از کجاست تا به کجا (حافظ)
صلاح مملکت خويش خسروان دانند
صلح اوّل بِهْ از جنگ آخر است
نظير:
صلح سر شيار بهتر ازجنگ سرِ خرمن است
ـ جنگ اوّل بِهْ از صلح آخر است
صلح دشمن چو جنگ دوست بوَد (از کليله و دمنه)
نظير: هر که با دشمنان صلح کند سرِ آزار دوستان دارد (سعدى)
صلح سر شيار بهتر از جنگ سر خرمن است
نظير: صلح اول بِهْ از جنگ آخر است
صلح و جنگ و مهر و کين با هم نمى‌آيند راست ٭
٭.............................  غالباً اسباب حُسن و لازمِ خوبيست اين (طالب آملى)
صلّ على ستاره، نرگس و گل مى‌باره! (عا).
به تمسخر و استهزاء به کودک يا شخص کم‌خردى گويند که پى‌درپى حرکات سبک و ناپسندى از او سر بزند
صوت هر کس به گوش خودش خوش‌نواست!
رک: آب دهان هر کس به دهان خودش مزه مى‌دهد
صورت زيباى ظاهر هيچ نيست اى برادر سيرت زيبا بيار (سعدى)
نظير:
نه هر که به‌صورت نکوست سيرت زيبا در اوست (سعدى)
    ـ صورت زيبا نمى‌آيد به‌کار حرفى از معنى اگر دارى بيار
صورتى در زير دارد هر چه در بالاستى ٭
رک: زير کاسه نيم‌کاسه‌اى است
٭ چرخ با اين اختران نغز و خوش زيباستى  ................. (ميرفندرسکى)
صوفى نهاد د‌ام و سر حقه باز کرد٭
شيّادى است که از نو دام نهاده و حيله‌گرى آغاز کرده است
٭............................ بنياد مکر با فلک حقه‌باز کرد (حافظ)
صيّاد بى‌روزى در دجله ماهى نگيرد و ماهى بى‌اجل در خشکى نمى‌رد (سعدى)
صياد نه هر بار شکارى ببرد باشد که يکى روز پلنگش بدرد (سعدى)
نظير:
دام در هر بار ماهى ناورد
ـ ز دريا هميشه گُهر ناورند
ـ نه هر کماندارى تير آرزويش بر نشان آيد
ـ دلو هميشه از چاه سالم برنيايد
ـ نه هر سفينه ز دريا درست آيد باز (سعدى)
صيد از پى صيّاد دويدن مزه دارد٭
    نظير: اين عجب نبوَد که ميش از گرگ جَست اين عجب که ميش دل در گرگ بست (مولوى)
٭صياد پى صيد دويدن عجبى نيست ...................... (از قرةالعيون)
صيد بودن خوشتر از صيّادى است٭
٭عشق مى‌گويد به گوشم پَست پَست ............................ (مولوى)
صيد را چون اجل آيد پيِ صياد رود٭
رک: اجل سگ که برسد به مسجد خرابى مى‌کند
٭دل بدان غمزهٔ خونريز کشد جامى را .............................. (جامى)
صيد ملخ شيوهٔ شهباز نيست (خواجو کرمانى)
رک: نکند باز موش مرده شکار
صيغه شدن ثواب داره امّا در شأن همهٔ زن‌ها نيست


همچنین مشاهده کنید