پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

لا


لاحول بخوانيد که غولک به در آمد!
بر حذر باشيد که مرد ستمکار و مردم‌آزار از نو چهره نمود (يا از نو بر سرِ کار آمد)
لاشهٔ خر را به تازى چه نسبت؟
نظير:
چه نسبت خاک را با عالم پاک؟
ـ چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا؟
ـ کى بوَد نغمهٔ داود چون آواز دراى؟
ـ دُرّ به خر مُهره کجا مانَد و دريا به غدير؟ (سنائى)
لاف در غربت، آواز در بازار مسگران
نظير:
    لاف در غربت، گزاف در آسيا 
    ـ در غريبى بس توان گفتن گزاف (مولوى)
لاف در غربت، گزاف در آسيا (از جامع‌التمثيل)
رک: لاف در غربت، آواز در بازار مسگران
لاف کار اجلاف٭ است
نظير: هنر بايد از کار کرده نه لاف (فردوسى)
      ٭ اَجلاف: مردم پست و فرومايه
لالا٭ نرسد به خانه‌دارى، لولى٭ ٭نرسد به اسب‌سوارى
رک: 'بار الٰها به حقّ هشت و چهار، گيوه پا را مکن به اسب سوار' و 'يا رب مباد آنکه گدا معتبر شود'
      ٭ لالا: غلام، بنده، دده
٭ ٭لولى: کولى، قرشمال، غربال‌بند
لال را چه به اذان گفتن؟
رک: شتر را به علاقه‌بندى چه‌کار؟
لال شوم، کور شوم، کر شوم، ليک محال است که من خر شوم
نظير: کور مى‌شوم، کر مى‌شوم، امّا خر نمى‌شوم
لاله هميشه داغدار است
نيکان همواره گرفتار رنج و مصيبت هستند
لالى بهتر از بى‌کمالى
نظير: بى‌زبانى بهتر از بدزبانى
لانهٔ مورچه را آب برد خيال کرد دنيا را آب برده است
لايق هر خر نباشد زعفران!
نظير:
لوزينه به گاو دادن از کون خرى است
ـ باقلوا به بوزينه دادن از خريّت است
ـ براى هر خرى آخور نمى‌بندند  /
    ـ سگ آخر چه باشد که خوانش نهند بفرماى تا استخوانش دهند (سعدى)
    نيزرک: خر چه داند قيمت قند و نبات
لايق هر سر نباشد افسرى (از جامع‌التمثيل)
لئيم‌زاده چو منعم شود از او بگريز٭
رک: دارنده که نادار شود دستش گير...
٭ ............................. که مستراح چو پر گشت گَنده‌تر گردد (سعدى)


همچنین مشاهده کنید