پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

هر (۳)


هر چه بکارى تو همان بدروى
صورت ديگرى است از 'هر چه بکارى درو مى‌کني'
هر چه بکارى درو مى‌کنى
رک: از مکافات عمل غافل مشو...
هر چه بگندد نمکش مى‌زنند  واى به وقتى‌که بگندد نمک٭ (جامى)
نظير:
چو کفر از کعبه برخيزد، کجا ماند مسلمانى
ـ همهٔ پليدى‌ها را با آب شويند و پليدى آب از هيچ چيز شسته نشود
      ٭ ناصر خسرو نيز گفته است:
گوشت چون گَنده شود او را نمک درمان بوَ‌د  چون نمک گنده شود او را به چه درمان کنند
هر چه به خاک دهى از خاک بازيابى (از قابوس‌نامه)
نظير:
خاک در امانت خيانت نمى‌کند
    ـ جستن گوگرد احمر عمر ضايع کردن است زور بر خاک آور که يک سر کيمياست (ابن يمين)
هر چه به خود نمى‌پسندى به ديگران نيز مپسند
رک: آنچه به خود نمى‌پسندى...
هر چه به دل مهمان مى‌گذرد اگر به دل صاحبخانه بگذرد هر شب پلو خواهد بود
هر چه به يلّلى مى‌آيد به تلّلى مى‌رود (عا).
رک: بادآورده را باد مى‌بَرَد
هر چه پول بدهى آش مى‌خورى
نظير:
به‌قدر دوغت مى‌زنم پنبه
ـ به‌قدر ناهارت گَوَن کنده‌ام
هر چه پيش آيد خوش آيد!
نظير: الخير فى ماوقع
هر چه جفت زديم طاق آمد!
هر تدبيرى به‌کار برديم کار راست نيامد
هر چه خدا خواست همان مى‌شود
رک: هر چه دلم خواست نه آن مى‌شود...
هر چه خر نخورد خَلَج خورد
رک: آنچه خر نخورد خلج خورد
هر چه خوار آيد روزى به‌کار آيد
رک: هر چيز که زار آيد يک روز به‌کار آيد
هر چه دارم به بَر دارم، توى بقچه دست خر دارم! (عا).
نظير: واگردان لباسم آفتاب است
هر چه دارى به خِدِر دِه که خِدِر مرد خداست!
هر چه دارى تو به آن داده بساز (جامى)
رک: ببايد ساخت با نان و آب و دانهٔ خويش
هر چه در آشَتْ بريزى همان به قاشقت مى‌آيد
هر چه در بغداد است مال خليفه است!
رک: مال خودم مال خودم، مال مردم هم مال خودم!
هر چه در بند آنى بندهٔ آنى (از کيمياى سعادت)
نظير: هر چه دلبند تُست خداوند تُست (عين‌القضاة همدانى)
هر چه در چشمت خوار آيد نگهدار که روزى به‌کار آيد
رک: هر چيز که خوار آيد يک روز به‌کار آيد
هر چه در دل بوَد آخر به زبان مى‌آيد
نظير: هر چه در دل هست ما بر زبان مى‌آوريم (وحيد)
هر چه در دل فرود آيد در دل نکو نمايد (سعدى)
نظير: از محبت نار نورى مى‌شود ـ از محبت خارها گل مى‌شود
هر چه در ديگ است به چمچه مى‌آيد
رک: آنچه در ديگ است به چمچه مى‌آيد
هر چه در راه خدا مى‌دهى آن مى‌مانَد٭
٭ نه زر و سيم و نه باغ و نه دکان مى‌ماند ............................... (صائب)
هر چه در عالَم است در آدم است
هر چه در قرآن قاف است در آن شکاف است!
جامه‌اى پاره‌پاره و لَخت لَخت است
نظير:
يک جامک و صد هزار سوراخ!
ـ اگر سراپايش را ارزن بريزيد يک دانه‌اش به زمين نمى‌آيد
هر چه دلبند تُست خداوند تُست (عين‌القضاة همدانى)
نظير: هر چه در بندِ آنى بندهٔ آنى (از کيمياى سعادت)
  هر چه دلم خواست نه آن مى‌شود آنچه خدا خواست همان مى‌شد
نظير:
هر چه مى‌خواهد خدا آن مى‌شود (مولوى)
ـ پدر خواست خدا نخواست (تاريخ بيهقى)
    ـ روَد کشتى آنجا که خواهد خدا و گر جامه بر تن درد ناخدا (سدى)
ـ کردگار آن کند که خود خواهد
    نيزرک: تدبير انسانى دگر و تقدير آسمانى دگر است
هر چه ديده بيند دل کند ياد٭
رک: چشم مى‌بيند دل مى‌خواهد
٭ ز دست ديده و دل هر دو فرياد که...............................
بسازُم خنجرى نيشش ز فولاد  زنم بر ديده تا دل گردد آزاد (باباطاهر)
هر چه ديدى همان جا چالش کن
رک: ديده را ناديده مگير
هر چه ديَه گويد از درد گيّه گويد
گويا در لهجهٔ لران 'ديه' به معنى دايه و 'گيه' به معنى شکم باشد (دهخدا، امثال و حکم، ج ۴،)
نظير:
هر که به فکر خويش است، کوسه به فکر ريش است
ـ کچل چه گفت؟ گفت واى سرم!
هر چه را باد آورد بادش بَرَد
رک: بادآورده را باد مى‌بَرَد
هر چه رفت از کف به‌دست آوردن آن مشکل است (صائب)
هر چه سنگ آيد به پاى لنگ آيد (از جامع‌التمثيل)
رک: هر جا سنگ است براى پاى آدم لنگ است
هر چه شب کوتاه‌تر مى‌خوابيم صبح درازتر بلند مى‌شويم! (عا).
با تمام کوششى که در کناره‌گيرى از مردم و عدم دخالت در امور مى‌کنيم باز مردم ما را رها نمى‌کنند و پشت سرِ ما حرف مى‌زنند و نسبت‌هاى سوء به ما مى‌دهند
هر چه شتر بيشتر از خار بدش مى‌آيد از گوشهٔ لبش سبز مى‌شود
نظير: هر چه مار بيشتر از پونه بدش مى‌آيد بيشتر درِ لانه‌اش سبز مى‌شود
هر چه شمار است جمله زير هزار است (ناصرخسرو)
رک: چونکه صد آمد نود هم پيش ماست
هر چه صرفه کنى گربه بَرَد
نظير: خُرد نگرش٭ بزرگ زيان باشد (از مرزبان‌نامه)
      ٭ خُرد نگرش: آنکه در صرف مال خرده بين و کوته‌نظر باشد
هر چه عاقل کند نه بد باشد
هر چه عوض دارد گله ندارد
رک: زدى ضربتى ضربتى نوش کن
هر چه کارى بدروى و هر چه گوئى بشنوى٭
رک: از مکافات عمل غافل مشو...
٭ ........................... اين سخن حق است و حق زى مرد حق‌گستر برند (سنائى)
هر چه کارى در بهاران، تير ماهان بدروى (خواجه عبدالله انصارى)
رک: از مکافات عمل غافل مشو
هر چه کارى همان بدروى (از قرةالعيون)
رک: از مکافات عمل غافل مشو...
هر چه کند همّت مردان کند٭
رک: هر مرادى را به همّت مى‌توان تسخير کرد
٭ کار نه اين گنبد گردون کند ..............................(خواجو)
هر چه کنى به خود کنى گر همه نيک و بد کنى٭ (اوحدى)
رک: از مکافات عمل غافل مشو
٭ ............................... کس نکند به‌جاى تو آنچه به‌جاى خود کنى (اوحدى)
هر چه که پيدا کند خرج اتينا٭ کند
٭ خرج اتينا (يا: عطينا): خرج بيهوده و غيرعاقلانه (فرهنگ لغات عاميانه سيد محمد على جمال‌زاده)، خرج قِرْ و فِرْ
هر چه گوئى از جعبهٔ خويش گوى (قابوس‌نامه)
هر چه گوئى و هر چه فرمائى سر نپيچم از آن که مولائى
نظير:
بنده چه دعوى کند، حکم خداوند راست (سعدى)
ـ به هر چه حکم کنى نافذ است فرمانت (سعدى)
ـ حکم آنچه تو فرمائى من بندهٔ فرمانم (سعدى)
ـ گردن ما از مو باريک‌تر، شمشير شما از الماس برّنده‌تر (عا).
هر چه گيرت آمد بخور جز غم دنيا، هر چه گيرت آمد بکن جز مردم‌آزارى
هر چه گيوهٔ تنگ است براى پاى آدم لنگ است
رک: هر جا سنگ است براى پاى آدم لنگ است
هر چه لُر مى‌گويد از دل پُر مى‌گويد
رک: هر چه ديّه گويد از درد گيه گويد
هر چه مار بيشتر از پونه بدش مى‌آيد بيشتر درِ لانه‌اش سبز مى‌شود
نظير: هر چه شتر بيشتر از خار بدش مى‌آيد از گوشهٔ لبش سبز مى‌شود
هر چه مرغ فربه‌تر تخمدانش تنگ‌تر
رک: مرغ هر چه فربه‌تر تخمدانش تنگ‌تر
هر چه مرغ لاغر است جايش خانهٔ ملاّ باقر است (عا).
رک: هر جا مرغ لاغر است...
هر چه مستت کند شراب تو اوست (اوحدى)
هر چه مى‌خواهد خدا آن مى‌شود٭
رک: هر چه دلم خواست نه آن شد...
٭ ...............................   ديده و دل‌ها عبث خون مى‌شود (مولوى)


همچنین مشاهده کنید