سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

تأثیر برنامه و ساخت نظام آموزشی در فرایند تدریس


ساخت نظام آموزشى هر جامعه، اعم از نگرش‌ها، باورها، برنامه‌ها و آيين نامه‌ها، مى‌تواند روش تدريس معلم را تحت‌تأثير قرار دهد. آئين‌نامه‌هاى خشک و انعطاف‌پذير، تصميم‌گيرى‌هاى غيرتخصصى در پشت درهاى بسته، گزينش معلم، توجه يا عدم توجه نظام آموزشى به نيازهاى شاگردان و جامعه، اصالت دادن نظام به محتوا و برنامه‌ها به جاى رشد و تحول همه‌جانبه، عدم نظارت و کنترل سالم و ارزشيابى‌هاى اصولى و غيراصولي، همه و همه مى‌توانند فعاليت مدرسه، از جمله تدريس معلم را تحت‌تأثير قرار دهند. در بررسى ساختار نظام آموزشي، از نظر برنامه و چگونگي اجرا، دو نظام کاملاً متمايز مى‌توان تشخيص داد.
  برنامه متکى بر اصالت مواد درسى
برنامهٔ متکى بر اصالت مواد درسي، داراى ويژگى‌هاى زير است:
۱. هدف آموزش و پرورش انتقال محتواى برنامهٔ درسى از يک نسل به نسل ديگر است.
۲. يک برنامهٔ ثابت براى همهٔ کشور اجرا مى‌شود.
۳. محتواى برنامه مقيد به متن تنظيم شده است.
۴. هر درس بطور مستقل و جدا و بدون ارتباط با مواد ديگر تدريس مى‌شود.
۵. رعايت انضباط يکنواخت در آموزش مواد درسى براى همهٔ معلمان الزامى است.
۶. نتيجهٔ فعاليت آموزشي، از نظر معلم و شاگرد، بيشتر به حافظه سپردن و گذراندن امتحان و گرفتن نمره است.
۷. اجراى برنامه‌هاى آموزشى بيشتر به سمت نگهدارى و ارائه يک نظام ثابت آموزشى سوق داده مى‌شو.
در چنين نظامي، معلم آزادى عمل و ابتکار چندانى ندارد. او بدون توجه به تفاوت‌هاى فردي، محتوايى يکسان را با روشى ثابت، به همهٔ شاگردان ارائه مى‌دهد و با توسل به شيوه‌هاى درست و نادرست، سعى مى‌کند بر تعداد قبولى شاگردان کلاس بيفزايد. برنامه‌هاى درسى براى شاگردان خسته کننده است و آنان از محيط مدرسه و کلاس چندان رضايتى ندارد.
  برنامه متکى بر رشد همه‌جانبه شاگرد
برنامهٔ متکى بر رشد همه‌جانبهٔ شاگرد داراى ويژگى‌هاى زير است:
۱. هدف آموزش و پرورش رفع نيازهاى آنى و آتى شاگرد و جامعه است.
۲. برنامه بر حسب مقتضيات منطقه و نوع مدرسه و توانايى شاگردان تنظيم مى‌شود.
۳. محتواى برنامه به فعاليت‌هاى فردى و گروهى شاگردان بستگى دارد و معلم همواره نقش راهنما را بعهده دارد.
۴. يادگيرى مواد درسى پيوسته و همراه با کشف و حل مسأله است.
۵. معلمان در اجراى برنامه و انتخاب مواد درسى آزادى عمل و اختيارات بيشترى دارند.
۶. نتيجهٔ فعاليت‌هاى آموزشي، بصورت ارضاى حس نياز به يادگيرى و کمک به رشد متعادل شخصيت شاگردان، مورد بررسى قرار مى‌گيرد.
۷. تنظيم و پيشرفت برنامه‌هاى آموزشى امرى مداوم و پيگير است.
در چنين نظامي، علايق، توانايى‌ها و نيازهاى شاگردان محور فعاليت‌هاى آموزشى قرار مى‌گيرد و معلم ابتکار و خلاقيت بيشترى در امر تدريس از خود نشان مى‌‌دهد. يادگيرى به محفوظات ختم نمى‌شود، بلکه پرورش تفکر و رشد همه‌جانبهٔ شاگرد مورد توجه واقع مى‌شود. مدرسه با زندگى واقعى شاگردان ارتباط نزديک دارد و شاگردان از بودن در مدرسه و فعاليت‌هاى آن احساس لذت مى‌کنند.
در چنين نظامي، برنامه به مجموعه کوشش‌هاى آموزشى - طبق نقشه و طرحى که شاگرد خود را در تنظيم آن سهيم بوده- و موقعيت‌هايى که براى همکارى شاگردان با يکديگر ايجاد شده است، اطلاق مى‌شود؛ بنابراين، فرق آن با برنامه‌هاى عادى نوع اول اين است که در برنامه‌هاى عادي، درس جنبهٔ نظرى دارد و يادگرفتن آن نوعى تحميل تلقى مى‌شود و حاصل آن دريافت نمرهٔ خوب است، در حالى که در برنامهٔ متکى بر رشد همه‌جانبه، شاگردان گروه‌هاى کارى تشکيل مى‌دهند و عملاً روش تقسيم مسؤوليت و شيوهٔ همکارى در زندگى را ياد مى‌گيرند.


همچنین مشاهده کنید