جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

دقت در عمل (accuracy)


اين مهارت‌ها به گونه‌اى است که انجام دادن آنها نيازمند به همکارى اعصاب و ماهيچه‌ها است؛ مانند خياطي، رانندگى و جراحي. اين حيطه، بيشتر شامل مهارت‌هاى عملى در زمينه‌ەاى فنى و حرفه‌اي، تربيت‌بدني، هنر، کارهاى آزمايشگاهى و امثال آنها است. يادگيرى‌ها و هدف‌هاى آموزشى در حيطهٔ روانى - حرکتى آميخته با يادگيرى در حيطهٔ شناختى و عاطفى بوده، قابل تفکيک از آن نيست؛ به اين معنى که مهارت در انجام يک فعاليت عملي، مستلزم درک، شناخت و علاقهٔ بهتر از مفهوم و موقعيت.
به علت وسعت دامنهٔ مهارت‌هاى مبتنى بر توانايى‌هاى فيزيکي، تاکنون توافقى کلى در مورد سطوح يادگيرى در اين حيطه به عمل نيامده است. صاحب‌نظرانى همچون گيلفورد ۱۹۶۸ (Guilford)، سيمپسون ۱۹۶۹ (Simpson)، ديو ۱۹۶۹ (Dave)، کيبلر (Kibler) و بيکر مايلز ۱۹۷۰ (Miles)، و هارو ۱۹۷۲ (Harrow) در اين زمينه نظرياتى داده‌اند. بر اساس نظر ديو، بين اعمال روانى و حرکتى که توسط اندام‌هاى مختلف بدن انجام مى‌گيرد، هماهنگى وجود دارد. طبقه‌بندى ديو بترتيب از عمل سادهٔ مشاهده و تقليد شروع شده، بتدريج به سطوح بالاتر عمل کردن بدون کمک، دقت در عمل، هماهنگى حرکات و عادى شدن عمل ختم مى‌شود. در اين حيطه نيز همچون حيطه‌هاى ديگر، وقتى شاگرد به سطوح عالى يادگيرى (عادى‌شدن عمل) خواهد رسيد که سطوح پايين‌تر طى شده باشد. متأسفانه، بر اساس تجارب حاصل از مشاهدهٔ فعاليت‌هاى آموزشى مدارس، بسيارى از معلمان به چنين روندى توجه چندانى ندارند و حتى گاهى با قرار دادن شاگردان در نخستين مرحله، تصور مى‌کنند که آنان مهارت کافى را بدست خواهند آورد، در حالى که براى کسب مهارت‌هاى عملى تا سطح تسلط، به گذرانيدن پنج مرحله نياز خواهد بود که عبارتند از:
  مشاهده (observation) و تقليد
در اين مرحله، شاگرد به مشاهدهٔ رفتار مربى - که مشغول انجام دادن مهارت مورد نظر است - مى‌پردازد. او وادار مى‌شود بترتيب، وقوع حرکات، رابطهٔ موجود بين آنها و سرانجام نتيجه نهايى رفتار را بدقت مشاهده کند. گاهى اتفاق مى‌افتد که خواندن يک دستورالعمل جاى اين قسمت از مشاهده را مى‌گيرد، اما خواندن دستورالعمل غالباً با مشاهدهٔ اجراى مهارت همزمان است؛ مثلاً شاگردى که بازى فوتبال را تازه شروع کرده است، هم مقررات و آيين‌نامهٔ بازى فوتبال را مى‌خواند و هم به مشاهدهٔ بازيگران فوتبال مى‌پردازد. نتيجهٔ توجه و مشاهده اين خواهد بود که بتواند از حرکات و رفتار بازيکنان تقليد کند. هنگام تقليد کردن، معمولاً زمان و نتيجه نهايى چندان موردنظر نيست، بلکه يادگيرنده مى‌کوشد تا حالات خاصى از رفتار موردنظر را همان‌طور که در دستورالعمل گفته شده و مربى انجام داده است، تقليد کند. از آنجا که انجام دادن هرگونه فعاليت عملى مستلزم نوعى آمادگى ذهنى و عاطفى و فيزيکى است، لازم است شاگرد در مرحلهٔ مشاهده و تقليد، در سه زمينهٔ فوق، آمادگى لازم را کسب کرده باشد.
  اجراى عمل بدون کمک (independent performance)
در اين مرحله، سطح يادگيرى اندکى بالاتر از مرحلهٔ قبلى است و در آن، از روش تقليد ساده دور مى‌شويم و به مرحلهٔ اجراى آگاهانه‌تر عمل مى‌رسيم. در اين مرحله، بايد ميزان وابستگى شاگرد به مربى بسيار ناچيز شود، به حدى که ديگر نيازى به يارى مستقيم مربى نباشد، اما نظارت و هدايت او در اجراى مهارت بايد همچنان ادامه يابد. اين سطح از يادگيرى را مى‌توان به سه سطح فرعى اجراى آگاهانهٔ دستور‌العمل‌ها (following directions)، انتخاب (selection) بهترين روش‌ها و اجراى مکرر عمل بدون کمک يا تثبيت (fixation) تقسيم نمود.
  دقت در عمل (accuracy)
اجراى عمل در مرحلهٔ قبل از سرعت و دقت کافى برخوردار نبود، اما در اين مرحله، شاگرد بايد کار را با دقت، سرعت و ظرافت انجام دهد. او در اين سطح، توانايى‌هاى کنترل اعمال خود را بر حسب نيازها پيدا مى‌کند؛ مثلاً حرکات خود را سريع‌تر يا کندتر مى‌کند، اشتباهات خود را کاهش مى‌دهد يا مسير حرکات را تغيير مى‌دهد. نظارت و راهنمايى مربى و تمرين و تکرار، همچون مراحل قبل، نقش ارزنده‌اى در اين مرحله ايفا مى‌کند.
  هماهنگى حرکات (coordination of actions)
هماهنگى حرکات يعنى برقرارى هماهنگى بين مجموعه‌اى از اعمال، با رعايت نظم و کارآيى لازم. در اين سطح از يادگيري، شاگرد توانايى انجام دادن هماهنگ چندين حرکت را بطور همزمان بدست مى‌آورد؛ مثلاً قادر مى‌شود با يک دست، ميکروسکوپ را تنظيم و با دست ديگر، شکل ديده شده را ترسيم کند يا در حالى که متن را مى‌خواند، بدون نگاه کردن به دکمه‌ەاى حروف ماشين‌تحرير، تايپ کند.
  عادى شدن عمل (normality)
اين سطح بالاترين مرحلهٔ يادگيرى در حيطهٔ روانى - حرکتى است که طى آن، شاگرد به طور خودکار به انجام دادن کارهاى دقيق و موزون عادت مى‌کند؛ به عبارت ديگر، او در اين سطح به فکر کردن و صرف انرژى براى هماهنگ کردن فعاليت‌ها و تنظيم و توالى آنها نيازى ندارد و اغلب فعاليت‌هاى او، بدون ترديد، راحت و بطور خودکار و شبه‌انعکاسى صورت مى‌گيرد؛ مانند مهارت در رانندگى تا حدى که راننده بدون فکر کردن و تصميم‌گيرى ارادي، هنگام برخورد با صحنه‌هاى خطرناک، انعطاف‌پذيرى داشته باشد و عکس‌العمل مناسب نشان دهد.


همچنین مشاهده کنید