سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا

ارزشیابی تشخیصی (disgnostic evaluation)


  تعيين رفتار ورودى (entering behavior)
رفتار ورودي، مهارت‌ها و توانايى‌هايى است که شاگردان بايد قبل از شروع يک فعاليت آموزشى از خود نشان دهند تا بتوانند با موفقيت به هدف‌هاى اجرايى دست يابند. طرح زير مفهوم رفتار ورودى را بخوبى نشان مى‌دهد.
اگر معلم از ميزان معلومات و مهارت‌هاى شاگردان خود مطلع نباشد، ممکن است پيچيدگى مطالب آموزشى را بدون توجه به توانايى‌ها و قابليت‌هاى شاگردانش انتخاب کند. چگونه مى‌توان از شاگرد انتظار داشت که مفهوم تقسيم را بفهمد و تمرين‌هاى آن را حل کند، بدون اينکه مفهوم و عمل ضرب را ياد گرفته باشد؟!
عمل ضرب براى تفهيم عمل تقسيم يک پيش‌نياز يا رفتار ورودى است که اگر آموخته نشود، شاگرد نمى‌تواند عمل تقسيم را انجام دهد.
  ارزشيابى تشخيصى (disgnostic evaluation)
- معلم چگونه مى‌تواند مطمئن شود که شاگردانش مهارت‌هاى لازم را براى ورود به مطلب جديد دارند؟
- او چگونه مى‌تواند دريابد که شاگردانش قسمتى از مطالبى را که وى مى‌خواهد تدريس کند از پيش مى‌دانند؟
پاسخ‌دادن به دو پرسش فوق به مدد ارزشيابى تشخيصى امکان‌پذير است. از طريق ارزشيابى تشخيصى مى‌توان مشخص کرد که شاگردان معلومات، توانايى‌ها و مهارت‌هاى لازم را براى ورود به مطلب جديد دارند يا نه. ارزشيابى تشخيصى را معمولاً از طريق اجراى سنجش آغازين (preassessment) يا آزمون رفتار ورودي انجام مى‌دهند. بسيارى نيز ارزشيابى تشخيصى را بصورت ترکيبى از آزمون رفتار ورودى و پيش آزمون (pretest) اجرا مى‌کنند که اين حالت مطلوب‌تر به نظر مى‌رسد؛ زيرا ارزشيابى تشخيصى بايد وسيله‌اى باشد که ميزان آگاهى شاگردان را دربارهٔ آنچه بايد بياموزند بسنجد. سؤالات مطرح شده در ارزشيابى بايد به گونه‌اى تنظيم شود که رفتار ورودى و هدف‌هاى اجرايى درس جديد را در بر بگيرد و مشخص کند که آيا شاگردان پيش‌نياز درس جديد را بطور مطلوب آموخته‌اند يا نه يا از مفاهيم درس جديد چقدر آگاهى دارند.
ارزشيابى تشخيصى علاوه بر اينکه معيار سنجش رفتار ورودى شاگرد است، وسيله‌اى است که به کمک آن مى‌توان اولين گام آموزشى را بدقت معين کرد.
  تعيين اولين گام آموزشى
معلم در تدريس خود مسؤول کليهٔ فعاليت‌ها و هدف‌هاى اجرايى نيست. شاگردان قاعدتاً قبل از ورود به کلاس، در موقعيت‌هاى آموزشى ديگر، مهارت‌هايى را کسب کرده‌اند. معلم بايد شناختى از اطلاعات و معلومات قبلى آنان داشته باشد تا بتواند نخستين گام آموزشي، يعنى نقطهٔ شروع تدريس خود را مشخص کند. معمولاً براى تعيين نقطهٔ شروع، از ارزشيابى تشخيصى استفاده مى‌شود. ارزشيابى تشخيصى مى‌تواند دقيقاً مشخص کند که معلم فعاليت جديد را بايد از چه نقطه‌اى آغاز کند. طرح روبرو هدف‌هاى اجرايى و نقطهٔ شروع را بخوبى نشان مى‌دهد.
اگر معلمى مطالب آموزشى را بدون توجه به توانايى‌ها و قابليت‌هاى شاگردان انتخاب کند و مطالب آموزشى براى آنان مشکل باشد، نه تنها يادگيرى مطلوب به وجود نمى‌آيد، بلکه شاگردان نسبت به فعاليت‌هاى آموزشى دلسرد و دلزده خواهند شد و اگر مطالب جديد، پيش‌دانسته‌هاى آنان را منعکس کند، نه تنها شاگردان به فعاليت آموزشى توجه نخواهند داشت، بلکه زمانى که بايد براى پرورش توانايى‌هاى جديد صرف شود، به هدر خواهد رفت. در صورت وجود حالت نخست، معلم بايد قبل از شروع تدريس درس جديد، به ترميم مفاهيم پيش‌نياز بپردازد و در صورت وجود حالت دوم، وى بايد عمل تدريس را به صورت جهشى انجام دهد؛ يعنى آن دسته از هدف‌هاى اجرايى را که شاگردان مى‌دانند، در تدريس ناديده بگيرد و تدريس را از نقطه‌اى آغاز کند که آنان نمى‌دانند.


همچنین مشاهده کنید