پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

روان‌درمانی (۴)


  گروه‌درمانی
گروه‌درمانی‌ها همانند درمان‌های فردی براساس فرضیات مختلفی استوار می‌باشند. گروه‌ها بر انواع مختلفی هستند، مانند آنهائی که بر حمایت و افزایش مهارت‌های اجتماعی تأکید می‌کنند. آنهائی که بر کاهش اختصاصی علامت‌ها تأکید دارند، و آنهائی که تعارضات حل‌نشده درون‌روانی را مورد توجه قرار می‌دهند. کانون توجه ممکن است بر روی یک فرد در یک گروه بر روی تعاملاتی که بین افراد در یک گروه اتفاق می‌افتد، یا بر روی گروه به‌عنوان یک کل قرار داشته باشد. هم مسائل فردی و هم بین‌فردی را می‌توان حل کرد. گروه‌ها محیطی را فراهم می‌کنند که در آن ترس‌های خیالی و اعوجاج‌های انتقال (transference distortions) را می‌توان فوراً مورد بررسی قرار داد و اصلاح کرد. عوامل درمانی در گروه‌درمانی در جدول زیر نمایش داده شده‌اند.
گروه‌ها یک تا دو بار در هفته و معمولاً برای ۱۵ ساعت دور هم جمع می‌شوند. براساس تشخیص ممکن است همگون یا ناهمگون باشند. مثال‌هائی از گروه‌های همگون عبارتند از گروه‌هائی از بیمارانی که تلاش می‌کنند وزن خود را کم کنند یا سیگار را ترک کنند، و گروه‌هائی که اعضاء آنها دارای یک مشکل روانپزشکی یا طبی هستند (برای مثال ایدز، اختلال استرس پس از تروما، اختلالات مصرف مواد) گونه‌های خاصی از بیماران در انواع خاصی از گروه‌ها عملکرد خوبی ندارند. بیماران پسیکوتیکی که نیازمند ساختار و هدایت شفاف می‌باشند، در گروه‌های بینش‌مدار عملکرد خوبی ندارند. بیماران پاراتوئید، شخصیت‌های ضداجتماعی، و سوءمصرف‌کنندگان مواد می‌توانند از گروه درمانی سود ببرند، ولی در گروه‌های ناهمگون و بینش‌مدار عملکرد خوبی ندارند. در کل، بیمارانی که دچار پسیکوز حاد یا متمایل به خودکشی می‌باشند در گروه‌ها عملکرد خوبی ندارند.
  جدول بیست عامل درمانی در روان‌درمانی گروهی
عامل توصیف
تخلیه هیجانی
(abreaction)
فرآیندی که با آن مطلب واپس‌زده شده، به‌خصوص یک تجربه دردناک یا تعارض، به هوشیاری بازگردانده می‌شود. در این فرآیند، فرد نه تنها مطلب را به یاد می‌آورد، بلکه آن را دوباره زنده می‌کند؛ که این مسئله با پاسخ هیجانی مناسبی همراه می‌باشد؛ معمولاً در اثر تجربه، بینش پدید می‌آید.
پذیرش
(acceptance)
احساس پذیرفته شدن توسط سایر اعضاء گروه؛ تفاوت در عقاید تحمل می‌شوند، سانسور وجود ندارد.
نوع‌پرستی
(altruism)
عمل کمک کردن یک نفر به دیگری؛ مقدم دانستن نیاز یک فرد دیگر به نیاز خود و یاد گرفتن این مطلب که کمک به دیگران ارزش دارد. این واژه توسط آگوست کُنت (August Conte) (سال ۱۸۵۷ - ۱۷۳۸) ابداع شد، و زیگموند فروید اعتقاد داشت که یک عامل اصلی در پیدایش پیوستگی به گروه و احساس اجتماعی می‌باشد.
پالایش
(catharsis)
بروز نظریات، افکار، و مطلب سرکوب‌شده‌ای که با یک پاسخ هیجانی همراه می‌باشد و حالت آرامش در بیمار ایجاد می‌کند.
انسجام
(cohesion)
احساسی که گروه با هم کار می‌کنند تا به یک هدف مشترک برسند؛ به آن حس 'ما بودن' نیز گفته می‌شود؛ اعتقاد بر این است که این مسئله مهم‌ترین عامل مربوط به آثار مثبت درمانی می‌باشد.
تأیید اجماعی
(consensual validation)
تأیید واقعیت با مقایسه مفهوم‌سازی‌های خود با دیگر اعضاء گروه؛ بدین‌ترتیب اعوجاج‌های بین‌فردی اصلاح می‌شوند. این واژه توسط هری استاک سالیوان (Harry Stack Sulivan) معرفی شد. تریگانت بارو (Trigant Burrow) برای همین پدیده از اصطلاح 'مشاهده اجماعی ـ consensual observation) استفاده کرده بود.
سرایت
(contagion)
فرآیندی که در آن بروز هیجان در یک عضو گروه، باعث آگاهی از هیجان مشابهی در عضو دیگری می‌شود.
تجربه خانوادگی
(corrective familial expericne)
گروه خانواده اولیه را برای برخی از اعضاء بازسازی می‌کند که می‌تواند به روش روان‌شناختی تعارضات ابتدائی را از راه تعامل با گروه حل کنند (برای مثال، رقابت با برادر و خواهر، خشم نسبت به والدین)
هم‌حسی
(empathyl)
توانائی یک عضو گروه برای قرار دادن خود در قالب روان‌شناختی یک عضو دیگر گروه و در نتیجه درک تفکر، احساس یا رفتار او
همانندسازی
(identification)
یک مکانیسم دفاعی ناخودآگاه که در آن فرد، خصوصیات و کیفیت‌های فرد یا ابژه دیگری را به سیستم ایگوی خود وارد می‌کند.
تقلید
(imitation)
هم‌چشمی (emulation) یا الگوبرداری (modeling) آگاهانه رفتار یک نفر از دیگری ( 'الگوبرداری نقشی' هم گفته می‌شود)؛ به آن 'درمان مشاهده‌گر ـ spectator therapy' نیز گفته می‌شود، چرا که یک بیمار از دیگری یاد می‌گیرد.
بینش
(insight)
 
آگاهی هوشیار و درک پویش‌روانی و علایم رفتار غیرتطابقی خود بیشتر درمانگران دو نوع بینش را افتراق می‌دهند:
۱. بینش عقلانی: دانش و آگاهی بدون هیچ تغییری در رفتار غیرتطابقی؛
۲. بینش هیجانی: آگاهی و درکی که باعث تغییرات مثبتی در شخصیت و رفتار می‌شود.
الهام
(inspiration)
فرآیند القاء یک حس خوش‌بینی به اعضاء گروه؛ توانائی تشخیص اینکه فرد دارای ظرفیت غلبه بر مشکلات می‌باشد؛ به آن 'القاء امید' نیز گفته می‌شود. تبادل آزاد و باز عقاید و احساسات در بین اعضاء گروه؛ تعامل مؤثر دارای بار احساسی می‌باشد.
تعامل
(interaction)
تبادل ازاد و باز عقاید و احساسات در بین اعضاء گروه؛ تعامل مؤثر دارای بار احساسی می‌باشد.
تفسیر (تعبیر)
(Interpretation)
فرآیندی که در طی آن رهبر گروه معنی یا اهمیت مقاومت، دفاع‌ها و نمادهای بیمار را فرموله می‌کند؛ در نتیجه بیمار دارای یک قالب شناختی می‌شود که در آن رفتار خود را درک می‌کند.
یادگیری
(leaming)
بیماران درباره مطالب جدیدی چون مهارت‌های اجتماعی و رفتار جنسی دانش می‌آموزند؛ آنها نصیحت و راهنمائی می‌شوند و تلاش می‌کنند که اثرگذار باشند، و همچنین از سایر اعضاء گروه اثر می‌پذیرند.
واقعیت‌سنجی
(reality testing)
توانائی فرد برای ارزیابی جهان خارج از خود به‌طور عینی؛ شامل ظرفیت درک صحیح خود و سایر اعضاء گروه تأیید اجماعی را هم ببینید.
انتقال
(transference)
فرافکنی احساسات، افکار و آرزوها به درمانگر که قصد داشته است ابژه‌ای را از گذشته بیمار معرفی کند. چنین واکنش‌هائی شاید برای شرایطی که در زندگی گذشته بیمار حاکم بودند مناسب باشند، ولی هنگامی‌که در حال حاضر به درمانگر نسبت داده شوند نامتناسب و بی‌موقع می‌باشند. بیماران در گروه ممکن است چنین احساساتی را نسبت به همدیگر نیز داشته باشند؛ فرآیندی که به آن 'انتقال متعدد' می‌گویند.
همگانی‌سازی
(universalization)
آگاهی بیمار از اینکه او تنها کسی نیست که مشکل دارد؛ سایرین هم شکایات یا مشکلاتی در یادگیری دارند؛ بیمار منحصربه‌فرد نیست.
برون‌ریزی
(ventilation)
بروز احساسات، عقاید یا حوادث سرکوب‌شده به سایر اعضاء گروه؛ در میان گذاشتن اسرار شخصی که احساس گناه یا جرم را کاهش می‌دهد (به آن 'خودافشاگری' هم می‌گویند).
- الکلی‌های گمنام (alcoholics anonymous ـ AA):
مثالی از یک گروه بزرگ بسیار ساختمان‌یافته که از افرادی که دارای مشکل اصلی مشابهی می‌باشند تشکیل شده و خود آن را اداره می‌کند. AA بر در میان گذاشتن تجربه‌ها، الگوهای نقشی، برون‌ریزی احساسات و یک حس قوی از حمایت اجتماعی و دو طرفه تأکید می‌کند. گروه‌های مشابه عبارتند از معتادان گمنام (narcotics anonymous ـ SAA)
- محیط‌درمانی (milieu therapy):
رویکرد درمانی چند سونگری که برای بخش‌های بستری روانپزشکی به‌کار می‌رود. واژه محیط درمانی' این مطلب را می‌رساند که تمام فعالیت‌های بخش برای افزایش توانائی بیمار برای مؤفق بودن در جهان و با دیگران به درستی ارتباط برقرار کردن طراحی شده‌اند. محیط درمانی معمولاً دارای گروه‌هائی می‌باشد و ممکن است شامل هنردرمانی، کار درمانی، فعالیت‌های زندگی روزمره، ملاقات‌های اجتماعی، مرخصی‌های گروهی و حوادث اجتماعی باشد.
- گروه‌های خانوادگی متعدد:
از خانواده‌های بیماران اسکیزوفرنی تشکیل می‌شوند. این گروه‌ها درباره مسائل و مشکلات مربوط به داشتن یک بیمار اسکیزوفرنی در خانواده بحث می‌کنند و پیشنهادها و روش‌های غلبه کردن را با هم در میان می‌گذارند. گروه‌های خانوادگی متعدد عامل مهمی در کاهش میزان عود در بین بیماران اسکیزوفرنی می‌باشد که خانواده‌های آنها در این گروه‌ها شرکت می‌کنند.


همچنین مشاهده کنید