پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

چگونگی تمایز بین واقعیت و خیال


  دوره‌های مختلف سنی و عقاید متفاوت در مورد محتویات برنامه‌های تلویزیون
آيا ماجراها و شخصيت‌ها به اين منظور در برنامه‌ها قرار داده مى‌شوند تا باور شوند و به مثابه امرى واقعى درک شوند؟ کودکان به چه ميزان بين واقعيت و خيال تمايز ايجاد مى‌کنند؟ تمايز بين واقعيت و تخيل مسئله‌اى مهم تلقى مى‌شود؛ چرا که تحقيقات نشان داده است تأثيرات تلويزيون بر رفتار و ديدگاه‌هاى منتج از برنامه‌ها، مى‌تواند با درک آنها از اينکه وقايع نشان داده شده تا چه حد واقعيّت دارد، به ميزان بسيارى تعديل شود. به‌طور کلي، حوادث واقعى‌تر، تأثيرات عميق‌ترى بر فرد مى‌گذارد. اگرچه، بيشتر برنامه‌هاى مخصوص کودکان به‌ برنامه‌هاى افسانه‌اى اختصاص يافته است، تقريباً تا قبل از سن ۱۰ سالگي، توجه کمى به اخبار مى‌شود. برنامه‌هايى که توجه بيشتر بينندگان جوان را به‌خود جلب مى‌کنند، شامل انواع کارتون، قهرمانان خيالى و موقعيّت‌هاى خنده‌دار و سرگرم‌کننده است. اما حتى در ميان برنامه‌هاى خيالى نيز، در اينکه تا چه حد موقعيت‌هاى به تصوير کشيده شده و شخصيت‌هاى موجود واقعى باشند، مى‌توان تنوع قابل توجهى يافت.
براى مثال، در مورد برنامه‌اى چون تام و جري، همه مى‌دانيم که شخصيت‌ها چيزى بيشتر از نقاشى‌هاى متحرک نيستند و زمانى که آنها يکديگر را مى‌زنند، هيچ‌کس به‌طور واقعى صدمه نمى‌بيند. به‌ظاهر اين رابطه از همان اوان کودکي، در ميان کودکان درک مى‌شود. بينندگان جوان مى‌توانند به شيوه‌اى تخيلى و سرخوش از اين برنامه‌ها لذت ببرند. اما درمورد برنامه‌هايى چون حرفه‌اى‌ها (The Professionals)، خیابان کورنیشن (Cornation Street) و مراقب (Minder)، که محل و زمان داستان معاصر و شخصيت‌هاى آنها انسان هستند، و امکان دارد مشابه مردمى باشند که مى‌شناسيم، وضعيت چگونه است؟ درچنين شرايطى و به‌وسيلهٔ برخى از شخصيت‌هاى تلويزيونى اغفال شوند.
شواهدى شامل حکايت‌ها و نقل‌قول‌ها در دسترس است که نسان مى‌دهد شخصيت‌هاى تلويزيونى که در مجموعه‌هاى طولانى مدت نمايش داده مى‌شوند ممکن است آن قدر چهره‌هاى آشنايى براى بينندگان شوند که تصور شود انسان‌هاى واقعى هستند. رابرت يانگ (Robert young) هنرپيشه، طى پنج سال بازيگريش در مجموعه برنامه پرطرفدار دکتر مارکوس ولبى (Marcus Welbey M.D)، بيش از يک ميليون نامه از بينندگان دريافت کرد که اغلب از او تقاضاى مشاورهٔ پزشکى مى‌کردند. همهٔ اين مردم دربارهٔ رابرت يانگ با نام مستعار مارکوس ولبي، چه فکر مى‌کدند؟ آيا آنها تصور مى‌کردند که رابرت يانگ، بازيگر اين فيلم، در مدت‌زمانى که بر روى اين برنامه کار کردهأ تا حدودى به علم پزشکى واردشده است؟ آيا آنها تصور مى‌کردند که در اين برنامه، گروهى از مشاورين پزشکى به‌کار گرفته شده‌اند که مى‌توانند پرسش آنها را پاسخ گويند؟ يا آنکه آنها در واقع باور کرده بودند که شخصيت داستان، ماکوس ولبي، در حقيقت يک پزشک است؟ در حالى که گفته‌هايى از اين قبيل، مدارک تجربى مقبولى از تأثير تلويزيون ارائه نمى‌دهند، مى‌توانند تصويرى از نکته‌اى مهم در اختيار ما بگذارند. حتى پخته‌ترين اعضاى جامعه، علم و شناخت ناقصى از مردم، رويدادها و نهادهاى موجود در دنياى واقعي، که کمتر آنها را به‌طور مستقيم تجربه کرده‌اند، دارند. اما گاه مى‌توان از طريق تماشاى برنامه‌هاى تخيلى چيزهايى در اين باره ياد گرفت.
اغلب بينندگان هرگز در اتاق جراخي، دادگاه، مقر پليس يا زندان يا اتاق هيئت مديره مؤسسه‌اى نبوده‌اند. بيشتر چيزهايى که دربارهٔ اين فعاليّت‌هاى پراکنده مى‌دانند، از طريق تلويزيون به‌دست آورده‌اند. کودکان تجربه‌اى کمتر از بزرگسالان نسبت به زندگى دارند، و به تبع آن ممکن است راحت‌تر به‌وسيلهٔ چيزهايى که در تلويزيون مى‌بينند، فريب بخورند.
هرچند ميزان بدفهمى مردم، چه کودکان و چه بزرگسالان، از برنامه‌هاى تلويزيوني، تا حدودى به اين امر بستگى دارد که جنبه‌هاى برنامه‌اى که تماشا مى‌کنند، تا چه حد صريح وروشن است. در سطح ظاهري، توانايى براى ايجاد تمايز بين انواع برنامه‌ها و محل و زمان وقوع آنها، خيلى زود، در همان سال‌هاى اوليه تماشاى تلويزيون، پرورش مى‌يابد. حتى کودکان بسيار کم سن و سال مى‌توانند تمايزي، هرچند ناپخته، بين برنامه‌هايى که شخصيت‌هاى کارتونى يا انسانى نمايش مى‌دهند، ايجاد کنند و خيلى زود در مى‌يابند که بسيارى از قهرمانان خيالى که در تلويزيون مى‌بينند انسان‌هاى واقعى نيستند. حتى اين ايجاد تمايزهاى بالنسبه ساده شخصيت‌ها نيز مهم است. براى مثال، در تحقيقى مشخص شده است که، نيمى از کودکان ۵ سالهٔ مورد پرسش، نمى‌دانستند که بازيگران، شخصيت‌هاى تلويزيونى را مى‌سازند. در ۸ سالگى بيش از دو سوم کودکان اين مطلب را مى‌دانستند، و در ۱۱ سالگي، به‌نظر مى‌رسد که تقريباً همه کودکان اين حقيقت ابتدايى را دريافته باشند.
طى دوران کودکي، در عقيده کودکان دربارهٔ واقعيت محتويات برنامه‌هاى تلويزيوني، دگرگونى‌هاى قابل توجهى به‌وجود مى‌آيد. تا سن ۷ يا ۸ سالگي، تمايز بين واقعيت و خبال اغلب نامشخص است. اگرچه اواسط کودکي، قضاوت دربارهٔ واقع‌گرايى پالوده‌تر مى‌شود. اخبار به شکلى متفاوت از نمايش، دريافت و آگهى‌هاى تجارى از ديگر برنامه‌ها متمايز مى‌شوند و غيره. اما همان‌طور که شناخت يچيده‌تر مى‌شود، ادراکات خاص ديگرى پرورش مى‌يابد. اخبار به مثابهٔ ترسيم‌کنندهٔ رخدادهاى زندگى واقعى طبقه‌بندى مى‌شود، اما بينندهٔ منتقد ممکن است به‌گونه‌اى تصور کند که اخبار تلويزيون نادرست، سوگير، گمراه کننده و به‌نوعى غيرواقعي است. برعکس، دربارهٔ برنامه‌هاى نمايشى که به مثابهٔ برنامه‌هاى غيرواقعى نگريسته مى‌شوند، ممکن است بينندگان تصور کنند که باز هم جنبه‌هايى از واقعيت را منعکس مى‌کنند.
کودکان حتى پيش از سن مدرسه، مى‌توانند دربارهٔ واقعي يا تخيلي بودن برنامه‌هاى مورد علاقهٔ خود اظهار نظر کنند. کودکان مى‌توانند مشخص کنند که برنامه‌هاى کارتوني، تخيلى و برنامه‌هاى خبري، واقعى هستند، اما امکان دارد در مورد نمايش‌هاى خاص ديگر دچار مشکل شوند.
ايجاد تمايز بين انواع مختلف شخصيت‌هاى تلويزيوني، با بالا رفتن سن اصلاح مى‌شود. کودکان ۴ ساله حتى نمى‌توانند تفاوت بين شخصيت‌هاى کارتونى و عروسکى را شرح دهند. در اين سن کم، کودکان دربارهٔ مکانيزم‌هاى تلويزيون نيز اطمينان کامل ندارند و اين موضوع به نوبهٔ خود بر درک آنها از واقعى يا خيالى بودن برنامه‌هاى تلويزيون تأثير مى‌گذارد. يک نمونه از اين سردرگمى اين است که نمى‌توانند بفهمند که شخصيت‌ها چگونه وارد تلويزيون مى‌شوند. يک باور موجود ميان آنها اين است که در تلويزيون مردم کوچک‌تر از ما ساخته مى‌شوند، آنها به وسيلهٔ سيم پايين آورده مى‌شوند. کودکان بزرگ‌تر ۷ تا ۸ سال، ممکن است دربارهٔ اينکه شخصيت‌هاى خاص چگونه ساخته مى‌شوند، سردرگم باشند. هر چند آنها معمولاً مى‌توانند بين شخصيت‌هاى کارتونى و انسانى تمايز ايجاد کنند.
هرچه کودکان بزرگ‌تر مى‌شوند، دربارهٔ برنامه تلويزيون باريک‌بين‌تر مى‌شوند و اين پرورش در بيش از يک مرحله صورت مى‌گيرد. تصميم‌گيرى دربارهٔ واقعى بودن تلويزيون مى‌تواند شامل مقايسه تصاوير تلويزيون با زندگى واقعى باشد. جنبهٔ ديگر از اين حيطهٔ قضاوت مى‌تواند شامل دانستن اين مسئله باشد که چرا و چگونه برنامه‌هاى تلويزيونى در هم ادغام مى‌شوند. در فصل سيزدهم، که دربارهٔ چگونگى پرورش مهارت‌هاى تماشاى تلويزيون بحث خواهيم کرد، با جزئيات بيشترى به اين موضوع خواهيم پرداخت. در اين فصل، مى‌توانيم به برخى از مثال‌هايى نظر افکنيم که به‌وضوح نشان مى‌دهند چگونه ممکن است کودکان دربارهٔ واقعى بودن تلويزيون دچار مشکل شوند و دربارهٔ سنينى که کودکان کم‌کم از اين مشکل و سردرگمى خارج مى‌شوند، بحث کنيم.


همچنین مشاهده کنید