جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا
سنفونی کلاسیک
سنفونی، ارمغان عظیم دورهٔ کلاسیک برای موسیقی ارکستری بود. هایدن دستکم ۱۰۴ سنفونی، موتسارت بیش از چهل سنفونی و بتهوون نُه سنفونی به نگارش درآورد. بیشتر سنفونیهای هایدن برای کارفرمایانش که خواستار جریانی پیوسته از آثار موسیقی برای کنسرتهای قصرهاشان بودند، ساخته شدهاند. از سوی دیگر، بتهوون فقط به انگیزش الهام به خلق سنفونی میپرداخت. سنفونیهای او طولانیتر از سنفونیهای هایدن و موتسارت هستند و برای اجراء در تالارهای بزرگ کنسرت ساخته شدهاند. |
سنفونی اثری طولانی و سترگ است که اغلب از ۲۰ تا ۴۵ دقیقه به طول میانجامید و در آن رنگهای صوتی و دینامیک ارکستر کلاسیک تمام و کمال بهکار گرفته میشوند. سنفونی کلاسیک، بهطور معمول دارای چهار موومان است که تضادهای تمپو و حالت در آنها احساسهائی بسیار گوناگون را برمیانگیزد. روال مرسوم موومانهای سنفونی چنین است: |
۱. موومان تند، پُر توان و دراماتیک |
۲. موومان کُند و تعزلی |
۳. موومان رقصگونه (مانند منوئه یا اسکرتسو)؛ |
۴. موومان تند پایانی که حالتی درخشان با قهرمانی دارد. |
موومان اول کموبیش همواره تند و به فرم سونات است. این موومان اغلب دراماتیکترین موومان سنفونی است و بسط و گسترش پُرهیجان موتیفهائی کوتاه در آن نمودی برجسته و مؤکد مییابد. گاه مقدمهای کُند در آغاز موومان اول میآید که حس انتظار پدید میآورد. در موومان کُند دوم است که میتوانیم بیش از هر جای دیگر در سنفونی ملودیهائی گسترده و آوازگونه را بیابیم. این موومان، اغلب دارای یکی از این سه فرم است: فرم سونات، فرم A B A، یا فرم تم و واریاسیون. تونالیتهٔ موومان کُند اغلب بر خلاف دیگر موومانهای سنفونی، تونالیتهٔ تونیک نیست. برای مثال، اگر موومانهای اول، سوم و چهارم در تونالیتهٔ دو ماژور باشند، موومان دوم ممکن است تونالیتهٔ فا ماژور داشته باشد. این تونالیتهٔ متفاوت و تازه، بر تضاد بیانی موومان کُند با دیگر موومانها میافزاید. |
موومان سوم سنفونیهای هایدن و موتسارت بهطور کلی به فرم منوئه و تریو است و ممکن است تمپوئی معتدل یا کم و بیش تند داشته باشد. سرشت این موومان، میان رقصی درباری تا غوغائی روستائی وار، و یا حالتی چنان پُرتوان که چندان مناسبتی با رقص ندارد، در نوسان است. بتهوون اسکرتسوئی تند و پُرجنبوجوش را در موومان سوم سنفونیهای خود بهکار میگرفت. |
موومان چهارم با پایانی سنفونیهای هایدن و موتسارت، موومانی چالاک، سرزنده و درخشان است اما حالت آنها قدری سبکبالتر از موومان آغازی است. (موومان پایانی پُرهیجان و متلاطم سنفونی شمارهٔ ۴۰ موتسارت در سل مینور، مثالی از این دست نیست). موومان پایانی در سنفونیهای بتهوون گرایش به حالتی پیروزمندانهتر و قهرمانیتر دارند و گاه نقطهٔ اوج سراسر سنفونی هستند. موومان پایانی سنفونیهای کلاسیک بیشتر دارای فرم سونات یا سونات - روندو است. |
در بیشتر سنفونیهای کلاسیک، هر موومان به تنهائی کامل است و تمهائی ویژهٔ خود دارد. تمی از یک موومان بهندرت در موومانهای بعد نمودی دوباره مییابد. (سنفونیهای پنجم و نهم بتهوون در این میان استثناء هستند). با این همه، سنفونی تا اندازهای بهواسطهٔ استفاده از تونالیتهای یکسان در سه موومان آن یکپارچگی و انسجام مییابد. نکتهٔ مهمتر آن که، موومانهای سنفونی از نظر موسیقائی و حسی مکمل و متوازنکنندهٔ یکدیگر هستند. |
اهمیت و جایگاه ویژهٔ سنفونی تا میانهٔ سدهٔ بیستم همچنان محفوظ ماند. جایگاه والای سنفونی در اصطلاحهائی همچون موسیقی سنفونیک، تالار سنفونی و ارکستر سنفونیک نیز بازتاب یافته است. |
همچنین مشاهده کنید