پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

اکسپرسیونیسم


بسیاری از آثار موسیقی سدهٔ بیستم بازتابندهٔ اکسپرسیونیسم هستند؛ جنبشی هنری که تأکید بر بیان حس شدید و درونی داشته است. کانون این جنبش به‌طور عمده در سال‌های ۱۹۰۵ تا ۱۹۲۵ آلمان و اتریش بود. نقاشان، نویسندگان و آهنگسازان این مکتب به‌جای تجسم نمودهای جهان بیرونی به‌ کاوش در قلمرو احساسات درونی پرداختند. آنها برای غافل‌گیر و مبهوت ساختن مخاطب و انتقال اضطراب و تنش‌های روان انسان، کژنمائی‌هائی تعمدی را به‌کار بستند. خاستگاه اکسپرسیونیسم همان قلمرو فکری پژوهش‌های فروید در هیجان‌ها و ناخودآگاه انسان بود. نقاشان اکسپرسیونیست آلمان در برابر امپرسیونیسم فرانسوی - که مضمون‌های دلنشین، رنگ‌های محو و دل‌انگیز و سطح‌هائی موج‌گون داشت - طغیان کردند.
اکسپرسیونیست‌ها زیبائی و آراستگی رایج را مردود شمردند. آثار آنها، به‌سبب توجه فراوان به مضمون‌هائی همچون جنون و مرگ، شاید 'کریه و برآشوبنده' جلوه‌ کند. نقاشانی اکسپرسیونیست همچون ارنست لودویگ کیرشنر (Ernst Ludwig Kirchner)، امیل نولده (Emil Nolde)، ادوارد مونک (Edvard Munch) و اُسکار کوکوشکا (Oscar Kokoschka) اغلب رنگ‌هائی برآشوبنده و شکل‌هائی بی‌قواره و غریب را به‌کار می‌گیرند.
اثر اکسپرسیونیستی ساختاری تقطیع‌شده دارد؛ صحنه‌های یک نمایش اکسپرسیونیستی ممکن است اپیزودیک و ناپیوسته باشند. اکسپرسیونیسم، جنبشی است معطوف به نارضائی‌های اجتماعی؛ این مکتب به‌گونه‌ای زنده و پویا انتقال‌دهندهٔ خشم رنجدیدگان و زیردستان است. بسیاری از اکسپرسیونیست‌ها به مخالفت با جنگ جهانی اول برخاستند و هنرشان را برای تجسم هراس خود از کشتار و خونریزی به‌کار بستند.
میان نویسندگان، نقاشان و موسیقیدانان اکسپرسیونیست ارتباطی تنگاتنگ برقرار بود. بسیاری از آنها در چندین قلمرو هنری به خلاقیت می‌پرداختند. واسیلی کاندینسکی نقاش به نگارش مقاله، شعر و نمایشنامه می‌پرداخت و شونبرگ آهنگساز دستی در نقاشی داشت و حتی تابلو‌هایش را در نمایشگاه‌های هنرمندان اکسپرسیونیست به نمایش می‌گذاشت.
اکسپرسیونیسم موسیقائی در سدهٔ بیستم از طغیان حسی آثار واپسین رمانتیک‌ها، یعنی آهنگسازانی همچون واگنر، ریشارت اشتراوس و مالر سربرآورد. در در مبحث‌های بعد از این بخش به بررسی چهار اثر اکسپرسیونیستی خواهیم پرداخت: پنج قطعه برای ارکستر، اپوس ۱۶ (۱۹۰۹) و بازمانده‌ای از ورشو (A Survivor from Warsaw)، اپوس ۴۶ (۱۹۴۷) ساختهٔ شونبرگ؛ اپرای وُتسک (Wozzeck) ،(۱۹۱۷ - ۱۹۲۲) اثر آلبان برگ؛ و پنج قطعه برای ارکستر، اپوس ۱۰ (۱۹۱۳-۱۹۱۱) ساختهٔ آنتون وبرن. همهٔ این آثار دیسونانس‌هائی تندوتیز و ساختاری اپیزودیک دارند، از گستره‌ها و جلوه‌های صوتی نامتعارف بهره می‌گیرند و از هارمونی و توالی‌های آکوردی سنتی پرهیز می‌کنند. بازمانده‌ای از ورشو و وُتسک هر دو تجسم جهانی کابوس‌گونه و نیز بیانگر همدردی ژرف با بیچارگان و رنجدیدگان هستند.


همچنین مشاهده کنید