جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

طرح مسأله یا بازنمایی مشکل


در الگوى حل مسأله شاگرد فعال و محور فعاليت است به همين خاطر به الگوى شاگرد محور معروف شده است.
  طرح مسأله يا بازنمايى مشکل
فرايند حل مسأله با طرح يا بازنمايى مسأله آغاز مى‌شود. مسأله را از راه‌هاى مختلفى مى‌توان در ذهن شاگردان ايجاد کرد. انتخاب مسأله مناسب براى شروع تدريس يکى از مهم‌ترين مراحل انجام کار به شمار مى‌آيد. اگر مسأله توجه شاگردان را جلب نکند يا براى آنان به اندازه کافى برانگيزاننده نباشد، کاربرد اين الگو بسيار مشکل خواهد شد. رعايت چند نکته در طرح مسأله آن را جالب توجه خواهد کرد. بديهى است که اگر نوع مشکل يا مسأله از نظر زمان، مکان و محتوا با خصوصيات شاگردان هماهنگ باشد، شاگردان در يافتن راه‌حل مسأله، علاقه‌مندى بيشترى از خود نشان خواهند داد. به اين ترتيب، لازم است قبل از طرح مسأله، تا حد امکان، خصوصياتى نظير سن، ميزان تحصيلات، رشد ذهنى و عاطفي، ويژگى‌هاى فرهنگي، شرايط اجتماعى و اقتصادى و سرانجام ميزان علايق و رغبت‌هاى شاگردان مورد بررسى قرار گيرد.
مسلماً آنچه به عنوان مشکل يا مسأله طرح مى‌شود، ممکن است هميشه و در همه جا براى شاگردان برانگيزنده نباشد؛ مثلاً ممکن است يک دانشجوى زمين‌شناسى قطعه‌اى از سنگ بازالت را در کنار رودخانه‌اى ببيند و از خود سؤال کند که اين سنگ چگونه به اينجا رسيده است و همين موضوع براى او به صورت مسأله درآيد، يا ممکن است براى يک دانشجوى رشته روانشناسي، رفتار ناسازگار يک فرد يک مسأله باشد. بنابراين، مسأله بايد به نحوى تنظيم و عرضه شود که يافتن راه‌حل آن براى شاگرد به عنوان کارى برانگيزنده و با ارزش تلقى شود و مطابق زمينه‌هاى علمي، اجتماعى و اقتصادى او باشد. نکته قابل توجه ديگر اين است که مسأله بايد پاسخ‌پذير و حل آن براى شاگردان امکان‌پذير باشد؛ يعنى شاگردان بايد با توجه به اطلاعات خود و اطلاعاتى که دربارهٔ مسأله جمع کرده‌اند و نيز با توجه به قابليت‌هاى ذهنى خود بتوانند مسأله را با موفقيت حل کنند و به نتيجهٔ لازم برسند.
  جمع‌آورى اطلاعات
شاگرد پس از مواجه شدن با مسأله و تعريف آن، بايد با کمک و هدايت معلم به دنبال اطلاعات مورد نياز برود. منابع گردآورى اطلاعات بايد از نظر علمى معتبر باشند. شاگرد اطلاعات مورد نياز خود را مى‌تواند از منابع مختلفى مانند کتاب‌هاى درسى و غيردرسي، روزنامه‌ها و مجله‌ها، مصاحبه با صاحب‌نظران، گردش علمى و تجارب مستقيم جمع‌آورى کند. اطلاعات جمع‌آورى شده بايد با توجه به معيارهاى صحيح و علمى طبقه‌بندى شوند تا شاگرد بتواند بر اساس طبقه‌بندى انجام شده، روابط ميان اطلاعات موجود را درک کند و ذهنش براى رسيدن به يک استنباط کلى آماده شود. هر چه منابع جمع‌آورى اطلاعات معتبرتر و اطلاعات گرد‌آورى شده کامل‌تر و طبقه‌بندى آنها دقيق‌تر صورت پذيرد، شاگرد در رسيدن به راه‌حل موفقيت بيشترى به دست خواهد آورد.
  ساختن فرضيه
سومين مرحله از مراحل اجراى حل مسأله، فرضيه‌سازى است. منظور از فرضيه‌سازي، پيش‌بينى راه‌حل‌هاى احتمالى و حدسى براى حل مسأله است. فرضيه‌هاى اوليه بر اساس نگرش و شناخت پيشين شاگرد و اطلاعات و شواهدى که در اختيار وى قرار دارند، در ذهن او شکل مى‌گيرند. در الگوى حل مسأله، اکثر مواقع فرضيه‌هاى اوليه بر مبناى رابطه‌هايى که شاگردان بين اطلاعات و داده‌هاى موجود مى‌بينند، تشکيل مى‌شود. در بسيارى موارد نيز فرضيه بتدريج شکل مى‌گيرد. به هرحال شاگرد براى ساختن فرضيه ناگزير است که به تفکر بپردازد. او با در نظر گرفتن چندين راه ممکن براى ادامه فعاليت خود، نتايج هر يک از آنها را در عالم تصور مدنظر مى‌آورد. بديهى است که در هيچ‌ يک از آنها اخذ نتيجه، قطعى نيست.
  آزمايش فرضيه
فرضيه حدسى است که بر اساس اطلاعات پيشين و شواهد موجود، در برخورد با دنياى خارج، در ذهن شاگرد شکل مى‌گيرد. به اين ترتيب، در اکثر موارد، فرضيه راه‌حل نهايى محسوب نمى‌شود. براى قبول يا رد فرضيه بايد آن را بيازماييم. در واقع فرضيه آزمايى نيز يکى از مراحل مهم حل مسأله است.
براى آزمايش فرضيه، شاگرد بايد اطلاعات و شواهد موجود را تحلل کند و قالب‌هاى فکري، گرايش‌هاى کلي، تفاوت‌ها و تشابه‌هايى را که در ميان شواهد به پذيرش يا رد فرضيه منجر مى‌شوند، مشخص کند؛ به عبارت بهتر، آزمايش فرضيه فعاليتى است آگاهانه که در آن اطلاعات جمع‌آورى شده تحليل، ترکيب و ارزشيابى مى‌شوند.
  نتيجه‌گيري، تعميم و کاربرد
فرايند حل مسأله بايد به نتيجه منتهى شود. بدون نتيجه‌گيرى مسأله حل نخواهد شد. اساس اين الگو آن است که شاگرد مشکلى را که با آن مواجه مى‌شود به نحوى قابل قبول براى خود حل کند و مفاهيم تازه‌اى را ياد بگيرد. هنگام نتيجه‌گيرى توجه به چند نکته ضرورى است:
شاگرد بايد بتواند تشخيص دهد که شواهد موجود تا چه اندازه او را در اثبات درستى يا نادرستى فرضيه‌ها يارى خواهند کرد و اين نتيجه‌گيرى تا چه حد معتبر خواهد بود. او بايد نتايج گرفته شده را در حد اطلاعات موجود و آزموده شده بپذيرد.
شاگرد هميشه بايد به خاطر داشته باشد که در علوم‌انسانى و حتى علوم‌تجربي، يافته‌هاى علمى قاطع و مطلق نيستند. آنچه امروز به عنوان حقايق علمى پذيرفته مى‌شود، بر اساس شواهد موجود است، چه بسا با گرد آمدن اطلاعات، تجارب و يافته‌هاى جديدتر به نتايج ديگرى برسيم.
شاگرد بايد پيش‌بينى کند که نتايج بدست آمده چقدر و تا چه اندازه به موارد جديد قابل تعميم است.


همچنین مشاهده کنید