چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

اصل استمرار و ارزیابی


برنامهٔ آموزش و پرورش بايد به‌طور مداوم ارزيابى و تجديد نظر گردد و با پيشرفت زمان هم‌گام شود.
گريفين و اينوس که از متخصصان برنامه‌ريزى توسعه ملى هستند، در کتاب خود نوشته‌اند، هنر برنامه‌ريزى در اين است که بين نياز به مشخص ساختن فعاليت‌هاى برنامه از يک سو، و لزوم برقرارى انعطاف از سوى ديگر، تعادل برقرار شود. مسئله اين است که برنامه‌ريزى آموزش و پرورش از نوع دراز مدت باشد، و هدف‌هاى آينده در فاصلهٔ زمانى دورترى قرار گيرد، به همان نسبت پيش‌بينى آينده دشوارتر است، و ناچار مى‌شويم هدف‌ها را کلى‌تر و به اصطلاح کش‌دارتر انتخاب کنيم. در چنين صورتي، طرح‌هاى برنامه دقت لازم را نخواهند داشت. اگر برنامه‌ريزى آموزش و پرورش از نوع کوتاه مدت باشد، پيش‌بينى آينده آسان‌تر است، و مى‌توانيم هدف‌ها را دقيق‌تر و مشخص‌تر انتخاب کنيم، ولى برنامه‌هاى کوتاه مدت آموزشى چندان فايده‌اى ندارند؛ زيرا آموزش و پرورش، بنابر ماهيت آن هم‌چنان که در اصول پنج‌گانهٔ عمومى ياد شد، به زمان طولانى نياز دارد و بايد دراز مدت باشد تا نتيجه‌بخش شود.
چاره چيست؟ چگونه مى‌توان هدف‌هاى برنامه را طورى انتخاب کرد که در عين هماهنگى و همبستگي، بعضى دقيق و مشخص باشند، و برخى انعطاف‌پذير و کش‌دار؟ يک راه چاره اين است که برنامه مجموعه‌اى از فعاليت‌هاى کوتاه مدت، طرح‌هاى ميان مدت، و آينده‌نگرى دراز مدت باشد. براى فعاليت‌هاى کوتاه مدت مى‌توان هدف‌هاى دقيق و مشخصى انتخاب کرد، ولى هر قدر فاصلهٔ زمانى طرح‌ها و برنامه دورتر مى‌شود، مى‌توان هدف‌ها را منعطف‌تر ساخت؛ مثلاً، مى‌توانيم برنامهٔ بيست ساله‌اى طرح‌ريزى کنيم که هدف‌هاى کلى و وسيعى داشته باشد، ولى آن را به دوره‌هاى کوتاه‌تري، مثلاً دوره‌‌هاى پنج ساله، تقسيم کنيم و براى هر يک از اين دوره‌ها، هدف‌هاى مشخص‌ترى در نظر بگيريم و به همين ترتيب، براى هر دورهٔ پنج ساله نيز طرح‌هاى ساليانه بريزيم. طبعاً هدف‌هاى طرح‌هاى ساليانه بايد بسيار دقيق و مشخص باشد. بدين ترتيب مى‌توانيم هدف‌هاى کلى برنامهٔ بيست ساله را به هدف‌هاى مشخص و دقيق طرح‌هاى يک ساله مربوط سازيم و پيوند دهيم.
راه ديگر اين است که برنامه‌ريزى را به‌صورت مداوم و زنجيرى در آوريم. بدين ترتيب که مثلاً برنامه‌اى پنج ساله تنظيم کنيم ولى در پايان هر سال اقدامات و نتيجه‌هاى حاصله را ارزيابى کنيم، و پيش‌بينى‌هايى که در مورد آينده انجام داده بوديم بازبينى کنيم، و با کمک يافته‌هاى جديد برنامه را تجديد نظر کنيم و يک سال به مدت آن بى‌افزائيم. بدين قرار، از طول و مدت برنامه کم نمى‌شود و با پيشرفت زمان پيش مى‌رود. دو راه چاره‌اى که در بالا گفته شد با يکديگر مغاير نيستند، مى‌توان آنها را با يکديگر به‌هم پيوست و تقويت کرد. برنامه يک سند غير قابل تغيير نيست، بلکه بايد مرتباً در زير نور يافته‌هاى جديد بررسى و تجديد نظر شود و با پيشرفت زمان هم‌گام گردد.
نوسازى و استمرار برنامه مستلزم آن است که ارزيابى و مطالعه مداوم با آن توأم و همراه شود.
مطالعه و تحقيق براى آن لازم است که نسبت به شرايط حال و آينده اطلاعات دقيق‌تر و روشن‌ترى به‌دست آوريم. به‌همين جهت است که آينده‌نگرى نيز بايد صورت علمى به‌خود گيرد.
ارزيابى براى آن است که از ميزان اثربخشى فعاليت‌ها و پيشرفت کار در جهت رسيدن به هدف‌ها اطلاع پيدا کنيم، و به نقايص و لغزش‌ها و کج‌روى‌ها، و به‌خصوص اشتباه در پيش‌فرض‌هاى خود پى بريم.
ضعف و شکست بسيارى از برنامه‌ها ناشى از آن است که ارزيابى صادقانه و مطالعه و تحقيق بى‌نظر و بى‌غرض با آن همراه نيستند. به‌عبارت ديگر، حلقهٔ مفقوده‌اى در رشته بازخور سيستم برنامه‌ريزى وجود دارد. در حقيقت، برنامه‌ريزى که فاقد ارزيابى و بررسى مستمر باشد برنامه‌ريزى نيست، نوعى اظهارنظر ذهنى است.


همچنین مشاهده کنید