بهطور کلى هر حرکتى ممکن است انتقالى (Translation)، دورانى (Rotation) و يا ترکيبى از اين دو توصيف شود.
حرکت انتقالى
حرکت انتقالى موقعى صورت مىگيرد که جسم طورى حرکت کند که کليهٔ اجزاء آن دقيقاً مسافت يکسانى را در جهت و زمان مشابهى طى کرده باشند. يکى از شيوههايى که مىتوان به منظور ارزيابى حرکت انتقالى بهکار برد آن است که بر روى جسم متحرک خط مستقيم و فرضى رسم نمود. هرگاه در طى مسافت خط رسم شده ثابت مانده و همواره موازى با وضعيت اوليهٔ آن باشد اين نشاندهندهٔ آن است که حرکت از نوع انتقالى مىباشد.
هرگاه در حرکت انتقالى مسير حرکت روى خط مستقيم باشد آن حرکت را حرکت انتقالى مستقيم (Rectilinear) و هرگاه مسير حرکت انتقال منحنى باشد آن را حرکت انتقالى منحنى (Curvilinear) مىگويند.
حرکت دورانى
حرکت دورانى و يا زاويهاى موقعى صورت مىگيرد که جسم در يک مسير دايرهاى و در حول محورى در فضا به حرکت درآيد بهطورى که کليهٔ اجزاء و قسمتهاى آن جسم در محدودهٔ يک زاويهٔ مشخص در جهت و زمان مشابهى حرکت نمايد. خط محورى که جسم به دور آن مىچرخد ممکن است خود جزئى از جسم باشد و يا اينکه جزئى از جسم نباشد ولى در هر حال در وضعيتى عمود بر صفحهاى که حرکت در آن صورت مىگيرد قرار دارد.
حرکت عام
حرکت دورانى بهطور کلى معمولىتر از حرکت انتقالى مىباشد ليکن از هر دو آنها همگانىتر حرکتهاى عام و متداولى است که از ترکيب حرکتهاى انتقالى و دورانى بهوجود مىآيد بهطور مثال دوچرخهسوارى را در نظر بگيريد که بالاتنهٔ او داراى حرکتى است انتقالى که در نتيجهٔ انجام حرکت دورانى پاهاى او (رکاب زدن) بهدست مىآيد.
آميختهاى از ترکيب حرکت انتقالى و دورانى مىتواند نتيجهٔ ديگرى نيز بدهد که حاصل آن چند حرکت دورانى باشد.