پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

ضربه‌های مورب روی سطح ثابت(۲)


چون سرعت‌هاى افقى قبل و بعد از برخورد توپ با زمين مساوى هستند و سرعت عمودى بعد از برخورد کمتر از قبل از برخورد مى‌باشد، بنابراين زاويهٔ برگشت از زاويهٔ برخورد بزرگ‌تر است. بايد توجه داشت که موضوع اخير صرفاً دربارهٔ ضربه‌هاى مورّب بر روى سطح ثابت آن هم وقتى که اثر اصطکاک قابل اغماض باشد صادق است. موقعى که اثر اصطکاک قابل توجه باشد رابطهٔ زاويهٔ برخورد و زاويهٔ برگشت تغيير مى‌کند و اين تغيير بستگى کامل به وضعيت و شرايط جديد دارد و نمى‌توان قانون ثابتى براى آن بيان کرد. بنابراين، بيان اين مطلب که زاويهٔ برخورد همواره زاويهٔ برگشت برابر است سخن اشتباهى مى‌باشد به‌جز در مواردى که:
- به‌طور بسيار نادر اثر اصطکاک بر روى سرعت افقى دقيقاً متعادل با اثر انعطاف‌پذيرى بر روى سرعت عمودى باشد.
- برخورد مستقيمى بين دو جسم به‌ وقوع پيوندد و هيچ‌گونه اصطکاکى در بين وجود نداشته باشد.
در حالت دوم که در عمل بسيار محدود است، در واقع زاويهٔ برخورد صفر درجه و دقيقاً برابر با زاويهٔ بازگشت مى‌باشد. شايد يکى از بهترين مثال‌ها براى بيان زاويهٔ برخورد و زاويهٔ برگشت که آگاهى از آن مى‌تواند سهم به‌سزايى در موفقيت بازيکن داشته باشد بازى بيليارد است. بازيکن قصد دارد با گوى سفيد (W) طورى به گوى قرمز (ٕٕR) ضربه وارد نمايد که آن را در مسيرى به طرف هدف وسطى سمت چپ ميز پيش براند. بازيکن متوجه مى‌شود مستقيماً نمى‌تواند اين کار را بکند زيرا در بين اين دو، گوى ديگرى (C) وجود دارد که مانع اين کار است. بنابراين بازيکن تصميم مى‌گيرد با استفاده از ديوارهٔ ميز گوى سفيد را طورى به آن بزند که در برگشت به گوى قرمز برخورد کرده، و آن را به طرف هدف پيش براند.
براى اينکه بازيکن بتواند اين مهارت را با موفقيت انجام دهد بايد نقطه‌اى را بر روى ديوارهٔ ميز طورى در نظر بگيرد که زاويهٔ برخورد گوى با ديواره منجر به ايجاد زاويهٔ دلخواه بازگشت گوى سفيد به طرف گوى قرمز شود و با آن برخورد نمايد. در غير اين‌صورت بازيکن نمى‌تواند گوى سفيد را به گوى قرمز بزند و جريمه خواهد شد. خوشبختانه قطر گوى قرمز به بازيکن اجازه مى‌دهد تا گوى سفيد را به نقاط چندى بر روى ديوارهٔ ميز بزند ليکن دامنهٔ اين نقاط محدود است و اگر نقطهٔ برخورد خارج از محدودهٔ اين نقاط انتخاب شود برخورد انجام نخواهد شد. اين محدوده را نيز مى‌توان 'حاشيهٔ خطاي' بازيکن ناميد.
اما به‌طورى که مى‌دانيم هدف نهايي، برخورد گوى سفيد به گوى قرمز نيست بلکه علاوه بر اين بايد گوى قرمز در مسير صحيح به طرف هدف و افتادن در يکى از شش سوراخ اطراف ميز پيش ‌رود.(۱) معناى آن اين است که گوى سفيد بايد در نقطهٔ دقيقى به گوى قرمز برخورد نمايد. و اين مطلب به نوبهٔ خود دامنهٔ نقاط برخورد را روى ديواره ميز کاملاً محدودتر مى‌سازد و لذا به‌طور وضوح مشاهده مى‌کنيم که موفقيت بازيکن در وهلهٔ اول مربوط به قابليت او در انتخاب نقطهٔ صحيح و درست برخورد گوى سفيد با ديوارهٔ ميز است و در مرحلهٔ ثانوى با قابليت اجراى صحيح مهارت بستگى دارد به‌طورى که زواياى برخورد و بازگشت سفيد به ديوارهٔ ميز عيناً مطابق با آنچه در نظر گرفته شده است به‌عمل درآيد.
(۱). اگر بازيکن تصميم بگيرد که گوى قرمز را در سوراخ سمت چپ و وسط ميز بزند گوى سفيد بايد طورى به گوى قرمز اصابت کند که مسير لازم و مناسب را به طرف آن سوراخ طى کند.


همچنین مشاهده کنید