سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

منشأ چهارگوش گنبددار (۲)


برخلاف آرامگاه‌هاى برج مانند، آرامگاه مربع‌شکل گنبددار و مشتقات چندگانه‌اش در ايران گذشته‌اى مستمر داشته، از مقبوليت عام برخوردار بوده به‌طورى که اقلاً از اوايل سده دهم تا ايام جديد ادامه يافته است. به‌طورکلي، آرامگاه‌هاى بزرگ گنبددار سلجوقى مقتبس از گنبدخانه‌هاى مساجد سلجوقى است که در آن قرار دارد، هرچند در ايام مختلف چند تحول مشخص داشته است. چند نمونه از اين تغيير و تحولات را مى‌توان تشخيص داد. در بعضى از چهارضلعى‌هاى گنبددار مانند گنبد علويان در همدان يا آرامگاه منتصر در آستانه - بابا و تعدادى مقابر مربوط به قرن يازدهم - دوازدهم در ترکستان، تزئينات خارجى همانند برج‌هاى آرامگاهى معاصر آنها نقشى بزرگ داشته است. در بعضى ديگر مانند هارونيه طوس و قبر بابا لقمان در سرخس نقش پيش طاق اهميت تازه‌اى پيدا کرده است. علاوه بر اين در آرامگاه‌اى ديگر مفصل‌بندى پرکار خارجي، مثلاً مقبره دوازده امام در يزد يا جبل سنگ در کرمان بارزتر است. بدين نحو ميراث سلجوقى در اين نوع بنا براى دوره‌هاى آينده فوق‌العاده غنى بوده است.
مهندسان ايلخانى در مورد چهارضلعى‌هاى گنبددار و مشتقات آنها براى آنان ميدان وسيع‌ترى جهت آزمايش فراهم کردند. آرامگاه اولجايتو در سلطانيه را مى‌توان ديد که نتيجه رقابتى است با آرامگاه‌هاى مربع‌شکل گنبددار دوره سلجوقي. مقبره غازان که تقريباً همزمان با همين بنا بوده است، بر همه برج‌هاى آرامگاهى پيش از آن برترى داشته است. تا به امروز آرامگاه سلطانيه با ۵۳ متر ارتفاع بلندترين بناى نوع خود در ايران است. طرح هشت‌گوش در ارتفاع تا به زير قاعده گنبد اجرا گرديده است.
بعدها در سده چهاردهم ميلادي، مرکز ثقل معمارى ايرانى به‌طور کلى و بدين‌سان معمارى آرامگاهى نيز، به شمال شرقى کشور انتقال يافت. اين جابجايى در معمارى آرامگاهى دو سيماى کاملاً متمايز پيدا کرد. يکى از اين دو امتياز را مى‌توان بسيار محافظه‌کارانه توصيف نمود. در غالب آرامگاه‌هاى شاه زنده در سمرقند مشاهده مى‌شود که بناهاى چهارضلعى گنبددار که از نظر اسلوب معمارى جاه‌طلبانه نبوده، کوچک هستند، تزئينات کاشيکارى درخشان که غالباً در سفال‌هاى لعابدار برجسته قرار گرفته، آنها را از ابتذال رهايى بخشيده است که متناسب آرامگاه‌ها است، همهٔ قسمت‌هاى بنا فشرده و نزديک هم قرار گرفته، تأکيد عمده تزئين و اصول ساختمانى به سردر واگذار مى‌گرديد که به کوچه يا خيابانى باز مى‌شد. شيوه ديگر اين بود ک يک وجه بنا را برگزيده، آن را به طرز بى‌سابقه‌اى بزرگ‌تر نمايش دهند. در بسيارى از آرامگاه‌ها اين وجه، پيش طاق بود مانند قبر تورابک (Turabek) خانم در قونيه، اورگنج و مزار خواجه احمد يسوى (Yasavi) در ترکستان و بقعه تايباد. گاهى‌اوقات هر دو خصوصيات توأم نمايان مى‌گرديد؛ مانند وضع عشرت‌خانه در سمرقند. نيز در همين زمان بود که گنبد پيازى خربزه‌شکل در فهرست معمارى اسلامى ايران، به‌ويژه در مورد آرامگاه خانواده شاهى به‌کار رفته، هم‌چنين قبر خواجه ابونصر پارسا در بلخ از اين سنخ است. برحسب ذوق زمان بسيارى از اين آرامگاه‌ها داراى مجموعه‌اى از طاق‌هاى بى‌عملکرد ساختمانى شگفت‌‌آورى شدند که با گچ ساخته مى‌شد و اصطلاحاً آنها را 'کاربندي' مى‌گويند.
سطح بسيار گسترده‌اى در آرامگاه‌هاى بزرگ و مجلل تيموريان، اغلب مکان باز و آزادى را تقاضا مى‌کرد که بنا از هر سو نمايان باشد.
آرامگاه‌هاى دوران صفوى و روزگار پس از آن - بعد از معمارى آرامگاهى دوره قرون ميانى - سير قهقرايى پيموده، در اين هنگام مقابر غيرمذهبى به‌طور قطع جاى خود را به قبور مقدسين دادند. جايگاه طبيعى چنين آرامگاه‌ها اغلب کاملاً بزرگ و مجلل بوده، بناهاى فرعى و صحن‌هاى مجاور و باغ‌هاى وسيعى را شامل مى‌شد. اين عصر، بقاع بزرگ مذهبى ايران را به خود ديد و امروزه به همان شکل برجاى مانده‌اند. توسعه و مرمت و بازسازى بقعه‌ها سهم عمدهٔ کوشش در راه معمارى آرامگاهى دورهٔ صفويه و روزگار پس از آن است، بقاع ماهان و تربت‌جام فقط دو نمونه در ميان بسيارى از اين قبيل بناها است و نيز مى‌توان از آثار نادرشاه را در مقياسى بزرگ در مشهد يا آثار شاهان قاجار را ذکر کرد که سلاطين اخير به‌طور کلى بانى هيئت فعلى حرم حضرت معصومه (س) در قم بوده‌اند.
هيچ‌يک از شاهان صفوى در آرامگاه مناسب باشکوه که بدين‌ منظور ساخته شده باشد، به خاک سپرده نشده‌اند. تنها نادرشاه بود که آرامگاه او در کلات نادري، در حقيقت شيوه‌اى نيمه مغولى و نيمه ايرانى دارد. زيارتگاه دوره صفوى مانند قدمگاه نزديک نيشابور، مقبره محمد محروق نزديک آن شهر و آرامگاه خواجه ربيع خارج از شهر مشهد تا حدى ترجمانى کوچکتر از آرامگاه‌هاى تيموري، در دوره پيشين آنها است. سده‌هاى پس از عصر صفوى نيز اين روند را از مسير خود باز نگردانيد.
بدين‌سان سنت غرورآميز معمارى آرامگاهى قرون وسطايى ايران پس از ظهور سلسلهٔ صفوى دچار انحطاط ناگهانى جبران‌ناپذيرى گرديد.


همچنین مشاهده کنید