چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

تغذیه پس از تولد


تغذيه يکى از عوامل محيطى است که روى رشد و نمو کودک اثر مى‌گذارد. بدن نوزاد، انرژى مورد نياز را از غذاهايى که براى او تدارک ديده مى‌شود به‌دست مى‌آورد و علاوه بر نمو، اعمال فيزيولوژيک را انجام مى‌دهد. اگرچه نياز به انرژي، موقعى که بدن در حال نمو سريع است بيشتر مى‌شود، تغذيهٔ خوب نيز براى حفظ و ترميم بافت‌هاى بدن در طول عمر لازم است. سه دسته از مواد غذايى پايه، به نام پروتئين‌ها، قندها و چربى‌ها، هر کدام نقش مهمى در نمو و رشد نوزاد دارند. اسيدهاى آمينه که از پروتئين‌ها به‌دست مى‌آيند مواد تشکيل‌دهندهٔ بافت‌هاى مختلف هستند و براى سنتز پروتئين لازم هستند. مواد قندي، منبع اصلى سوخت بدن براى توليد انرژى است و چربى‌ها، ذخاير انرژى و عايق بدن براى از دست دادن حرارت را تشکيل مى‌دهند. آب، ويتامين‌ها و مواد معدنى به‌ويژه کلسيم و منيزيم مواد اصلى غذايى ديگرى هستند که رشد و نمو بدن را تأمين مى‌کنند.
نوزاد براى حفظ و ادامهٔ نمو خود به غذاى کافى نياز دارد، ليکن سوء تغذيه يا پرخورى مى‌تواند اثر معکوس بر نمو او بگذارد. اين وضعيت‌ها نتيجه عدم تناسب کمّى و کيفى مواد غذايى است.
  سوء تغذيه
آثار سوء‌تغذيه بلندمدت و مزمن تنها روى قامت به اندازه‌اى شديد است که کودکانى که مدت طولانى به سوء‌تغذيه مبتلا بوده‌اند غالباً نمى‌توانند از نظر قد به حد بالقوهٔ خود برسند. بالغ شدن آنها نيز ممکن است به تأخير بيافتد. آثار سوء تغذيه مربوط به پروتئين اساساً در دو بيمارى کواشيورکور و ماراسموس مشهود است که منجر به عقب‌افتادگى نمو و همچنين تحليل عضلانى مى‌شود. سوء تغذيه مى‌تواند به‌طور متفاوت روى بافت‌هاى مختلف بدن اثر بگذارد. همان‌طور که به ياد داريد دستگاه عصبى در مراحل اوليهٔ زندگى داراى رشد سريع است، لذا سوء تغذيه در اين زمان مى‌تواند به‌طور منعکس، رشد دستگاه عصبى را محدود کند. همين‌طور هر بافت ديگرى نيز که در حال رشد سريع است مى‌تواند تحت‌تأثير سوء‌تغذيه باشد.
سوء‌تغذيه تنها در کشورهاى در حال توسعه رخ نمى‌دهد. حتى در کشورهاى غني، افراد بى‌کار و بى‌خانمانى وجود دارند که توانايى مالى لازم را براى امرار معاش مناسب ندارند. برخى از افراد نيز ممکن است به بيمارى‌هاى روده‌اى مبتلا باشند و نتوانند از هر نوع مواد غذايى استفاده کنند؛ براى مثال، بيمارى کُرون، نوعى بيمارى است که انسان را دچار تورم مزمن کرده، منجر به کاهش قابليت جذب غذا در رودۀ کوچک مى‌شود. وضعيت‌هاى روانى نيز مى‌تواند در تغذيه اثر بگذارد. بى‌اشتهايى عصبي (anorexia nervosa) نوعى اختلال در تغذيه است که فرد در اثر ترس از چاقى از خوردن غذا خوددارى مى‌کند. سوء‌تغذيه همچنين مى‌تواند در اثر مصرف بيش از حد مواد غذايى‌ که ارزش غذايى کمترى دارند حاصل شود. مواد غذايى حاوى چربى و مواد قندى کالرى مناسب را فراهم مى‌کنند، ليکن معلوم نيست مواد مورد نياز بدن مانند ويتامين‌ها و مواد معدنى را تأمين کند.
افرادى که در برنامه‌هاى شديد فعاليت‌هاى جسمى شرکت دارند نيز، در صورتى که در برنامهٔ غذايى خود به اندازۀ کافى از مواد غذايى مختلف استفاده نکنند، ممکن است دچار سوء تغذيه شوند. برنامه‌هاى تمرينى قدرتى يا استقامتى نياز بدن را به انرژى براى انجام دادن کارهاى روزمره به‌طور قابل توجهى افزايش مى‌دهد. نوجوانان ورزشکار در مقابل کمبود مواد غذايى آسيب‌پذير هستند؛ زيرا نه تنها براى تمرين ورزش نياز به انرژى دارند، بلکه در حال گذراندن دورهٔ رشد سريع بدن نيز هستند. نارسايى يا کمبود انرژى غذايى ممکن است به تحليل عضلات بدن و اثر منفى دائمى بر نمو منجر شود (لمون، ۱۹۸۹). مقدار زيادى از انرژى اضافى بدن از طريق مواد قندى تأمين مى‌شود، ليکن افزايش برخى از مواد پروتئينى و کلسيم نيز براى نوجوان بسيار سودمند است.
  پرخورى
مشکل غذايى در بين خانواده‌هاى متموّل پرخورى است. غالباً کودکان فربه از ميزان سريع رشد و نمو برخوردار هستند، ليکن معمولاً دچار زيادى کلسترول و ترى‌گليسيريد و در نتيجه در معرض خطر بيمارى‌هاى قلبي، مرض قند، فشار خون و چاقى هستند.
بسيارى از افراد چاق، سعى مى‌کنند از طريق رژيم گرفتن وزن اضافى بدن خود را کم کنند. اين رژيم‌هاى غذايى غالباً فاقد مواد ضرورى بدن هستند و تعادل مواد غذايى در آنها رعايت نمى‌شود، بنابراين کسى که رژيم گرفته است بعد از مدتى دچار بيمارى سوء‌تغذيه مى‌شود. چاق شدن بچه‌ها در اثر مصرف زياد مواد غذايى قطعى نيست؛ عدم تحرک و فعاليت آنها عامل ديگرى است که بايد به آن توجه شود. در حال حاضر، محققان مشغول مطالعهٔ رابطهٔ بين چاقى در دورهٔ کودکى و رژيم‌هاى غذايى با مواد قندى و چربى زياد هستند؛ زيرا مطالعهٔ روى حيوانات به‌طور ضمنى اين رابطه را نشان داده است (اُسکاي، ۱۹۸۹).
اثر يک عامل محيطى مانند تغذيه روى نمو؛ به‌طور روشن با تغييرات تدريجى بر نسل‌ها در يک روند ناوابسته روى نمو و اندازهٔ بدنى مشهود است (وان ورينگن، ۱۹۷۸). اثر اين روند آن است که مردم امروز بلندتر و سنگين‌تر هستند و زودتر از مردم نسل‌هاى پيشين خود به دورهٔ بلوغ مى‌رسند. اينکه آيا اين روند، حاصل تغذيهٔ بهتر يا افزايش مقدار کالرى يا افزايش پروتئين است هنوز معلوم نشده است. استفاده از غذاى کافى و مناسب با افزايش طول عمر همراه است؛ زيرا بر اثر سوء تغذيه، فرد بيشتر در معرض بيمارى‌ها قرار مى‌گيرد. در نهايت چاقى با ميزان مرگ و مير در بين ميانسالان و سالمندان از نظر همبستگي، درجهٔ بالاترى دارد.


همچنین مشاهده کنید