|
|
فن ربط دادن متکى است بر سؤال کردن و استنباط کردن و هدف آن مقايسه کردن، مقابله کردن، و موازنه کردن مطالب از درون و بيرون است. بهطور کلى اين نوع ربط دادن را در سه سطح مىتوان مشخص کرد:
|
|
- بخش با بخش يا فصل با فصل در داخل يک کتاب:
|
يعنى اينکه آيا يک مطلب بهخصوص از يک بخش يا يک فصل به مطالب ديگر آن بخش يا فصل يا بخش يا فصل قبلى مربوط مىشوند؟ آنها با هم شباهت دارند يا فرق دارند؟
|
|
- کتاب با کتاب يا کتاب با ساير مطالب نوشتنى:
|
يعنى اينکه يک کتاب با کتابهاى ديگر مربوط به همين مطلب، يا مقالههاى روزنامه و مجلات، مربوط مىشوند؟
|
|
- کتاب با تجربيات شخصى:
|
يعنى اينکه کتاب با کتابهاى ديگرى که در اين زمينه خواندهايد، سخنرانىهائى که شنيدهايد، مکالماتى که با دوستان خود داشتهايد، نمايشنامههائى که ديدهايد، و مسافرتهائى که کردهايد رابطه دارد؟ کاربردهاى عملى گفتههاى مؤلف کدام هستند؟
|
|
جستجو براى پيدا کردن وجه تشابه و اختلاف بين مطالب داخل يک کتاب و مطالب يک کتاب با ساير کتابها و مآخذ، امکان ارزشيابى و ملاکهاى صحيح يک ارزشيابى درست را فراهم مىسازد. در اينصورت مىتوانيد قضاوت خود را دربارهٔ کتاب با توجه به مآخذ ديگر، نه در خلأ، انجام دهيد. در اينصورت، شرايط بهترى براى شما جهت تصميمگيرى در اينکه مطالب کتاب مفيد هستند يا نه فراهم خواهد آمد.
|
|
در حين ربط دادن مطالب با تجربيات شخصي، متوجه مجموعهٔ ارزشها و عواطف چون تعصبّات، پيشداورىها، عقايد، اميدها، و ترسهاى خود خواهيد شد. اينها عواملى هستند که ديد شما را نسبت به دنيا تحت تأثير قرار مىدهند.
|
|
اين عوامل عاطفى مىتوانند کسب مهارتهاى خواندن انتقادى شما را، از طريق تأثيرى که بر روى شناخت شما از حقيقت، زيبايي، و واقعيت مىگذارند، سهل يا دشوار سازند. اين عوامل عاطفى مىتوانند در سطح ادراکى انديشههاى شما را تحت تأثير قرار دهند، تغيير بدهند، و تحريف کنند؛ آنها مىتوانند، به هنگام مطالعه، سبب انتخاب انديشههايى شوند که مىخواهيم به ياد بياوريم و انديشههائى که مىخواهيم فراموش کنيم.
|
|
براى اينکه بتوان در خواندن انتقادى به يک قضاوت درست دست يافت، داشتن نوعى اعتقاد و درگيرى عقلانى و عاطفى با مطالب لازم است. در عين حال، کنار گذاشتن تعصبها و آمادگى براى پذيرفتن مطالب تازه و تغيير دادن عقايد پيشين از ضرورتهاى روش خواندن انتقادى است.
|
|
|
ارزشيابى فن داورى کردن دربارهٔ ارزش يا اهمين چيزى است که خواندهايد. اين داورى از طريق سؤالهايى که طرح کردهايد، استنباطهائى که داشتهايد، و روابطى که ايجاد کردهايد انجام مىگيرد. از نظر کلى يک ارزشيابى صحيح و جامع بايد دربرگيرندهٔ محتوا، سازمان، و سبک اثر باشد، و بر اساس ملاکهاى درونى و بيرونى صورت پذيرد.
|
|
|
ملاکهاى درونى را بايد درون نوشتهها جستجو کرد.
|
|
محتوا:
|
حقيقت کدام است و عقيدهٔ مؤلف چيست؟
|
|
آيا مؤلف فقط يک جانبه نظر مىدهد يا به معرفى و بحث پيرامون نظرهاى متفاوت و همچنين به مقايسهٔ شباهتها و اختلافهاى آنها مىپردازد؟
|
|
سازمان:
|
آيا مؤلف مطالب خود را با يک بيان کلى شروع کرده است و بهتدريج به معرفى اطلاعات و موارد لازم و ربط منطقى بين اين مطالب و اثبات بيان کلى خود پرداخته است (استدلال قياسى)؟
|
|
آيا وى با تعدادى از اطلاعات و وقايع يا نکات جزئى شروع کرده است و بهتدريج به يک نتيجهٔ کلى رسيده است (استدلال استقرائي)؟ آيا وى بهطور منطقى تز اصلى خود را با نکات اصلي، و بعد نکات اصلى را با اطلاعات جزئى پشتبندى کرده است؟ تا چه حد اين نکات اصلى و اطلاعات جزئى تز مؤلف را پشتبندى مىکنند؟
|
|
سبک:
|
نکات بهکار رفته براى منظور نويسنده مناسب هستند؟
|
|
انتقال از يک قسمت به قسمت ديگر روشن است؟
|
|
آيا سبک نوشته (شعري، داستاني، غزلي، طعنهآميز، تشريحي، و غيره) به روشن شدن مطلب کمک مىکند يا به آن لطمه مىزند؟
|
|
سبک نوشته علاقهٔ شما را بهخود جلب مىکند؟
|
|
|
ملاکهاى بيرونى استانداردها و يا اندازههائى هستند که از مآخذ خارج از نوشتهٔ مورد ارزشيابي، چون نوشتههاى ديگر يا تجربيات شخصي، استخراج مىشوند.
|
|
محتوا:
|
عقايد و اطلاعات مؤلف در مقايسه با آثار ديگر مؤلفان و کسان ديگر که شما مىشناسيد تا چه حد مقرون به صحت است؟ در مقايسه با تجربيات و مشاهدات خود اين عقايد و اطلاعات مؤلف چهقدر صحت دارند؟
|
|
شواهدى داريد که ثابت کنيد مؤلف مطالب مربوط و ضرورى را مورد استفاده قرار نداده است؟
|
|
آيا وى اطلاعاتى بيشتر از آنچه لازم بوده در اثر خود آورده است؟
|
|
سازمان:
|
نحوهٔ استدلال و سازمان دادن مطالب اين مؤلف در مقايسه با آثار ساير مؤلفان در زمينههاى مشابه چه وضعيتى دارد؟ آيا اين اثر در مقايسه با ساير آثار مستدلتر و سازمانيافتهتر است، يا آنها بر اين ارجحيت دارند؟
|
|
سبک:
|
سبک اين مؤلف نسبت به سبک ساير مؤلفان در زمينههاى مشابه چه وضعيتى دارد؟
|
|
سبک اين مؤلف براى اين موضوع، براى مقصود مؤلف، و براى شما مناسبتر است يا سبک مؤلفان ديگرى که مىشناسيد؟
|