پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

ارزش‌های جهانگردی


' خارج شدن، رفتن .... و اندکى بيشتر زيستن .... مسافرت بازگشتى به‌سوى ذات و فطرت است ... مسافرت هميشه يک گذر است؛ گذرگاهى براى آزمون‌هاى مقدماتي، شکلى از آئين پذيرش از شيوه‌اى به شيوه‌‌اى ديگر؛ مسافرت زيارت است ... هميشه بهتر، هميشه دورتر ...' ۱مارک لاپلانت، جامعه‌شناس اهل کبک، احساس خود را در مورد مسافرت چنين بيان مى‌دارد و از اين راه مسئلهٔ ارزش‌هاى جهانگردى را بيان مى‌کند. جهانگردى که نظام روابط و ارتباطات است گنجينهٔ ارزش‌هائى است که خود ميوهٔ آنها است؛ ولى مفهوم آن به‌ندرت تحليل شده است.۲
(۱). Marc Laplante, "Partir ... et viver un peu plus,"conférence prononcée le 16 mars 1978 à l'ouverture du IIIe Congres de l'Association technique du Tourisme à Quèbec (Canada).
(۲). Cf. OMT, Etude sur la contribution du tourisme à l' échange des valeurs spirituelles et à une meilleure compréhension entre les peuples, op. cit.
ارزش‌هاى جهانگردى چيست؟ آيا اين امر به ايجاد فهرستى از ارزش‌هاى سلسله مراتبى بر اساس اهميت و سپس تشريح ماهيت هر يک و روابطى که در ميان خود دارند، مربوط مى‌شود؟ در همه اعصار، فيلسوفان در مورد مسئلهٔ ارزش‌ها، يعنى ماهيت، داورى اخلاقي، جنبهٔ زيبائى شناختي، عشق، محبت، حقيقت، واقعيت و اجبار، سخن گفته‌اند. تحليل مفهوم ارزش‌هاى جهانگردى و به‌ويژه ارزش‌هاى اجتماعى و فرهنگى و روحي، مشخص کردن چيزهائى است که پذيرفته و برگزيده يا طرد مى‌گردند و در نهايت، نمى‌توان بدون پذيرش برخى ديدگاه‌هاى قابل سنجش، از جهانگردى سخن گفت.
کلرلوک (Claire Lucques) درکتاب خود با عنوان نگاه جهانگرد، انديشه و تأمل دربارهٔ موجود انساني، از انتشارات مرکز پژوهش‌هاى جهانگردى در اکس - آن - پرووانس، به سال ۱۹۶۷، نگرش فلسفى زيبائى در مورد ارزش‌هاى جهانگردى ارائه داده است. اين کتاب به مناسبت سال جهانى جهانگردي، که شعار آن 'جهانگردي، گذرنامه‌اى براى صلح' بود، انتشار يافت.
از آغاز سدهٔ بيستم، شاهد انتقاد از ارزش‌هاى سرمايه‌دارى هستيم. اين امر، نخست واکنشى در برابر دليل و منطق متعارف همراه با فيزيک کوانتومى بود. سپس اين ارزش‌ها، هم‌زمان با پايان جهان‌خوارى غربى مورد ترديد قرار گرفت و با ختم دو جنگ جهانى تشديد شد و سرانجام، ناشى از انتقاد مارکس و فرويد يا انقلابيون ماه مه ۱۹۶۸ يا هربرت مارکوزه از اخلاق سرمايه‌دارى بود. چندي، اصل لذت‌جوئي، جاى اصل واقعيت را گرفت و انقلاب تمايل به غيب‌گوئى فوريه را سامان داد. در نتيجه، تمايل به ارتقاء کيفيت زندگي، در اثر مخالفت با آهنگ رشد زندگى از نظر کمّي، که در سراسر سدهٔ نوزدهم با توليد ثروت‌هاى مادى و پول سنجيده مى‌شد، به امرى اساسى تبديل شد.
آيا جهان‌گردى واکنش جديدى نسبت به گسترش اين نظام ارزش‌ها و روشى براى گسستن غل و زنجير 'سرمايه‌داري' نيست؟ آيا واکنشى در برابر خلأ ارزشى به حساب نمى‌آيد؟ برقرارى تعطيلات، بر اثر مقايسه با ارزش‌هاى خوشبختى سرمايه‌دارى با نتايج دشوار اقدامات سخت و پيمانکارى است و چنانکه ادگار مورن مى‌گويد: 'نبود ارزش‌ها موجب ارزشمند شدن تعطيلات مى‌شود.'
در جامعهٔ صنعتي، که مشخصهٔ آن انقلاب فن‌آورانه و به‌ويژه اطلاعات و داده‌ها است. جهانگردى و اوقات فراغت، نظام‌هاى ارزشى را تحت‌تأثير قرار داده‌اند. به‌نظر مى‌رسد جهانگردى و سرگرمي، در جهانى که به روابط عاطفى و شکوفاتر با خود و ديگران گرايش دارد، از منزلتى خاص برخوردار است.۳
(۳). J. Hunziga, Homo ludens, A study of the play element in culture, Boston, Beacon Press, 1955.


همچنین مشاهده کنید