سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

زندگی کوچ‌نشینی در ایران


در لغت‌نامهٔ دهخدا واژه کوچ از مصدر کوچيدن به‌‌معنى نقل مکان از منزلى به منزل ديگر با ايل و اهل و عيال و اسباب خانه يا مهاجرت و انتقال ايل يا لشکر از جائى به جاى ديگر آمده است.
به‌نظر مى‌رسد که افراد يک گروه کوچ‌گر عمدتاً با هم داراى نسبت‌هاى خويشاوندى سببى و نسبى هستند و به‌طور کلى يک شبکه خويشاوندى را تشکيل مى‌دهند که در مواردى رابطه خويشاوندى ميان آنها پنهان است.
کوچ‌نشينى نوعى زندگى و معيشت انسانى است که در آن دامپرورى اساس فعاليت‌هاى اقتصادى را تشکيل مى‌دهد. ويژگى‌ بارز اين نوع زندگى تحرک مکانى و جابه‌جائى گروه‌هاى انسانى است.
به‌عبارت ديگر کوچ‌نشينى حرکت متناوب و ساليانه گروه‌هاى انسانى است که براى تهيه وسيلهٔ ارتزاق خود بسته به نوع زندگى و تمدن آنها از جائى به جاى ديگر کوچ مى‌کنند. اين شيوه زندگى به اشکال مختلف از ديرباز در جهان برقرار بوده است.
زندگى کوچ‌نشينى داراى ويژگى‌هائى است که آن‌را از ساير انواع زندگ اجتماعى متمايز مى‌سازد مهم‌ترين اين ويژگى‌ها عبارتند از:
- وابستگى انسان به حيوان
- استفاده از چراگاه‌هاى طبيعي
- کوچ يا جابه‌جائى انسان و دام به‌منظور بهره‌گيرى از چراگاه‌هاى طبيعى و احتراز از سرما و گرماى شديد
هيچ‌کدام از عوامل مذکور به تنهائى نمى‌تواند پديده کوچ‌نشينى به‌معنى مورد نظر ما را تبيين کند. و شرايط جغرافيائى در امر جابه‌جائى و تحرک مکانى آنها بيش از هر عامل ديگر تأثير دارد.
پديده کوچ‌نشينى هم در دنيا و هم در ايران سابقه‌اى بس دراز دارد.
بررسى زندگى کوچ‌نشينى مبين آن است که اين پديده بيشتر در سرزمين‌هاى نيمه خشک و حاشيه‌اى يعنى نقاطى که اغلب غير قابل کشت، شيب‌دار و سنگلاخ و نامناسب براى کشاورزى است وجود دارد.
مى‌توان گفت که بر اثر افزايش جمعيت اندک اندک سرزمين‌هاى حاصلخيز به‌ زير کشت درآمد و اراضى کناره‌اى غير قابل کشت به‌صورت چراگاه مورد بهره‌بردارى قرار گرفت اين امر موجب شد که گروهى از انسان‌ها که به پرورش دام اشتغال دارند به‌منظور استفاده از مراتع، زندگى متحرک و کوچ‌نشينى را برگزينند.
برخى از محققان عقيده دارند که زندگى کوچ‌نشينى پس از گسترش کشاورزى و در نتيجه افزايش جمعيت به‌وجود آمده است.
بنابراين مى‌توان گفت که کوچ‌نشينى از کشاورزى و زندگى روستانشينى مشتق شده است.
ابن‌خلدون فيلسوف، مورخ و جامعه‌شناس اسلامى قرن چهاردهم ميلادى (۷۳۲-۸۰۸ هـ) زندگى کوچ‌نشينى را متأثر از ساخت اقتصادى جامعه مى‌داند. وى مى‌گويد: 'بايد دانست که تفاوت عادات و رسوم و شئون زندگى ملت‌ها در نتيجه اختلافى است که در شيوهٔ معاش (اقتصاد) خود پيش مى‌گيرند و مردمى که معاش خويش را از راه پرورش چهارپايان مانند گاو و گوسفند به‌دست مى‌آورند ناگزير هستند براى جستجوى چراگاه و تهيه کردن آب حيوان‌هاى خود، در حال حرکت و بيابانگردى باشند، زيرا آمد و رفت از سوئى به سوى ديگر براى ايشان شايسته‌تر است ... ليکن طوايفى که معاش ايشان تنها از راه شتردارى فراهم شود بيش از ديگران بيابانگردى مى‌کنند و دشت‌هاى خشک و راه‌هاى دور و دراز مى‌پيمايند. زيرا چراگاه‌ها و گياهان و درختان جلگه‌ها آنها را از لحاظ مواد غذائى و مايه ‌گذران شتر، همچون خارها و بوته‌هاى خشک دشت‌ها و آب‌هاى شور بى‌نياز نمى‌کند، به‌ويژه که رفت‌وآمد در فصل زمستان در آن گونه نواحى براى گريختن از رنج سرما پناه بردن به هواى گرم و هم به‌منظور جستجوى جايگاه مناسبى براى زائيدن شتر و از سرباز کردن کره آن که از همه حيوان‌ها دشتوارت است و بيش از کليه حيوان‌ها به نقاط گرم نيازمند مى‌باشند' . پاره‌اى نظريات حاکى از آن است که شرايط سياسى و اجتماعى زمان سبب رانده ده‌نشينان از ده و پناه بردن به کوه و دشت‌ها و در نتيجه پيدايش پديده کوچ‌نشينى گرديده است. اما نمى‌توان آن را تنها عامل در پيدائى کوچ‌نشينى در نظر گرفت.
زندگى کوچ‌نشينى مى‌تواند معلول وضعيت‌هاى مختلفى باشد که تغيير شديد آب و هوا در تابستان و زمستان، تنوع پوشش گياهى مناطق مختلف و به‌طور کلى عوامل بوم‌شناسى (Ecologu) از جمله آنها است.
شيوهٔ زندگى کوچ‌نشينى نخست در اروپاى شرقي، سپس در شمال شرقى آسيا پديد آمد ولى به‌زودى در جلگه‌هاى علفزار آسياى مرکزى و سرانجام در ناحيه درياچه بالکان ديده شد.
در عصر حاضر نژادهاى متعددى (با گويش‌هاى محلى متنوع) که در اين منطقه به‌هم مى‌آميزند عبارتند از: هند و اروپائى اورالي، ترکى مغولي، تونگوزي، قفقازى و تبتي. همه اين نژادها و لهجه‌ها را در بين اقوام خانه بدوش و عشايرى که در قرون چهارم و پنجم ميلادى به چين تاخت و تاز کردند بازتوان يافت.
به‌نظر مى‌رسد که در ايران زندگى کوچ‌نشينى متيک بر اقتصاد دامى از اقتصاد زراعى و ده‌نشينى پديد آمده است.
هردوت در بررسى اوضاع اقتصادى و اجتماعى ايران از رواج بسيار يکجانشينى و محدوديت زياد کوچ‌نشينى سخن به‌ميان مى‌آورد. در دوره‌هاى هخامنشيان و ساسانيان نيز کوچ‌نشينى بسيار بى‌اهميت بوده است.
در دورهٔ رواج اسلام کوچ‌نشينان ايران بين نواحى خراسان، اصفهان و فارس متمرکز بوده‌اند، تاريخ‌نويسان و جغرافى‌دانان از ايلات ايران تحت عنوان 'اکراد' نام مى‌برند که تنها کردها را در بر نمى‌گيرد، بلکه همه چادرنشينان غيرعرب و غير ترک را نيز شامل مى‌گردد.
در زبان فارسى واژه کُرد بر چوپان و شبان دلالت دارد. در گويش طبرى واژه کُرد به‌معنى چوپان است. اکنون در مازندران اين واژه به چوپان گوسفند اطلاق مى‌گردد، در پهلوى اين واژه به‌صورت کورتان يا کوريتان به‌معنى شبانان است.
در دوره مغول زندگى کوچ‌نشينى در بسيارى از مناطق ايران گسترش يافت. در اواسط قرن هشتم هجرى قمرى کوچ‌نشينى در خراسان رونق گرفت. برخى از کوچ‌نشينان مغولستان به‌سوى ترکستان غربى به‌حرکت درآمدند اما در حين راه اين دسته از کوچ‌نشينان با مقاومت ايلاتى که توسط تيمور متحد شده بودند روبرو گرديدند. تيمور پس از منهدم ساختن ايلات مهاجم به لشکرکشى در داخل ايران پرداخت، در نتيجه حرکت ايلات مختلف در فلات ايران از سر گرفته شد بعد از مرگ تيمور سلسله‌هاى آق‌قويونلر و قراقويونلر بر غرب و شمال غربى و سرانجام مرکز و جنوب ايران فرمان مى‌راندند و حرکت کوچ‌نشينان آسياى مرکزى به سرزمين ايران شدت گرفت. دولت آق‌قويلونر بيشتر به بزرگان چادرنشين متکى بود اما مى‌کوشيد حمايت اعيان اسکان يافته را به‌دست آورد، از اين جهت تضاد ميان چادرنشينان از يک سو و چادرنشينان و فئودال‌هاى اسکان يافته از سوى ديگر قدرت فئودال‌ها را فرو پاشيد و صفويان با ايجاد جبهه متحدى از ايالات بر اوضاع مسلط شدند. حاميان عمده صفويان را قبال چادرنشين ترک تشکيل مى‌دادند که بعدها به قزلباش ناميده شدند. قبايل قزلباش و چادرنشين ايران از لحاظ مذهبى تابع صفويه بودند و سران آنها امور دولت را در دست داشتند.
مى‌توان گفت که کوچ‌نشينى شبانى در ايران تا حد زيادى ناشى از حرکت ايلات ترک و مغول بين قرن‌هاى پنجم و هفتم از نواحى آسياى مرکزى به فلات ايران است.
کولى‌ها:کولى‌ها گروه معرفوى هستند که زندگى چادرنشينى دارند و از لحاظ ويژگى‌هاى جسمانى اختلاف و تنوع زيادى ميان آنها مشاهده مى‌شود. کولى‌ها در اروپا و آسيا به‌طور پراکنده و به‌صورت گروه‌هاى کوچک و گاه نسبتاً بزرگ همواره در حرکت و کوچ هستند. تاريخ زندگى آنها بردستى دانسته نيست.
به‌نظر مى‌رسد که خاستگاه اجتماعى آنها از هند است. مانند مردم سرزمين هند پوست تيره موى مشکى دارند. از گويش آنها چنين برمى‌آيد که از هندوستان برخاسته‌اند. در ايران در نقاط مختلف به‌طور دوره‌گردى به زندگى خود ادامه مى‌دهند، کار آنها بيشتر ساختن ابزار و آلات فلزى مانند کارد، قندشکن، داس و تبر، سه پايه آهنى و تعميرات پاره‌اى لوازم و وسائل کشاورزى است. اغلب در کنار دهکده‌ها چادر مى‌زنند و با روستائيان به مبادله جنس به جنس و در مواردى مبادله نقدى مى‌پردازند. گاه دزدى هم مى‌کنند. وضع زندگى آنها که نه به زراعت مى‌پردازند و نه دامپرورى مى‌کنند با مردم چادرنشين دامدار کاملاً متمايز است.
پاره‌اى از کولى‌ها نوازنده دوره‌گرد هستند، گاه در جشن‌هاى عروسى روستائيان بى‌خبر حاضر مى‌شوند و با هنرمندى خاصى ساز مى‌زنند و آواز مى‌خوانند. قلمرو کوچ و زندگى کولى‌ها عمدتاً نامشخص است. بدين سان مى‌بينيم که کولى‌ها هم نوع خاصى از گروه کوچگران هستند که با ايلات و عشاير کاملاً فرق دارند.


همچنین مشاهده کنید