چهارشنبه, ۲۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 17 April, 2024
مجله ویستا

سده‌های کهن


اگرچه دربارهٔ نخستين روزگاران اين کيش، در خود اوستا مطالبى چند يافت مى‌شود، ولى همين‌ها را هم نمى‌توان تاريخ‌گذارى کرد يا به منطقه‌اى دقيق نسبت داد.
نخستين گواه که کيش زردشتى را با مکان‌هاى آشنا مرتبط مى‌سازد، از يک يشت قديمى يعنى زامياد يشت، مى‌آيد که در ستايش خورنه (فرٌ ايزدي) است. در اين‌جا گفته مى‌شود که فرٌ کيانى همراهى مى‌کند کسى را 'که فرمان مى‌راند بر آن‌جا که درياچهٔ کانسئويه است که هئتومنت بدان مى‌رسد...' . هئتومنت همان رود هيرمند امروزين است و درياچهٔ کانسئويه، بايستى همان درياچهٔ هامون در درنگيانه (سيستان امروزين) در جنوب شرقى ايران باشد. از اين رو چنين مى‌نمايد که پيش از آن که نگارش متون اوستائى به پايان رسد (يعنى دست کم تا سدهٔ ششم پ.م.) ايرانيان اين ناحيه، کيش زردشتى را پذيرفته بودند. براى اين مدعا گوه ديگرى هست که نخست فصل از يک اثر تأليفى متأخر، يعنى وى‌دوداد و به‌معناى 'قانون ضدٌ ديوان' است.. دراين متن، نام هفده سرزمين مى‌آيد. برخى از اين سرزمين‌ها هم ناشناخته‌ هستند، ولى شمارى از آنها به‌ويژه سوغذه (سغد)، مورو (مرگيانه / مرو۰، باخذى (باکتريا / بلخ)، هرهويتى (ارخوزيه) و هئومنت (درنگيانه) آشنا هستند. همهٔ اين نام‌ها به شمال شرقى و شرق ايران تعلق دارند.
احتمالاً اين، فهرست نام سرزمين‌هائى است که در روزگاران نسبتاً ديرين، کيش زردشتى را پذيرفتند.
به‌هر شکل پيگيرى گسترش کيش زردشتى در سراسر ايران شرقى ممکن نيست، ولى مى‌توان گفت که همه جا زبان اوستائي، زبان مقدس اين کيش انگاشته مى‌شد و تا به امروز، هم نمازهاى فرادا و هم عبادات دسته‌جمعى را به اين زبان باستانى مى‌خوانند. اين که چگونه، يا دقيق‌تر بگوئيم چه وقت، اين دين به ايران غربى رسيد که در آن‌جا وارد تاريخ و نوشته‌هاى تاريخى شد، هنوز بر ما آشکار نيست.


همچنین مشاهده کنید