جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

مارلیک


  مارليک
در هزارهٔ سوم پيش از ميلاد، در نواحى شمالى ايران، يعنى جنوب درياى مازندارن، آثار مردانى ديده شده است که به زبان ايرانى غير کاسى سخن مى‌گفتند. اينکه آنها از طريق خراسان و گرگان به فلات آمده بودند و يا از قلمروز اورارتوها و از سرزمين‌هاى قفقاز بر ما معلوم نيست؛ زيرا کوچ و مهاجرت آنها در مدتى طولانى صورت گرفته است. آنچه مسلم است آنها در شمال ايران، به‌ويژه، در مازندران و آذربايجان، دولت نيرومند مانٌائيان را تشکيل دادند.
چندين تپه در نقاط مختلف قلمروز مانائيان، محل دژها و حتى کاخ‌ها بوده است. آثارى که در نقاط مختلف اين قلمرو يافت شده است کاملاً از هم متفاوت هستند. اين آثار دومين الهام داشتن از انديشه‌هاى سومري، ايلامي، بابلي، آشورى و هورى ابتکارات بسيار ارزشمندى دارند که خصيصهٔ ايرانى بودن در آنها آشکار است. مهم‌ترين اين آثار در ناحيه‌ٔ مارليک، زيويه و حسنلو به‌دست آمده است.
در مارليک که در درٌهٔ گوهر روز و نزديک رودبار است، در سال ۱۳۴۱ ش، گروهى به سرپرستى دکتر نگهبان پنجاه و سه گور را حفارى کردند. اين گورها متعلق به شاهزادگان و افراد برجستهٔ کشورى بودند. گور نخست ۵ ضربدر ۶ متر و گورهاى ديگر در اندازهٔ تقريبى ۲ ضربدر ۵/۱ ساخته شده بودند. در اين گورها انواع سلاح‌ها از جمله شمشيرهاى خميده و سر پيکان‌هاى بالدار که ويژهٔ نواحى فلات بوده است و يک قورى نقره‌اى ترصيع شده با طلا و داراى نگين و نيز تعدادى سفالى بدون نقش و به شکل گاوهاى ساده شده، که به گاواملش مشهور شده‌اند، پيدا شده است. در ساير گورها اشياءِ زرين و سيمين، سلاح‌ها، پيکره‌هاى کوچک مفرغى و سفال پيدا شدند. در گورهاى کوچک‌تر آثار کمترى يافت شده است.
در جام زرين يافت شده در مارليک، يکى به بلندى ۱۹ سانتى‌متر که دوگاه بالدار را در هر طرف نشان مى‌دهد که برجسته کارى شده‌اند و در دو طرف يک درخت نخل بر روى پاها ايستاده‌اند و سر آنها از سطح جام بيرون زده است و جام ديگر بلندتر و بدنهٔ آن کمى فرورفته است و نقش‌هاى آن در رديف افقى به‌دور جام و با برجستگى کمتر ساخته شده است. فواصل خالى ميان گاو‌ها را گل‌هاى چندپر شبيه گل نسترن يا ختمى پر کرده است.
  پيلاقلعه
در درهٔ گوهررود علاوه بر قبول باستاني، پنج تپهٔ باستانى نيز وجود داشت که مارليک يا چراغ‌على تپه يکى از آنها بود. تپهٔ ديگر که در دامنهٔ آن آثار معمارى مشاهده مى‌گرديد و احتمال مى‌رفت که محل سکونت ساکنين اين تمدن بوده باشد، پيله قلعه بود که تپه‌اى بسيار مرتفع بود که در حدود نيم کيلومترى شرق تپهٔ مارليک قرار داشت. اين تپه حدود سى‌متر از سطح مزارع اطراف ارتفاع داشت و کاملاً به‌شکل مخروطى بود. اين تپه در چندين دوران تمدنى مورد استقرار و سکونت بوده است. قلعهٔ دوران ساسانى قسمت شمالى محوطهٔ سرتپهٔ پيلاقلعه را اشغال نموده است.
  زيوٌيه
زيويه شهر کوچکى در ۴۰ کيلومترى خاور شهرستان سقٌز است که با حتمال بسيار در قلمرو مانائيان بوده است. گنجينهٔ زيويه در سال ۱۳۲۶ (۱۹۴۷ م) کشف گرديد. مانائى‌ها، اليپى‌ها، کاسى‌ها، لولوبى‌ها و گوتى‌هاى هزار سوم همه ساکنان غرب و مرکز ايران بوده‌اند و با ساکنان جنوب باخترى يعنى شوش و ايلام و ايرانيان فارس و کرمان در ارتباط بوده‌اند و اين تأثيرگذارى‌ها و تأثيرپذيرى‌ها سبب تنوع بسيار زياد آثار گنجينهٔ زيويه در کردستان شده است.
گنجينهٔ زيويه در زير ديوارى از ديوارهاى دژ مدفون بوده است. اين دژ، سه طبقه داشته و احتمال مى‌رود که در هنگام هجوم دشمن به آن، آنها را براى محافظت در زير دويار دفن کرده‌اند. اين دژ يک ساختمان اصلى با ويژگى‌هاى کاخ‌هاى ايلامى را داشته و ايوانى از آن باقى مانده که ۳ پايه‌ٔ سنگى براى حمل ستون‌هاى چوبى دارد. اين‌گونه ايوان در نقش برجسته‌ها و مهرهاى استوانه‌اى ايلام هزاره‌ٔ سوم و دوم بعد از ميلاد، براى معابد به‌کار رفته است. اين کاخ با کاشى‌هاى لعاب‌دار آبي، سفيدو يا زرد تزئين شده بوده که در کاخ‌هاى ايلامى و آشورى نيز ديده شده است.
بيشتر آثار اين گنجينه در لاوک يا تغارهاى بزرگى گنجانده شده بود که لبه‌هاى پهن دارند و روى اين لبه پهن، رديفى از افسران آشورى نقش شده‌اند، که مردم بومى را با کلاه‌هائى که نوک آن به عقب برگشته و در حال تواضع هدايائى مى‌آورند، هدايت مى‌کنند. در پهلوهاى لاوک‌ها نيز نوارهاى عمودى مفرغى با نقش غزال‌ها و نستر‌ها به‌چشم مى‌خورد. اين لاوک‌ها براى نگهدارى باج‌ها و خراج‌ها ساخته شده بود و نقش خراج‌دهندگان مادى يا سکائى است. از ديگر آثار مهم، پيکره‌اى است از عاج از يک افسر يا فرمانده با لباس آشورى به ارتفاع ۲۰ سانتى‌متر.
ارتباط نقوش آثار زيويه با آثار دژ حسنلو در آذربايجان زياد است، گرچه به‌نظر مى‌ِسد که آثار حسنلو بسيار کهن‌تر باشد.
مجموعهٔ آثار کشف شده در زيويه بيش از دويست قطعه است.
  هفت تپه
محوطهٔ باستانى هفت تپه در حدود ۱۵ کيلومترى جنوب شرقى شهر شوش واقع شده و از تپه‌هاى متعددى تشکيل يافته است. اين محوطهٔ باستانى طبق بررسى‌هاى انجام گرفته در دورهٔٔ محدودى محل سکونت بوده است. در جريان حفارى‌هاى هفت تپه دو آرامگاه و بازمانده‌هاى دو صفه بسيار بزرگ‌خشتى مشخص شده‌اند که در مجاورت اين دوصفه اتاق‌ها و سالن‌هاى مختلفى قرار داشته‌اند. اين دو بنا به احتمال زياد همزمان ساخته شده‌اند.
اشياى يافته شده در آرامگاه‌ها بسيار ساده هستند و نشان‌دهنده اين امر مى‌باشند که اسکلت‌هاى اين قبرها متعلق به افراد عادى بوده‌اند. ديوارهاى آجرى هر دو آرامگاه توسط ديوار قطور خشتى احاطه شده بوده است. مجموعه‌اى از ساختمان‌هاى کوچک در طرف شرقى آرامگاه‌ها کشف شده که به‌عنوان خانه‌هاى مسکونى مربوط به دوران‌هاى پارتى و ساسانى مشخص شده است.
ساختمان‌هاى بزرگ کشف شده در هفت‌تپه به عقيدهٔ دکتر نگهبان، همگى به فاصلهٔ کمى از هم ساخته شده و به يک دوره تاريخى تعلق دارند. به‌دليل پيدا شدن الواحى با نام حک شدهٔ 'تپتى آهار' احتتمال مى‌رود که ساختمان‌ها مربوط به دوران سلطنت اين پادشاه باشد اگرچه به‌درستى معلوم نيست که اين پادشاه در چه زمانى حکومت مى‌کرده است. بخش دوم نام وى يعنى 'دينگر کورگان' يک سومرا است و معناى لغوى آن 'خداى کوه بزرگ' است. زمان اين پادشاه را مى‌توان در حدود سال‌هاى ۱۳۷۴ تا ۱۳۶۰ ق م تخمين زد. اما به‌درستى روشن نيست که تپتى آهار در چه سالى حکومت مى‌کرده و آيا واقعاً در هفت تپه ساکن بوده يا در شوش اقامت داشته است.
با توجه به مقدار زياد سفال‌هاى به‌دست آمده مربوط به دوران‌هاى پارتى و ساسانى در محوطه هفت‌تپه اين محل مى‌بايست در دوران‌هاى مزبور مسکونى بوده باشد.
سفال‌ها و اشياءِ مربوط به ساختمان‌هاى بزرگ، بيشتر متعلق به اوايل دوران ايلامى ميانه يعنى حدود قرن ۱۵ ق م مى‌باشند.
  دشت قزوين
دشت قزوين به‌دليل موقعيت جغرافيائى خاص خود، آثار و بقاياى باستانى زيادى متعلق به دوران‌هاى مختلف پيش از تاريخ، آغاز تاريخي، تاريخى و اسلامى وجود دارد. دشت قزوين در چهارراه ارتباط تمدن‌هاى شرق و غرب و شمال و جنوب دنياى باستان واقع بوده و ارتباط نزديکى با هنر و صنايع و فرهنگ اين تمدن‌ها داشته و نقش مهمى را در برقرارى اين ارتباط و پيشرفت و تکامل تمدن‌هاى گذشته ايفاء کرده است. اهميت دشت قزوين به‌ويژه در دوران‌هاى تاريخى به‌خوبى مشاهده مى‌گردد. در دوران‌هاى تاريخي، قزوين به‌صورت يک مرکز مهم سياسى و تجارى درآمده بود و به‌خصوص در دوران مادها به‌صورت يک شهر مهم درآمد در دورهٔ صفويه مدتى پايتخت کشور ايران گرديد.
در بررسى‌هاى دشت قزوين تپه‌ها و انبيه و اماکن باستانى مربوط به‌هر يک از دوران‌هاى پيش از تاريخ، آغاز تاريخى و اسلامى کشف گرديده است.


همچنین مشاهده کنید