جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

مراحل مشارکت مردم و عوامل طرح برنامه‌های ترویجی


مشارکت مردم در برنامه‌هاى ترويجى و نيز مشارکت کارشناسان و کاردانان در طرح برنامه، چه به‌صورت انفرادى و چه همراه با يکديگر، حداکثر به چهار نحو ممکن است صورت بگيرد.
حالت اول:
مردم و متخصصان امر با همکارى يکديگر برنامه‌اى طرح مى‌کنند که مورد پذيرش و حمايت هر دو گروه باشد. گروه متخصص و دست‌اندرکاران سازمان ترويج به‌عنوان تأمين‌کننده و ضمانت اجرائى برنامه و مردم براى تضمين پذيرش و به‌کارگيرى نتايج حاصل از اجراء برنامه در جهت توسعه و بهبود فعاليت‌هاى خود عمل خواهند کرد. اين گونه برنامه‌ها اصولى و کاربردى هستند، طرفين آنها را مى‌پذيرند و به‌دليل حمايت مردم و مسؤولان احتمال توفيق آنها بيشتر است.
حالت دوم:
مردم نقشى در طرح و تدوين برنامه‌ها ندارند و عامل ترويج به همراه متخصصان برنامه‌ريزى و کارشناسان رسمى سازمان ترويج يا نهاد آموزش‌هاى آزاد برنامه طرح مى‌کنند يا برنامهٔ پيش‌ساخته‌اى را به اجراء در مى‌آورند. در هر دو صورت در اين نوع برنامه‌ها مردم به‌عنوان عاملى دى‌سهم و محق در ارائهٔ طريق جائى ندارند. بدون شک در زمينه‌اى که مشارکت مردم در برنامه‌ها لازم باشد (از قبيل آموزش‌هاى آزاد) يا نياز به پذيرش نقش مردم در برنامه احساس شود، چنين وضعيتى پذيرفته نيست. برنامه‌هاى آموزش رسمى و آموزش‌هاى اکادميک و موارد غير آموزشي، مى‌تواند با اشکال کمترى اعمال گردد در برنامه‌هاى ترويجى که حضور مردم دوشادوش برنامه‌ريزان الزامى است برنامه‌ريزى به‌صورت دوم اصولاً پذيرفتنى و مطلوب نيست.
حالت سوم:
مردم با اينکه با متخصصان نياز دارند از وجود آنان محروم مى‌مانند و ناچار خود در جهت رفع نياز آنها دست به‌کار مى‌شوند بر اساس آگاهى‌ها و باورهاى خويش امرى را نظم مى‌دهند و مرحله به مرحله بنابر تعهدات اخلاقى و اجتماعى که به‌طور داوطلبانه بر عهده گرفته‌اند، تحت نام برناتتمه عمل مى‌کنند. اين نوع برنامه‌ها غالباً از لحاظ اصول برنامه‌ريزى و نکات علمى و فنى کم‌ بهره هستند و متناسب با آنچه مصرف مى‌کنند بازده مطلوب ندارند ليکن مردم ناگريزند بدان راضى باشند و با آنچه حاصل گرديده بسازند. مثال اين امر را در اغلب برنامه‌هاى خوديارى مردم يک منطقه براى تأمين نيازهاى اجتماعى مى‌توان يافت. اشکال اين نوع برنامه‌هاى خود ساخته اين است که حتى اگر منجر به نتيجه‌اى نامطلوب هم نشود غالباً يأس‌آور بوده به اعتبار طراحان برنامه لطمهٔ شديدى وارد مى‌سازد. اما مشکل ديگر دخالت دست‌اندرکاران براى مطلوب نشان دادن نتيجهٔ کار است تا از اين طريق حداقل موقعيت خود را حفظ کنند.
برخى از برنامه‌هاى خود ساخته مؤثر و موفق هستند ولى موضوع آن است که اولاً پويائى ندارند و ثانياً نفى‌کنندهٔ علم و فن، واقع‌بينى و آينده‌نگرى هستند. پويا نبودن برنامه‌هاى سنتى بر اثر جدائى مردم از کارآمدان و کاردانان است و علت اين امر رشد باورهاى ناصحيح است که باعث مى‌شود هر گروه به‌دنبال روشى بگردد تا ديگران را به حول محور خويش گرد آورد و زمانى که از اين کار عاجز شد يا کار ديگران را نفى مى‌کند يا فريب‌کارانه افکار پاک را مکدر ساخته تقدس آنها را مى‌ربايد و انها را اسير نيرنگ‌هاى خود مى‌سازد؛ بر همين اساس فاصلهٔ گروه‌ها به‌تدريج از يکديگر بيشتر مى‌شود تا بالاخره موقعيتى پديد آيد که مردم در تنهائي، بدون يارى اهل فن، برنامه‌اى براى رفع نيازهاى خود تدوين و آن را هر قدر هم که ابتدائى باشد راساً اجراء کنند.
حالت چهارم:
حالت ديگرى نيز ممکن است پيش آيد که نه دست‌اندرکاران در تنظيم برنامه‌ها دخالت داشته باشند و نه مردم؛ که اين موضوع مربوط مى‌شود به ناآگاهى از برنامه‌ها و بى‌علاقگى نسبت به آنها. در چنين حالتى احتمالاً برنامه‌اى وجود ندارد و هر کس کارى را به‌ هر صورت که بخواهد با نهايت جداسرى انجام مى‌دهد؛ در اين صورت هرج و مرج و زورمدارى پديد مى‌آيد و قانون جنگل حاکم مى‌شود که خود برنامه‌اى در بى‌برنامگى است؛ و اگر برنامه‌اى هم وجود داشته باشد چون دو قطب ذى‌نفع در طرح آن مشارکت نداشته‌اند بنابر اين مردم اطلاعى از آن نخواهند داشت و عملاً تمامى کارها ناخواسته و به نفع فرد يا گروه سومى صورت مى‌گيرد که تنها هدف افراد آن گروه چپاول و فريب است. اين گونه برنامه‌ها از لحاظ اجرائى اشکالات عديده‌اى دارند و پذيرش مرود انتظار از آنها نيز حاصل نمى‌شود. از سوى ديگر، عوامل اجرائى نيز از ماهيت برنامه اطلاع ندارند يا اگر هم اطلاع داشته باشند به روند اصولى و فلسفهٔ وجودى آن آگاهى کافى ندارند و در نتيجه آنچه را انجام مى‌ٔهند از روى ناآگاهى و احياناً با دلسردى خواهد بود. اين نوع برنامه‌ها را اصولاً بايد برنامه‌هاى تحميلى ناميد زيرا در ماهيت آنها هيچ انگاشتن ديگران، تک روي، خودکامگي، انحراف، بى‌توجهي، فشار، بى‌تفاوتي، دلسري، ترديد، مقاومت و نهايتاً نپذيرفتن مستدل آنها به‌خوبى قابل تشخيص است. تحميلى بودن برنامه‌ها سبب خواهد شد که برنامه راه خود را برود و انتظام امور از هم گسيخته بشود و هر کس به راهى رود که خود برگزيده است.
با توجه به موارد ذکر شده و بر حسب حکم کلى در ترويج، برنامه بايد از نوع اول و مشوق مشارکت توأم مردم و دست‌اندرکاران باشد تا با برخوردار بودن از بنيانى استوار بر منطق و علم همواره مورد پذيرش مردم و تشويق و تحرک دست‌اندرکاران قرار گيرد. براى دستيابى به اين مشارکت بايد به رهبران محلى و افرادى که نزد مردم اعتبار کافى دارند و نيز متخصصان امر توجه خاص مبذول داشت تا جوّى پذيراى انديشه‌ەاى گوناگون پديد آيد و مردم از تخصص دست‌اندرکاران و کارشناسان بهره‌مند شوند.
مشارکت در همهٔ مراحل برنامه‌ريزى و اجراء برنامه امکان‌پذير است. حتى پس از پايان برنامه نيز مشارکت مردم، متخصصان و عاملان ترويج ضرورى است. در واقع اين مشارکت در موارد زير ضرورى و کارساز است: آنجا که نياز به اطلاعات واقعى و محسوسات غير ملموس و ملموسى که دستيابى به آنها به‌صورت عادى مقدور نباشد؛ هنگامى که اطلاعات براى شروع تصميم‌گيرى کفايت کند؛ و آنجا که تصميمات اتخاذ شده را بخواهيم اولويت‌بندى کنيم و بر حسب اولويت منابع و امکانات را به آنها تخصيص دهيم. در بطن هر يک از اين مراحل نيز باز مشارکت در خواست مى‌شود. در طرح برنامه (که شامل جمع‌آورى و تحليل اطلاعات، يافت مشکل، اولويت‌بندى مشکلات، تعيين نيازهاى واقعى مردم براى توسعه، تعيين اهداف بنرامه، تعيين و تخصيص امکانات و منابع و انتخاب راه و روش اجراء برنامه است) مشارکت به‌حدى مؤثر است که بدون آن عملاً تهيه برنامه‌اى معنى‌دار ممکن نيست.


همچنین مشاهده کنید