چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

تولد و رشد بودا


'در اوپانيشاد تولد و رشد بودا به‌شرح زير آمده است:
گوتم، شاکيه، مونى (Gautama, Sakya, Muni) حکيم قبيلهٔ شاکيه و مؤسس آئين بودائي، در ميان يک خانوادهٔ کشاتريا(Ksatrya) (طبقهٔ سپاهي) در سدهٔ ششم پيش از ميلاد در شهر کاپيلا وشتو (Kapilavastu) واقع در شمال بنارس(Banares) به‌ دنيا آمد. پدر گوتمه رئيس قبيلهٔ کشاتريا و تابع پادشاهان کوسالا (Kosala) و نام او شود هودنا(Suddh Odana) بود. مادر او مايا (Maya) در روزهاى اول تولد بودا در گذشت و نوزاد زير نظر و حضانت خالهٔ خود پرستارى و تربيت شد. ايام کودکى و جوانى وى همچون ساير فرزندان سران شاکيه سپرى شد و چون به سن بلوغ رسيد با دخترى ازدواج کرد و صاحب پسرى به نام راهولا شد. پيش از آنکه تحت تأثير افکار رهبانيت قرار گيرد، چند بار به‌شدت بيمار شد و اين بيمارى‌ها روح او را تکان داد و نازپرورده‌اى را که از رنج و مشقت چيزى درک نکرده بود با رنج و درد آشنا ساخت. در سن بيست‌ونه‌ سالگى تصميم گرفت خان و مان و فرزند را رها کرده مانند يک راهب دوره‌گرد به رياضت بپردازد. وى مدت هفت سال زير نظر راهبان، رياضات شاق کشيد، اما از رياضت بپردازد. وى مدت هفت سال زير نظر راهبان، رياضات شاق کشيد، اما از رياضت نتيجه‌اى نگرفت و به سير آفاق و انفس پرداخت. تا اينکه به اوريولا (Uruvala) که بعدها بوداگاها(Buddhagaya) خوانده شد رسيد. در يکى از شب‌ها زير درختى که بعدها به درخت علم مشهور گرديد نشسته بود. که ناگاه رمز نجات را يافت و بودا (Buddha) (خردمند، دانا، روشن و تحکيم) شد. در آن زمان به دانايان و راهبان حکيم، بودا مى‌گفتند.
در اين هنگام چهار حقيقت بر او کشف گرديد. او دريافت که در اين جهان، رنج حکمفرما است و مى‌توان به اين رنج پايان داد. پس از آن چند هفته در همان‌جا درنگ کرد بدون آنکه چيزى بخورد يا بياشامد و روز و شب در پيرامون درخت علم همچنان به تفکر خود ادامه مى‌داد و نقشه دعوت و ترويج روشن خويش را در سر مى‌پروراند. بنابر داستان‌هاى بودائي، مارا (Mara)
(شيطان) در صدد فريب بودا درآمد و او تحت تأثير روح شيطان قرار گرفت. در اثر تلقين و وسوسهٔ شيطان تصميم گرفت که کوه هيمالايا را به طلا تبديل کند. اما به‌زودى به‌‌خود آمد و گوش به اين وسوسه‌هاى شيطانى فرا نداد و مارا را طرد کرد. ديرى نگذشت که پنج تن مريد او شدند، او به آنها گفت: 'من مقدس هستم' . و سپس به ترويج آئين خود پرداخت و چهل و چهار سال در اشاعهٔ کيش خود مى‌کوشيد تا در حدود ۴۸۰ پيش از ميلاد، در اثناى يکى از مسافرت‌هاى خود در کوسينارا(Kosinara) درگذشت.


همچنین مشاهده کنید