جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

کولیت مرتبط با مصرف آنتی‌بیوتیک


  مسموميت غذائى
مسموميت غذائى کلستريدوم پرفرينجنس (C. Perfringens)، از نظر شيوع، دومين يا سومين، عامل مسموميت غذائى در ايالات متحده به‌شمار مى‌رود. منابع اوليه گوشت‌هاى دوباره پخته شده، محصولات گوشتي، و طيور مى‌باشند. نشانه‌ها ۲۴-۸ ساعت پس از مصرف غذاى آلوده به‌صورت درد اپى‌گاستر، تهوع، و اسهال آبکى (که ۲۴-۱۲ ساعت طول مى‌کشد) خود را نشان مى‌دهند. تب و استفراغ ناشايع هستند.
  کوليت مرتبط با مصرف آنتى‌بيوتيک
کوليت مرتبط با مصرف آنتى‌بيوتيک سوش‌هائى از کلستريديوم ديفيسيل (C. Difficile) که سم آنها را مى‌توان در مدفوع پيدا نمود، به‌عنوان عامل اصلى کوليت در بيماران مبتلا به اسهال مرتبط با مصرف آنتى‌بيوتيک شناسائى شده‌اند. هر آنتى‌بيوتيکى (حتى خود مترونيدازول و وانکومايسين که در درمان اين عفونت استفاده مى‌شوند) مى‌تواند اين سندرم را ايجاد نمايد. اين سندرم، اسهالى است که هيچ علت ديگرى ندارد و در طى درمان با آنتى‌بيوتيک يا طى چهار هفته پس از قطع آن، به‌وقوع مى‌پيوندد. اسهال معمولاً آبکي، پرحجم، و بدون خون يا بلغم واضح است. کرامپ و حساسيت شکم، تب، و لکوسيتوز با شيفت واضح به چپ در اکثر بيماران ديده مى‌شود. براساس ظاهر کولون، چهار گروه اسهال داريم: ۱. مخاط کولون طبيعي؛ ۲. اريتم مختصر همراه با مقدارى ادم؛ ۳. مخاط گرانولر، شکننده يا هموراژيک؛ و ۴. تشکيل غشاء کاذب.
  عفونت چرکى بافت‌هاى عمقى
کلستريدياها را مى‌توان با يا بدن ارگانيسم‌هاى ديگر، در شرايط گوناگونى که با التهاب موضعى شديد همراه هستند به‌دست آورد ولى معمولاً علائم سيستميکى که بتوان به سم آنها نسبت داد، يافت نمى‌شود. اين شرايط عبارتند از: سپسيس داخل شکمي، آمپيم، آبسه لگني، آبسه زيرجلدي، سرمازدگى با گانگرن گازي، عفونت قسمت باقى‌مانده اندام در موارد قطع عضو، آبسه مغز، آبسه پروستات،آبسه دور مقعد، کونژنکتيويت، عفونت کارسينوم سلول کليوي، و عفونت گرافت‌هاى آئورت. حداقل ۵۰ درصد از موارد کوله‌سيستيت آمفيزماتو ناشى از گونه‌هاى کلستريديا هستند.
  عفونت‌هاى پوست و بافت نرم
- عفونت‌هاى موضعى:
عفونت‌هاى کلستريديائى موضعى بر پوست و بافت‌هاى نرم عموماً کم سر و صدا و فاقد نشانه‌هاى سيستميک توکسيسيته، درد و ادم هستند. نمونه‌هاى معمول آن سلوليت، آبسه‌هاى اطراف رکتوم، و زخم‌هاى پاى ديابتى هستند. گاز ممکن است در زخم و بافت‌هاى بلافاصله مجاور وجود داشته باشد ولى در داخل عضلات نيست. نوعى از ميوزيت چرکى در معتادان هروئين ديده مى‌شود.
- فاشئيت و سلوليت گسترش‌يابنده همراه با توکسيسيسته سيستميک:
اين سنردم شروع حادى دارد و عفونت چرکى و گاز به‌سرعت از طريق صفحات فاشيائى گشترش مى‌يابد. ميونکروز اتفاق نمى‌افتد اما توکسى شديد ممکن است ايجاد شود که مى‌تواند سريعاً کشنده باشد. در معاينه، کريپتاسيون بارز اما درد موضعى اندک است. اين سندرم در ميان بيماران مبتلا به کارسينوم به‌ويژه کارسينوم سيگموئيد يا سکوم، بيشترين شيوع را دارد. هموليز شديد ممکن است اتفاق بيفتد.
- ميونکروز کلستريديائى (گانگرن گازى Gas Gangrene):
ميونکروز کلستريديائى در زخم‌هاى نکروزه و عميقى که اغلب در اثر تروما يا جراحى حادث مى‌شوند، اتفاق مى‌افتد. دوره کمون کوتاه (هميشه کمتر از ۳ روز و اغلب کمتر از ۲۴ ساعت) است. برخلاف سلوليت گسترش‌يابنده، گانگرن گازى با درد حاد در ناحيه جراحت شروع مى‌شود. پس از آن ادم و تورم موضعى شکل مى‌گيرد که با اگزوداى هموراژيک رقيقى همراه است. در ادامه، توکسمي، افت فشار، نارسائى کليه، و کريپتاسيون اتفاق مى‌افتد؛ غالباً قبل از مرگ، توجه بيمار به اطراف زياد مى‌شود.
- سپسيس و باکتريمى کلستريديائى:
باکتريمى کلستريديائى ممکن است به‌طور گذرا و بدون سپيس بالينى اتفاق بيفتد. شايع‌ترين کانون‌هاى مستعدکننده، لوله گوارش، مجارى صفراوي، و رحم هستند، هر چند نيمى از بمياران، بيمارى نامربوطى دارند. غالباً تا هنگامى‌که کشت‌هاى خون مثبت مى‌شوند، تب از بين رفته و شرايط بالينى بيمار بهبود يافته است؛ بنابراين بايد بيمار را به‌طور بالينى ارزيابى نمود نه اينکه به سادگى براساس نتايج کشت درمان کرد. سپسيس کلستريديائى ناشايع اما تقريباً هميشه کشنده است و متعاقب عفونت‌هاى کلستريديائى رحم (به‌ويژه پس از سقط عفوني)، کولون، و مجارى صفراوى ايجاد مى‌گردد. ۳-۱ روز پس از سقط بيمار دچار سپسيس و علائمى چون تب، لرز، بى‌حالي، سردرد، ميالژى شديد، درد شکم، تهوع، استفراغ، و (گاهي) اسهال مى‌شود. اليگوري، افت فشار، زردي، و هموگلوبينورى ثانويه به هموليز به سرعت اتفاق مى‌افتد. بيماران مبتلا به سپتى‌سمى کلستريديائى نيز همانند بيماران مبتلا به گانگرن گازي، تشويش و توجه افزايش يافته‌اى از خود نشان مى‌دهند. در مواردى که در روده‌ها يا درخت صفراوى منشاء سپتى‌سمى هستند، ممکن است عفونت موضعى تشکيل نشود. بيماران تب و لرز دارند و در ۵۰ درصد از آنها هموليز داخل عروقى پديد مى‌آيد. کلستريديوم سپتيکوم در بيماران مبتلا به بدخيمى باعث سپتى‌سمى سريعاً کشنده به همراه تب، تاکى‌کاردي، افت فشار، درد شکم، تهوع و استفراغ مى‌شود. فقط در ۳۰-۲۰ درصد از اين بيماران هموليز پديد مى‌آيد؛ مرگ ممکن است طى ۱۲ ساعت اتفاق بيفتد.


همچنین مشاهده کنید