پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

تأثیر پیامدهای فرهنگی تکنولوژی در ساخت خانواده(۲)


   تمدن صنعتی
تمدن صنعتى با اينکه از خانه‌دارى تجليل مى‌کند ولى براى کسى که نقش کدبانو را به‌عهده دارد چندان شأن و مقامى قائل نيست. خانه‌دارى شغل است و شغلى است مولد و مهم، از اين‌رو بايد به‌عنوان بخشى از اقتصاد مورد توجه قرار گيرد و براى تضمين و ارتقاء آن بايد در مقابل دستمزدى پرداخته شود و از قوانين و مقررات بيمهٔ اجتماعى برخوردار گردد.
انتقال از مرحلهٔ سنتى به توليد صنعتي، و به‌عبارت ديگر عصر تکنولوژى پيشرفته، وضعيت زنان را هنوز نتوانسته است مشخص سازد. زنان در خانه به انجام دادن خدماتى مانند پختن غذا، نگهدارى و مراقبت از فرزندان، رسيدگى و مديريت امور داخلى خانه مى‌پردازد ولى به‌زعم اقتصاددانان چون بابت اين کار مزدى دريافت نمى‌نمايند کار آنها يک عمل اقتصادى محسوب نمى‌شود و حال آنکه آشپزى و يا هر امر ديگرى در خانه مستلزم 'کاربرد منظم دانش براى وظايف خاص است' ، که در تعريف تکنولوژى به‌کار برده مى‌شود. بنابراين کار زنان در قلمرو مفهوم تکنولوژى مى‌تواند قرار گيرد، زيرا وظيفهٔ اصلى آنها حفاظت و پيشگيرى است، مثل بچه‌داري، پختن‌ نان، آسياب‌کردن، تميز‌کردن، تأمين بهداشت و غيره ... .
به‌زعم آنکه دانشگاه‌ها و مؤسسات علمى در پذيرش زنان در امور فنى و مهندسى و پزشکى و غيره محدوديت‌هاى عمده‌اى قائل نيستند، ولى وجود فرهنگ، تقسيم جنسى کار و مرزبندى‌هاى ناشى از آن سبب شده است تا در مؤسسات دولتى و خصوصى مقررات ويژه‌اى وضع و اجراء گردد؛ و در نتيجه تعداد کمى از زنان در امور فنى به کار گمارده شوند. 'سال ۱۹۷۸ در ايالات متحده آمريکا از هر ۱۰۰ نفر مهندس شاغل فقط يک نفر آنها زن بوده است. اين آمار در انگلستان در ازاء هر ۳۰۰ نفر مرد يک نفر زن بوده است' .
بديهى است که علت اين امر نگرش‌هاى اجتماعى و آموزشى و همچنين سياست‌هاى استخدامى است که در شرکت‌ها و سازمان‌هاى دولتى رايج است.
واقعيت اين است که تقسيم کار سنتى بين زن و مرد بسيارى از زنان را بيشتر به امور مربوط به خانه و خانواده محدود ساخته، که در نتيجه اشخاصى مثل کولى از 'ارزش‌هاى زنانه' سخن مى‌گويند.
اما نبايد تصور کرد که زنان و مردان در درک مفاهيم و مسائل عقلانى با يکديگر تفاوت دارند، و يا از ارزش‌هاى درونى و اخلاقى متضادى برخوردار هستند. عموماً به‌نظر مى‌رسد که زنان از لحاظ پذيرش مسئوليت احاساس قويترى از مردان داشته باشند. اين امر در مسائل اجتماعى و در کشورهاى رشد يافته کاملاً مشهود است. چه بيشترين کسانى که در تأسيس انجمن‌هاى ضد سيگار، ضد الکل، خلع سلاح و غيره فعاليت دارند بانوان هستند و اين بيشتر از آن رو است که مردان در کار حرفه‌اى و علمى فقط به علم و فن مخصوص به خود مى‌انديشند و در نتيجه از خانه و خانواده و جامعه دور مى‌مانند.
گفتيم که خدمات زنان در خانه مثل نگهدارى و مراقبت از فرزندان، تأمين بهداشت، آشپزى و مديريت داخلى خانواده مى‌تواند جزء تعريف تکنولوژى گنجانيده شود، زيرا آثار ناشى از عملکرد آنها از جمله کاهش مرگ و مير اطفال نوعى پيشرفت تکنولوژيک به حساب مى‌آيد. عمليات فنى و هنرى زنان نيز از همين خصوصيت برخوردار است؛ زيرا در اقتصاد خانواده و بالارفتن سطح زندگى و اعتلاء فرهنگى و رفاه خانواده تأثير مطلوبى به‌جاى مى‌گذارد، که همان مفهوم و کاربرد عملى دانش يا تکنولوژى است.
اينکه چرا در جوامع مختلف، به‌خصوص جهان سوم، اين قبيل خدمات براى زنان جزء فعاليت‌هاى تکنولوژيک به حساب نمى‌آيد، ناشى از آن است که اين عمليات با مسئوليت سنتى آنان در خانواده درآميخته و در واقع به‌عنوان بخشى از وظايف و مسئوليت‌هاى زنان تعريف شده است. اظهار محبت، مهرورزي، شيون‌کردن در عزا، وفا دارى نسبت به همسر و فرزندان، به‌خصوص پس از مرگ همسر، و بسيارى ديگر از اعمال ذهنى محدود به زنان است و اگر مردى بخشى از کارهاى تخصيص‌يافته زنان را انجام دهد، او را به برخوردار بودن از اخلاق زنانه توصيف مى‌کنند. اما در نظام تکنولوژيک جديد (نظام صنعتي) و گسترش کار کارخانه‌اى و آماده کردن محيط و امکانات براى اشتغال زنان، آنها که به‌علت ماندن در خانه و انجام دادن کارهاى انفرادى بينش ذهنى داشتند، با مسائل عينى مواجه شدند و از بينش تجربى و عينى برخوردار گرديدند. چه ضرورت کار در سازمان‌هاى اقتصادى و خدماتى پرورش توانائى‌ها و در نتيجه خلاقيت و ابتکار و انديشيدن را براى آنها امرى اجتناب‌ناپذير ساخته است. در چنين شرايطى ساختار اقتصادى - اجتماعى خانواده دستخوش يک انقلاب فرهنگى شده و موج تازه رفتارى و ارزشى را در اين واحد عمده تشکيل‌دهنده جامعه به‌وجود آورده است. زيرا تکنولوژى از راه دگرگونى‌هاى تدريجي، که در جامعه به‌وجود مى‌آورد، تنها عامل عمدهٔ دگرگونى نيست، بلکه انديشه علمى منبعث از آن است، که جهان‌بينى جديدى را مى‌آفريند و با فرهنگ ديرين تعارض پيدا مى‌کند که حاصل آن پيدايش نظم جديد است.
سخن آخر آنکه به گفته تافلر:
'انسان به‌طور روزافزونى تکنولوژى آگاهى و شعور را به تملک خود درمى‌آورد' .


همچنین مشاهده کنید