سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا

نقش بخش عمومی در صنعت جهانگردی


براى درک هرچه بهتر اثراتى که دولت بر صنعت جهانگردى مى‌گذارد، مى‌توان فعاليت‌هاى بخش عمومى را به چهار گروه سياستگذارى، برنامه‌ريزى، توسعه و قانونگذارى طبقه‌بندى کرد که در اين‌صورت موجب ترغيب، تشويق و تسهيل صنعت جهانگردى در نقش‌هائى که دولت مى‌تواند در هريک از اين موارد ايفاء کند، شود و بسيار حياتى و منحصربه‌فرد گردد.
  سياستگذارى
مقصود از سياست، برنامه‌اى جامع است که هدف‌ها و رويه‌ها را دربرمى‌گيرد. بنابراين، سياست عمومى دربرگيرندهٔ نتيجه‌ها و هدف‌هاى موردنظر دولت و روش‌هاى دست‌ يافتن به اين نتيجه‌ها است. براى مثال، دولت سياستى را در پيش مى‌گيرد که هدف آن رشد اقتصادى است، و مى‌خواهد اين‌کار را از طريق توسعهٔ صنعت جهانگردى به‌دست آورد. بنابراين به کسانى‌که هتل، ميهمانپذير يا مکان‌هاى تفريحى براى جذب جهانگردان مى‌سازند، معافيت‌هاى مالياتى تعلق مى‌گيرد. مقصود از سياست، توجه کردن به مسئله‌هائى است که در مورد توسعه و رونق صنعت جهانگردى در کانون توجه قرار مى‌گيرند. سياست، مظهر هدف‌ها و استراتژى‌هائى است که دولت در زمينهٔ جهانگردي، توسعهٔ اقتصادي، اشتغال‌زائي، روابط سياسى يا آميزه‌اى از اينها بر عهده مى‌گيرد. از آنجائى‌که سياست تعيين‌کنندهٔ مسير است، بنابراين از ميان چهار نقش دولت که در بالا برشمرديم، احتمالاً سياستگذارى از بقيه اهميت بيشترى دارد.
معمولاً سياست با عبارت‌هاى رسمى مانند قوانين و اسناد رسمى و سخنرانى‌ها تعبير مى‌شود. به هر حال امکان دارد سياست به‌صورت غيررسمى و ابرازشده باشد و مى‌توان از الگوها و روندهاى عملياتى دولت آنها را استنباط کرد. براى مثال، دولت اجازه نمى‌دهد که يک هتل در مرز ساخته شود ولى براى اين‌کار هيچ قانون يا مدرک رسمى نيز صادر نمى‌کند. همين امر مى‌تواند بيانگر سياست دولت باشد. بنابراين، اين مسئله حائزاهميت است که سياست مى‌تواند هم از فعل دولت و هم انفعال آن استنباط گردد.
به‌طور کلي، هر کشور زمينه‌هاى سياسى گسترده و گوناگونى مانند سياست اقتصادي، سياست آموزشى و سياست رفاه اجتماعى دارد. اغلب اين سياست‌هاى کلى با ساختار سازمانى دولت سازگار است و هر وزارتخانه مسئول سياستگذارى و اجراء آن سياست‌ها است. در کشورهاى مختلف نام وزارتخانه‌ها و رابطهٔ رسمى بين آنها بسيار متفاوت است.
سياست جهانگردى ـ Tourism policy بخشى از کل سياست اقتصادى کشور است. در سياست اقتصادى به ساختار و رشد سيستم اقتصادى توجه مى‌شود و اغلب به‌صورت برنامه‌هاى ده‌ ساله، طرح‌هاى دههٔ بعد تهيه مى‌شود و با توجه به شرايطى که در آينده به‌وجود مى‌آيد رشد، اقتصادى را تعيين مى‌کند (در اين مورد برنامه‌ريزى مى‌شود). برخى از جنبه‌هاى اصلى سياست اقتصادى عبارت‌اند از: نيروى کار، سرمايه‌گذارى و تأمين مالي، صنايع مهم و تجارت يا بازرگاني.
يادآورى اين نکته مهم است که سياست‌هاى مختلف يک کشور با يکديگر ارتباط نزديک دارند، به يکديگر وابسته‌اند و منعکس‌کنندهٔ اهميت پيچيده و پوياى جامعهٔ کنونى هستند آنچه در يک زمينهٔ سياسى اثر بگذارد، مى‌تواند زمينه‌هاى ديگر سياسى را نيز متأثر سازد. بنابراين کسانى‌که در زمينهٔ جهانگردى سياستگذارى مى‌کنند بايد تمام جنبه‌هاى ين سياست و رابطهٔ آن با بخش‌هاى ديگر جامعه را در نظر بگيرند.
بنابراين سياستگذارى براى جهانگردى يکى از مسئوليت‌هاى بسيار مهم دولتى است که جهانگردى پايدار را به‌عنوان جزء جدانشدنى از سيستم اقتصادى خود مى‌داند. سياست‌ جهانگردى مشخص‌کنندهٔ هدف‌ها، مسيرها، استراتژى‌ها و هدف‌هاى بلندمدت است، و دولت مى‌تواند بدين‌وسيله در راهى گام بردارد و به‌صورتى سيستم اقتصادى را توسعه دهد که خواستهٔ ملت يا مردم کشور تأمين شود. بنابراين، سياست‌هاى جهانگردى ايجاب مى‌کند که سياستگذاران (نمايندگان مجلس، مديران و مقامات اجرائى شرکت) به نکات زير توجه کنند:
- نقش جهانگردى در سيستم اقتصادى (در کل سيستم اقتصادي). (جهانگردى چه اندازه اهميت دارد؟ با توجه به ساير صنايع، جهانگردى چه اهميتى دارد؟)
- اعمال کنترل بر توسعهٔ صنعت جهانگردى (چه نوع توسعه‌اى مطلوب و مناسب است؟ صنعت جهانگردى در کجا بايد توسعه يابد؟)
- مديريت جهانگردي. (در ساختار سازمانى دولت، جهانگردى بايد در کجا قرار گيرد و دامنهٔ فعاليت آن تا کجا کشيده شود؟)
- حمايت دولت از جهانگردي. (چه مقدار از منابع دولتى بايد در راه رشد و حمايت از جهانگردى به مصرف برسد؟)
- اثرات جهانگردي. (جهانگردى چه اثرات مثبت يا منفى بر جامعه، فرهنگ و محيط کنونى دارد و چگونه بايد به اين اثرات توجه کرد؟)
همان‌گونه که مى‌توان مشاهده کرد طرح چنين پرسش‌هائى موجب بحث‌هاى زيادى مى‌شود. دربارهٔ توسعهٔ جهانگردى در نقاط مختلف کشور، نظرهاى موافق و مخالف زيادى ابراز مى‌گردد. بخش‌هاى مختلف جامعه دربارهٔ اثرات جهانگردى نظرهاى متفاوتى ابراز مى‌کنند و هر صنعت يا گروهى از کسبه، تجار و بازرگانان با آن بخش از توسعهٔ جهانگردى موافق هستند که منافع همان صنف را تأمين مى‌کنند. اقدامى که يک دولت در راه اشتغال‌زائى به اجراء درمى‌آورد تا سياست موردنظر آن اعمال گردد، موجب مى‌شود که بسيارى از نهادها و سازمان‌هاى رقيب تلاش کنند تا نوع اقدام به‌گونه‌اى باشد که محصول نهائى نياز آنها را تأمين کند.
  برنامه‌ريزى
اگر هدف توسعهٔ اقتصادى باشد، صنعت جهانگردى چيزى جز نوعى وسيله يا بازار براى تأمين چنين هدفى نخواهد بود. از همين ديدگاه است که همهٔ کشورها دربارهٔ اين واقعيت اتفاق‌نظر دارند و به همين دليل درصدد رونق بخشيدن به اين صنعت هستند. ولى در محيط اقتصادى جهانى بسيار پيچيدهٔ امروز، توسعهٔ اقتصادى چيزى بيش از يک فرآيند ساده است. جهانگردي، يک صنعت مشخص است که داراى ويژگى‌ها، اثرات و ره‌آوردهاى منحصربه‌فرد است. از جمله هدف‌هاى اصلى برنامه‌ريزى جهانگردى (Tourism planning) اين است که اين نيازها را تأمين کند، اثرات منفى را به پائين‌ترين حد ممکن برساند و از خرمن ره‌آوردهاى آن توشه‌هائى برگيرد.
به سبب دو ويژگى خاص صنعت جهانگردي، برنامه‌ريزى براى توسعهٔ اين صنعت از اهميت ويژه‌اى برخوردار است. نخست، جهانگردى يک صنعت پيچيده است که چنين بخش اقتصادى و سامزان تجارى را دربرمى‌گيرد؛ بنابراين، صنعتى است که معمولاً نمى‌توان به‌صورت رسمي، از نظر اقتصادي، آن را تجزيه و تحليل آمارى کرد. در نتيجه بايد داده‌ها و اطلاعاتى که در مورد جهانگردى جمع‌آورى مى‌شوند، سرشکن کرد و آنها را تحت عنوان‌هاى مختلف نوشت. اين واقعيت که جهانگردى صنعتى است که به يک منطقهٔ خاص تعلق مى‌گيرد، خود موجب پيچيده‌تر شدن ويژگى نخست مى‌شود. امکان دارد دو محل يا دو مکان، از نظر بزرگى و جذب جهانگردى قابل مقايسه باشند، ولى به سبب وجود شرايط منحصربه‌فرد براى هريک از آنها (مانند محيط فيزيکي، نوع خدماتى که ارائه مى‌شود، فرهنگ و دولت حاکم بر هر مکان) دو شکل متفاوت از صنعت ارائه شود. هر مکان داراى مشکلات منحصربه‌ خود است و هريک از آنها به شيوه‌هاى مختلفى درصدد حل يک مسئله مشخص برمى‌آيد. از آنجا که مسافرت‌هاى گروهى يا تراکم و انبوه مسافر و مکان‌هاى مختلف يک صنعت، نسبتاً تازگى دارد، بنابراين بيشتر مکان‌ها و مقصدهائى که براى اين‌کار ساخته شده‌اند بيش از ۳۰ تا ۴۰ سال از عمر آنها نمى‌گذرد و هنوز هم مى‌کوشند در سايهٔ تجربه‌هاى خود مطالب جديدى بياموزند؛ مقصدها و مکان‌هاى جديدتر مى‌کوشند تا از اشتباهات ديگران درس عبرت بگيرند.
دولت‌ها و دست‌اندرکاران اين صنعت از طريق برنامه‌ريزى مى‌کوشند تا با ارائهٔ ساختارهاى مشخصى اطلاعات مربوط به توسعهٔ جهانگردى را جمع‌آورى و تجزيه و تحليل کنند و مشخص سازند که چگونه مى‌توان فرآيند توسعه را تحقق بخشيد. فرآيند برنامه‌ريزى ايجاب مى‌کند که سياستگذاران همه جنبه‌ها و اثرات اين صنعت را مورد توجه قرار دهند. سياستگذاران بايد به‌هنگام برنامه‌ريزى کوشش کنند تا به پرسش‌هاى زير پاسخ دهند:
ـ استراتژى و تجزيه و تحليل بازار: بايد در پى کدام دسته از مسافران و جهانگردان بود و چگونه مى‌توان نظر آنها را جلب کرد؟
ـ ساختارهاى زيربنائى و فيزيکي: آيا فرودگاه‌ها، راه‌ها و آب ‌و برق و تلفن براى طرح‌هاى توسعهٔ جهانگردى مناسب هستند؟ اگر نيستند، براى توسعه دادن از رونق بخشيدن به اين صنعت چه بايد کرد؟ پول يا بودجهٔ لازم براى اين عمليات از کدام منبع تأمين خواهد شد؟
ـ منابع انساني: آيا افراد محلى براى انجام فعاليت‌هاى اين صنعت مناسب هستند؟ آيا بايد افراد را از مکان‌هاى ديگر به آنجا منتقل کرد؟ چه نوع مهارت‌هائى مورد نياز است و چگونه مى‌توان اين مهارت‌ها را به افراد آموزش داد؟ آيا لازم است تشکيلات آموزشى ايجاد کرد؟
ـ اثرات زيست‌محيطي: توسعهٔ جهانگردى چه اثراتى بر محيط کنونى دارد؟ براى کاهش دادن اثرات منفى چه مى‌توان کرد؟ براى ايجاد يک صنعت پايدار چه مى‌توان کرد؟
ـ اثرات فرهنگى ـ اجتماعي: جنبه‌هاى بازرگانى و بازاريابى جهانگردى چه اثراتى بر فرهنگ محلى دارد؟ آيا شغل‌هائى که جهانگردان به‌وجود مى‌آورد، مى‌تواند شيرازهٔ زندگى خانوادگى افراد را بپاشد يا الگوهاى زندگى خانوادگى را برهم زنند؟ منابع فرهنگى (مانند آثار هنري، هنرهاى دستى و موسيقي) بدون اينکه متحمل خسارت و زيان شوند، تا چه اندازه‌اى مى‌توانند جهانگردان را جذب کنند؟ حضور مسافران و جهانگردان تا چه اندازه بر ساکنان منطقه اثر مى‌گذارد؟
ـ اثرات اقتصادى جهانگردي: جهانگردى از نظر درآمدهاى مالياتى و ارزى تا چه اندازه مى‌تواند اثرات اقتصادى بر جامعه بگذارد؟ تا چه اندازه مى‌توان کالاهاى وارداتى به جهانگردان فروخت؟ براى تشويق بخش خصوصى براى سرمايه‌گذارى در صنعت جهانگردى چه انگيزه‌هائى مى‌توان به‌وجود آورد؟


همچنین مشاهده کنید