پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

نیاز به قبول و پذیرش


براى اينکه فرد از شخصيت سالمى برخوردار باشد، بايد علاوه بر نيازهاى زيستي، نيازهاى روانى وى نيز تأمين گردد. زيرا چنانچه هر يک از اين نيازها، به‌گونه‌اى تأمين و ارضاء نشود، فرد دچار محروميت و ناکامى شده و اگر اين ناکامى از توان تحمل فرد خارج باشد، آن‌گاه تعادل روانى و سازمان شخصيت وى از هم پاشيده مى‌شود.
  نياز به قبول و پذيرش
دانش‌آموز نياز به پيدا کردن جايگاه مطلوب در خانواده، کلاس، مدرسه و در هر محيطى که قرار مى‌گيرد، دارد. آلفرد آدلر يکى از روان‌شناسان برجسته که او را پدر مبارزه با خودکم‌بينى لقب داده‌اند، در کتاب خود تحت‌عنوان 'معنى زندگى را دريابيم' در مورد نحوه تأثيرگذارى کانون خانواده بر ميزان مقبوليت و پذيرش اعضاء آن، بحثى به نام منظومه خانوادگى را مطرح نموده است. به‌نظر ايشان بين منظومه خورشيدى و خانوادگي، سه وجه تشابه وجود دارد که عبارتند از:
- سيارات، گرما و تشعشع خود را از خورشيد مى‌گيرند. فرزندان يک خانواده نيز از پدر و مادر خود تشعشعات عاطفى را دريافت مى‌کنند. اگر قلب خانواده به‌دلايلى فشرده شود و به سردى گرايد، سيارات ديگر هم، از گرما و توجه و محبت کافى و به بيان ديگر از مقبوليت لازم محروم خواهند شد.
- هر يک از سيارات منظومه ‌شمسى که از مدار خارج شود، باعث تأثيرگذارى بر سيارات ديگر مى‌شود. در خانواده نيز، ورود يک فرد جديد يا خروج يکى از آنان به‌دليل مرگ، طلاق، متارکه و ... مى‌تواند به اين منظومه آسيب جدى وارد نموده و ميزان پذيرش و مقبوليت اعضاء خانواده را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
- زمانى‌که سياره‌اى بر روى اولين مدار قرار مى‌گيرد، به‌دليل آنکه در معرض تشعشعات بيشترى است، از گرماى زيادترى برخوردار مى‌گردد، اما آخرين سياره معمولاً قدرى سردتر است. در خانواده نيز اولين فرزندان غالباً به‌دليل توجه بعضاً افراطى و زياد، شخصيت خاصى پيدا مى‌کنند و بر عکس، آخرين فرزندان خانواده به‌دليل عدم‌توجه و فقر عاطفي، ممکن است دچار مشکل گرديده و مقبوليت آنان در محيط خانواده مورد تهديد قرار گيرد. بنابراين بر والدين فرض است که با انجام تمهيدات لازم و اتخاذ تدابير هوشمندانه، شرايطى را در محيط خانه ايجاد نمايند که فرزندان آنها، احساس مقبوليت و پذيرش نموده و در وضعيت روانى مناسب قرار گيرند. البته در محيط مدرسه و اجتماع نيز، سعى در ايجاد چنين شرايطي، مى‌بايست مورد توجه قرار گيرد.
  نياز به امنيت
بچه‌ها زمانى در خانواده احساس امنيت مى‌کنند که بدانند در برابر شکست‌هاى احتمالى مى‌توانند از پشتيبانى پدر، فکر مادر، تدبير زندگى خانوادگى و توصيه‌هاى پخته آنان برخوردار گردند. والدين و مربيان بايد آن‌چنان پختگى از خود نشان دهند تا دانش‌آموز بتواند از همدلى و هم‌فکرى خانواده و مدرسه برخوردار گردد. چنانچه پدر و مادر در حل اختلافات داخلى خود به يک سياست روشن نرسيده باشند و مسائل مربوط به‌خود را حل نکرده و درصدد حل آن هم برنيايند، هر لحظه خانواده با يک ضربه، بحران و تشنج روبه‌رو است. ذکر مثالى مطلب را روشن‌تر خواهد کرد.
دانش‌آموزى در نامه‌اى چنين نوشته بود: پدر و مادر من هر دو کارمند هستند. آنها با هم بر سر مسائل مختلف اختلاف دارند ولى چون فرصت کافى براى صحبت دربارە آن را ندارند، آنها را در دفترچه‌اى يادداشت مى‌کنند. هنگامى که روز جمعه فرا مى‌رسد چون هر دو در خانه هستند و وقت کافى هم دارند دفترچه را آورده و تمام مسائل طول هفته را مطرح مى‌کنند. نتيجه اين کار درگيرى و زد و خورد شديد بين پدر و مادرم است که منجر به قهر مى‌گردد. اين برنامه تقريباً تا ظهر ادامه مى‌يابد. موقع ناهار ديگر سفره‌اى پهن نمى‌گردد و هرکس ناهار را به تنهائى و در حالى‌که به ديگران پشت کرده است مى‌خورد. اگر بدانيد که در موقع صرف غذا چه آرامشى در خانه حکم‌فرما است!!!
بنابراين ارزيابى امنيت از دريچه روابط والدين انجام مى‌شود. بچه‌ها براى آنکه آينده زندگى را در افق آن ارزيابى کنند کافى است نگاهى به چند مورد از برخوردهاى پدر و مادر داشته باشند و آن را ملاک قرار دهند.
آنان آينده را از دريچه روابط پدر و مادر ترسيم مى‌کنند. حقيقتاً پدران و مادران بايد سعى کنند مشکلات خود را حل کنند چنانچه موفق به حل آنها نشدند، در حضور فرزندان وضعيت همگرا، همدل و باثبات را نشان بدهند. وجود اين حالت براى کودک آرامش‌بخش خواهد بود.
در محيط تعليم و تربيت چنانچه بچه‌ها احساس کنند که مى‌توانند مشکلات خود را با مربى در ميان بگذارند، احساس امنيت خواهند کرد.
  نياز به کفايت و شايستگى
نياز به کفايت در برابر پرهيز از حقارت قرار مى‌گيرد. در اين رابطه مسئوليت‌هائى که به کودک واگذار مى‌گردد بايد در حد توان و کشش وى باشد. اگر مسئوليت متناسب با ظرفيت او باشد، باعث رشد احساس کفايت در وى مى‌گردد.
اگر کودک کارى را که به‌عهده گرفته است انجام داد بايستى به او خوب توجه شود. نبايستى او را در حالت سردى و انجماد روحى قرار داد. براى آنکه اين انگيزه را در کودک تقويت کنيم بايستى نسبت به آن واکنش فورى نشان داده و به آن پاداش بدهيم. ضمناً براى ايفاء مسئوليت‌هاى بزرگ در آينده، بايد حس جرأت و شهامت را در کودک تقويت کرد.
در اين مورد مثالى ذکر مى‌گردد. عده‌اى از افراد سال‌ها به‌عنوان معاون در قسمتى از اداره مشغول به‌کار هستند و از عهده اين کار خوب برمى‌آيند ولى زمانى‌که به‌عنوان مدير انتخاب مى‌گردند، ديگر نمى‌توانند مسئوليت خود را به‌‌نحو احسن انجام دهند. علت آن است که تا زمانى‌که اين فرد معاون است به‌دليل وجود مدير، خود را از خطرات اوليه مصون حس مى‌کند، ولى زمانى‌که مدير مى‌شود به‌دليل آنکه بايد به‌طور رو در رو با مسائل برخورد کند، در خود احساس ضعف مى‌نمايد.
بنابراين کفايت را تحت‌عنوان اعتماد به‌نفس، احساس اطمينان به‌خود نام مى‌برند و معنى آن اين است که فرد بتواند از حس نيرومندى جهت ورود به جامعه در آينده استفاده نمايد.
  نياز به ابتکار خلاقيت و نوآفرينى
بچه‌هائى که فرصت کافى جهت ايجاد ارتباط و انس با طبيعت را دارند خلاق‌تر هستند. آنان قادر هستند طبيعت را دگرگون کرده و از آن چيزهائى بسازند. به‌عنوان مثال، در مدرسه‌اي، محوطه‌اى براى بازى وجود داشت که شامل زمين فوتبال، واليبال و ميز پينگ‌پنگ و ... بود. به‌علاوه داراى فضائى بود که با تورهاى فولادى از ساير مناطق جدا شده بود. اين محوطه، مخصوص ‌بازى با ماسه بود. بچه‌هاى دبستانى در هنگام زنگ تفريح يا قبل از شروع کلاس در اين محوطه به بازى با ماسه مشغول مى‌شدند. آن‌قدر که بچه‌ها به اين بازى علاقه نشان مى‌دادند، به فوتبال و واليبال علاقه‌مند نبودند. يکى از عللى که باعث اين علاقه شده بود آن بود که بچه‌ها مى‌توانستند به ماسه‌ها شکل بدهند، سپس آن را خراب کنند و دوباره بسازند. اين در نياز روانى کودک يک زمينه اساسى دارد که در فوتبال و واليبال چنين حالتى وجود ندارند.
  نياز به عدالت در خانه و مدرسه
معنى عدالت، قراردادن هر چيز در جاى خود است. عدالت يعنى اينکه نگاه مربى در بين بچه‌ها به‌طور عادلانه، توزيع شود.
نيازهاى ذکر شده، مجموعاً سبب آرامش روحى مى‌شوند، چنانچه هر کدام از اين نيازها با مانع مواجه شود فرد دچار اضطراب اوليه مى‌گردد. چنانچه در اين مرحله هم نياز تأمين نگردد، اضطراب ثانويه ايجادشده و سرانجام باعث تنش، بهم‌خوردن تعادل و شخصيت فرد مى‌گردد. لذا جهت برقرارى تعادل، کارهائى را انجام مى‌دهد که به آن مکانيزم‌هاى دفاعى مى‌گويند.


همچنین مشاهده کنید