|
تفکر و نگرش ديگرى که در عين حال تاريخى طولانى در جامعه انسانى دارد، نگرش کلگرائى (يا سيستمي) است. نگرش سيستمى در کشورهاى شرقى نظير چين، هند و ايران ريشهاى تاريخى دارد. در مکتب طريقتگرائى چين، آئينهاى هندو و آئين زرتشت در ايران و انديشههاى هراکليت، افلاطون و ارسطو، پايههاى تفکر کلگرائى بهخوبى مشهود است. فيلسوفان و حکام قديم، جهان را ارگانيسمى تلقى مىنمودند که عناصر کوچکترى را در دل خود جاى داده است.
|
|
نگرش سيستمي، کليه پديدههاى موجود در طبيعت و اجتماع را مرتبط و مؤثر بر هم مىداند. حد و مرز هر پديده در رابطه با پديدههاى ديگر تعيين مىشود يعنى هر عنصر و پديدهاى به مثابه سيستم عناصر درونى خود و در عين حال عنصرى از يک سيستم بزرگتر مىباشد.
|
|
از ديدگاه سيستمي، هر عنصرى صرفاً حاصل جمع رياضى عناصر متشکله خود نمىباشد بلکه هر عنصر، سيستمى است که خاصيت آن متفاوت از ويژگىهاى اجزاء تشکيلدهنده و کيفيتاً برتر از آنها مىباشد.
|
|
از منظر نگرش سيستمى کليه پديدههاى طبيعي، اجتماعى و انسانى همانند سيستمهاى بزرگ و کوچک بههم وابسته هستند و کليت واحدى را تشکيل مىدهند. اين نظرگاه با نگرش تجزيهگرائى در تضاد نمىباشد بلکه تجزيه و تحليل عناصر هر سيستم نبايد بهصورت مجزا و خارج از کليت بههم پيوسته سيستم باشد بلکه عناصر هر سيستم بايد در رابطه با ديگر عناصر و در وحدت و يکپارچگى کل سيستم مورد بررسى قرار گيرد و خارج از کليت سيستم معنا و مفهومى ندارد.
|
|
مباحث مربوط به نگرش سيستمى چنان گسترده و پيچيده هستند که در حوصله اين گفتار اندک و مختصر نمىگنجد. بررسى پديدههاى مختلف جهان هستى از ديدگاه سيستمي، در آستانه قرن بيست و يکم ميلادى بهصورت رويهاى منطقى و اصولى در روششناسى کليه پديدههاى طبيعى اجتماعى و انسانى مورد توجه و قبول محقيقن قرار دارد و نگارنده نيز از چنين ديدگاهى به تبيين و بررسى ويژگىهاى سازمانهاى مختلف پرداخته و نگرش سيستمى را اصولىترين روش در اين راستا تلقى مىنمايد.
|
|
براى مطالعه بيشتر در زمينه سيستمها به کتاب ارزشمند نگرش سيستمى تأليف دکتر مهدى فرشاد، انتشارات اميرکبير، تهران ۱۳۶۲ مراجعه شود.
|
|
| نگرش سيستمى و جامعهشناسى
|
|
نگرش سيستمى در کليه عرصههاى فکرى و معرفتى جامعه انسانى و در کليه علوم مانند زيستشناسي، مهندسي، سازمان، مديريت، جامعهشناسي، و... اثرات شگرفت و گستردهاى بر جاى نهاده است. تأثير نگرش سيستمى در جامعهشناسى عامل وحدتبخش بوده است. محقق امور اجتماعى با جامعهنگرى اين روش و تحليل اجزاء و عناصر پديدههاى انسانى در کليت و ارتباطات ساختارى آنها با يکديگر (در مقياس ملي، منطقهاى و بينالمللي) و توجه به کارکردهاى عناصر اجتماعى و سير تکوينى آنها، قانونمندىهاى عام و خاص زندگى اجتماعى نوع انسان را دقيقتر مکشوف مىنمايد.
|
|
در آستانه قرن بيست و يکم ميلادي، مکاتب مختلف جامعهشناسى نظير: مکتب اصالت کارکرد (فونکسيوناليسم)، مکتب اصالت ساخت (استروکتوراليسم)، تطورگرائى و غيره با بهرهگيرى از روشهاى جامعنگرى و سيستمى و با طرد وجود تفارق مکاتب گوناگون، پايههاى نظرى جامعهشناسى سيستمى را تحکيم مىبخشند.
|
|
جامعهشناسى مبتنى بر نگرش سيستمى به کليه عناصر و اجزاء جامعه (مانند گروهها و طبقات اجتماعي، نهادها و سازمانهاى سياسي، فرهنگى و اقتصادي) بهعنوان سيستمهاى باز که با محيط خود در تأثيرات متقابل مىباشند نگريسته و با لحاظ نمودن ويژگىهاى محلي، ملي، منطقهاى و جهانى به کشف قانونمندى تحولات اجتماعى مىپردازد.
|