شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

کمبود محبت و جلب‌توجه


  عوامل خانوادگى مؤثر در بزهکارى نوجوانان
در بين عوامل محيطى که کودکان و نوجوانان را تحت تأثير قرار مى‌دهد محيط خانوادگي، روابط والدين و اعضاء خانواده، الگوهاى رفتارى والدين و در کل جوّ روانى حاکم بر خانواده بيش از هر عامل ديگرى تعيين‌کنندهٔ رفتار محسوب مى‌گردند. آمارهاى موجود نشان مى‌دهد که اغلب نوجوانان بزهکار متعلق به خانواده‌هائى هستند که از وضعيت‌ فرهنگى خوبى برخوردار نيستند. مثلاً در اين خانواده‌ها نبودِ روش تربيتى صحيح، اختلافات خانوادگي، نفاق و کدورت بين اعضاء خانواده، جدائى و طلاق بسيار ديده مى‌شود.
  تقليد
در بعضى از خانواده‌هائى که نوجوانان بزهکار دارند شاهد اين مسئله هستيم که خود پدر و يا مادر نيز اين‌گونه رفتارهاى ضد اجتماعى را دارا مى‌باشند. با توجه به سابقه اين‌گونه خانواده‌ها ديده مى‌شود که فرزندان از دوران کودکى چنين اعمالى را از پدر و مادر خود ياد بگيرند و هيچ‌گونه توضيحى از جانب فرد ديگر مبنى بر اينکه چنين رفتارهائى خلاف قوانين اجتماعى است و مجازات قانونى را در بردارد را نشنيده باشند. در چنين مواردي، والدين که خود الگوهاى بسيار مؤثر رفتارى براى فرزندان خود مى‌باشند در واقع 'بزه' را به فرزندان خود مى‌آموزند (مثلاً مشاهده پدرى که خود به‌نحوى با مواد مخدر سر و کار دارد).
  کمبود محبت و جلب‌توجه
گاهى کودکان و نوجوانان در اثر بى‌مهرى و بى‌توجهى والدين خود اعمال ضد اجتماعى و اخلاقى را انجام مى‌دهند که خود، نوعى واکنش در مقابل کمبود محبت محسوب مى‌گردد. در واقع اين فرزندان با انجام اين اعمال از والدين خود انتقام مى‌گيرند. انگيزهٔ ارتکاب جرم در اين افراد همانا خودنمائى و ميل به شناخته شدن و به‌حساب آمدن مى‌باشد. در چنين مواقعى تنبيه و سخت‌گيرى‌هاى شديد کوچک‌ترين تأثيرى در رفع اين اعمال ندارد بلکه بايد علت اصلى که همان کمبود محبّت و توجه است از جانب والدين شناسائى شود و در رفع آن کوشش به عمل آيد.
  تنبيهات شديد بدنى
انجام رفتار بزهکارانه مى‌تواند واکنشى در مقابل تنبيهات بسيار شديد جسمانى باشد. بعضى از والدين براى تنبيه، فرزندان خود را به‌صورت افراطى و شديد کتک مى‌زنند. در اين‌گونه خانواده‌ها استدلال و منطق جايگاهى ندارد. تربيت براساس خشونت انجام مى‌پذيرد و اين‌گونه والدين خود از تربيت صحيح برخوردار نيستند. ممکن است برخى از اين نوجوانان در چنين خانواده‌هائي، براى انتقام از والدين خود دست به اعمال خلاف اخلاق بزنند.
  ناسازگارى زن و شوهر و يا جدائى پدر و مادر
اثرات ناشى از شرايط نامطلوب خانوادگى بر روى نوجوانان امرى مسلم و غيرقابل انکار است. اختلافات شديد زن و شوهر و استمرار اين ناسازگارى‌ها توليد اختلال عاطفى در نوجوانان مى‌نمايد و احساس تنهائي، بى‌حمايتى و بى‌پناهى را در آنها تقويت مى‌نمايد. در دوران نوجوانى افسردگى مى‌تواند به‌صورت اعمال ضداخلاقى و اجتماعى خودنمائى کند. اين موضوع را بايد به‌خاطر داشته باشيم نوجوانانى که در محيط خانواده از آرامش، محبّت و کانون صميمى خانوادگى برخوردار نيستند ممکن است به غلط نيازها و احتياجات خود را در جاى ديگر جستجو نموده، ارضا کنند و بسيار هستند نوجوانانى که براى به‌دست آوردن آرامش و محبّت اسير چنگال شيطان صفتان اجتماع شده، از راه راست منحرف مى‌گردند.
  عدم حضور و نظارت پدر و يا فرد مسئول در خانواده
از آنجا که پدر نقش بسيار مهمى را در رشد رفتارهاى اجتماعى فرزندان ايفاء مى‌نمايد. عدم حضور و نظارت او در امر تربيت فرزندان تا آنجا اهميت پيدا مى‌کند که خو به‌عنوان يک علت بزهکارى محسوب مى‌گردد. اين‌گونه پدران به دليل دورى از خانواده وقت کافى براى فرزندان خود ندارند. اغلب بى‌حوصله بوده، فرزندان را از خود مى‌رانند.
  بيکارى والدين
والدين بيکار که باعث فقر مالى در خانواده مى‌شوند و خود نيز مى‌توانند سرمنشاء بعضى اعمال بزهکارانه به حساب آيند ولى نبايد فقر و وضع نامساعد اقتصادى را يک عامل اجتناب‌ناپذير در بزهکارى دانست زيرا بسيار هستند خانواده‌هاى فقيرى که با کمال عزّت نفس و مناعت طبع زندگى مى‌کنند و چون مقيّد به رعايت اصول اخلاقى و مذهبى هستند فرزندان خود را به‌نحو شايسته‌اى تربيت مى‌نمايند.
  سست شدن مبانى اخلاقى و دينى در خانواده
هرگاه پايه‌هاى اخلاقى - دينى و اعتقادى درستى در خانواده پى‌ريزى نشود، فرزندان از اين لحاظ به رشد و بلوغ فکري-اخلاقى لازم نمى‌رسند.
در اين‌گونه خانواده‌ها نوجوانان نمى‌توانند با توسّل به اعتقادات مذهبي، خود را از کجروى‌ها، انحرافات حفظ کنند و به پرورش استعدادها و توانمندى‌هاى ذهني-شناختى خود بپردازند. ممکن است زمينه و گرايش به سمت اعمال خلاف، گاهى اوقات اعمال بزهکارانه در آنها ايجاد گردد.


همچنین مشاهده کنید