جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

رابطهٔ بین اوقات فراغت و کار


از پاره‌اى جهات اشتباه نيست که انگارش نوين خود از اوقات فراغت را تحت عنوان پديده‌اى صنعتى توصيف نمائيم - يعنى شيوه‌اى که اوقات فراغت را با موانع دوره‌هاى وقت آزاد و پاره‌اى فعاليت‌هاى ارزشمند ارتباط مى‌دهيم، ضرورتاً با تغييراتى همبستگى دراد که در ترکيبى از فرايندهاى صنعتى شدن و شهرنشينى طى سال‌هاى ۱۷۵۰ و ۱۹۰۰ در انگلستان به وقوع پيوست. اين بدان مفهوم نيست که اوقات فراغت پيش از آن دوره وجود نداشته، زيرا به‌طور قطع وجود داشته است. مدارک زيادى در دست است که نشان مى‌دهد بريتانيا پيش از دورهٔ صنعتى شدن لذت، سرگرمي، بازار مکاره، خوش‌گذرانى‌هاى شبانه، جشن، اعياد مقدس و تفريحات گوناگون وجود داشته است. با اين همه منظور از اين اظهار نظر اين است که نشان دهيم طى دوران صنتى شدن، اوقات فراغت مفهوم ديگرى به خود گرفت و مهمترين ويژگى اين انگارش نوين مرکزيت کار در اوقات فراغت است.
طى اين دوران، کار بر زندگى مردم مسلط گرديد، نه صرفاً به‌علت مقدار زمانى که فراينده‌هاى نوين و تجربيات جديدِ کار صنعتى مى‌طلبيد، بلکه به‌علت تغييرات قدرتمند‌ترى که در سرشت کار پديد آمده بود. اين تغييرات مستلزم نگرشى تازه به جهان بود - نگرش روان‌شناختى نوينى - که با اصطلاح 'اخلاق‌کار' مشخص گرديد. در اين فيلم‌نامه لذت وضعيت درجهٔ دوم مقامى پيدا کرد و ديدگاه نوين اوقات فراغت که از اين زمينه زاده شده، بازتاب اين انگارش است که اوقات فراغت از کار مجزا است، ليکن به شکل متناقصى به آن شبيه است. تسلط ديدگاه متمرکز جهان بر کار بدين گونه است. تحليلى از راه‌هاى تغييرَ شکل پاره‌اى از فعاليت‌هاى اوقات فراغت در دوران عمدهٔ رشد صنعتي، ممکن است کليدهاى توانمندى دربارهٔ انگارش نوين اوقات فراغت مبتنى بر کار (اوقات فراغت در شمايل کار) ارائه دهد. يکى از نمونه‌هاى مستند بازيِ فوتبال است که مى‌توان به آسانى تغيير مکان اين بازى از شکل آشفته و خيابانى در دههٔ ۱۸۲۰ تا اشکال اصولى و کاملاً قانونمند آن در دههٔ ۱۸۷۰ را پيگيرى کرد. ابعاد اين تغيير از اين روى اهميت دارد که نه فقط دگرگونى اين بازى از حالت اوقات فراغت، بلکه شيوه‌هاى کسب تجربيات جهانى را نشان مى‌دهد.
- زمان:
استنباط زمان از حالت چرخه‌اى به حالت خطى تغيير يافت. وقت ساعتى مرتبط با الزامات شيفت کار جايگزين احساس زمان گرديد که با توجه به تغييرات فصول و شب و روز مشخص مى‌شد. زمان به شکل بلوک‌هاى کار مفيد سازماندهى شد تا به‌جاى اينکه کش‌سان باشد و بتواند با الزامات کار ويژه‌اى مانند توليد و برداشت يونجه سازش يابد عملکرد و تداوم کار ماشينى که براساس تراکم سرمايه‌ به‌کار افتاده بود را تضمين نمايد.
در اين استنباط جديد، وقت (زمان) به مفهوم متاعى بود که بايد 'صرف‌ شود' 'ضايع‌ گردد' يا 'تباه شود' (به مفهوم وقت‌کشي). به همين سان وقتى‌که به اوقات فراغت اختصاص داشت و مدت زمانى که طى اوقات فراغت صرف مى‌شد متراکم و بسته‌بندى شده بود. بدان‌گاه که در ساعت ۲ بعدازظهر روز شنبه سرانجام ساعت کار به پايان مى‌رسيد و بخشى از آن به‌عنوان 'اوقات فراغت' به چنگ کارگران مى‌افتد صرف اين مدت براى بازى زمستانى به تازگى رسم فوتبال ناميده مى‌شد که تا تاريکى هوا ادامه داشت تقريباً امرى طبيعى جلوه‌ مى‌نمود. فقط يک گام کافى بود که نود دقيقه را به دو نيمهٔ کوتاه ۴۵ دقيقه‌اى تقسيم نمايند.
- فضا:
انگارش‌هاى مربوط به فضا نيز تغيير يافت و تقريباً درست مانند زمان، فشرده و بسته‌بندى گرديد. به‌علت انقلاب کشاورزى که پيش از صنعتى شدن روى داد. فضاى مورد نياز براى اهداف ويژه‌اى از اوقات فراغت مورد دست‌اندازى قرار گرفته بود. حصار ميدان‌هاى عمومى حدود دهه‌هاى پايانى سدهٔ هجدهم تنگ‌تر شده بود. با پيشرفت‌ شهرنشيني، رشد پرشتاب خانه‌هاى تراس‌دار مناطق صنعتى پيرامون آسياب‌ها، معادن و کارخانه‌ها، اين فرايند چرخشى قطعى شد. افق‌هاى ذهنى محدودتر و همزمان فعاليت‌هاى تفريحى تازه‌اى رايج شد که با اين مقياس‌هاى کاهش يافته سازگار بود. فوتبال به نوعى بازى در مقياس شهرى تبديل شد که کرانه‌هائى مشخص داشت. اندک‌اندک اين محدوديت‌ها به ساختار خود بازى نيز وارد شد و بين فضاهاى بازى و جهان خارج مرز مشخصى پديد آمد. فضاهاى ويژهٔ اوقات فراغت نيز در حوزهٔ تجارت جاى گرفت و بدين ترتيب فوتبال خيابانى به ميان زمين فوتبال خزيد و دکه‌هاى خيابانى به دورن سالن‌هاى بزرگ سوپرمارکت‌ها تغيير مکان داد.
- انضباط:
يکى از نيازهاى عمدهٔ فرايندهاى کار صنعتى جديد 'انضباطِ کاري' است. لازم بود که کارگران را وادار و تشويق کنند که شيوهٔ زندگى نوينى را برگزينند که سرشت منظم‌ترى داشته باشد. آنان مجبور بودند که خود را با الزامات ماشين‌آلاتى که در خدمت آنها درآمده بودند تطبيق دهند تا بتوانند خواست‌هاى توليد را برآورده سازند. ايجاد نيروهاى انتظامى و انضباط کارخانه‌اى آشکارا به اين فرايند کمک کرد، ولى نيروهاى نهانى نيز نيروئى معادل يا بيش از آن داشت. هم‌زمان با کوشش گروه‌هاى مذهبى و اصلاح‌طلب براى ايجاد اخلاقيات جديد و گنجانيدن آنها در جهان صنعتي، واژه‌هاى 'تمدن' و 'آبرومندي' در شعارهاى حزبى مفاهيم مهم تازه‌اى پيدا کرد. به‌خصوص فعاليت‌‌هاى مربوط به اوقات فراغت مورد رسيدگى دقيق قرار گرفت که با بسيارى از انواع سنتى اين فعاليت مخالفت شد. انواع خشونت بار آنها مانند آزار جانوران ممنوع گرديد، نمونه‌هاى ديگرى مانند فوتبال تحت نظم درآمد. لازمه‌ٔ بازى کردن اين بود که شخص به مقررات بازى گردن نهد و تا اندازه‌اى اين رعايت قانون مستلزم خويشتن‌دارى بود. سرانجام اينکه بازى‌هائى مانند فوتبال در هيأت تمدن مآبانهٔ خود براى اهداف آموزش‌هاى اجتماعى و مذهبى مناسب تشخصيص داده شد. بنابراين با آغاز چارک پايانى سدهٔ نوزدهم، اين بازى‌ها تا آن اندازه تحت نظم درآمده بود که بتوان آنها را نوعى تفريح جسمى به‌شمار آورد و تا اندازه‌اى وارد مرحلهٔ رويانى آموزش سيستم گرديد و به مجموعهٔ عمليات فعاليت‌هاى جوانان کليسائى تحت نام 'نيروى مسيحيت (Muscular christianity) قدرت زور بازو' راه يافت.
- تقسيم کار:
سرانجام اينکه در جامعهٔ صنعتى سدهٔ نوزدهم کار و اوقات فراغت به دو شکل عمده همبستگى پيدا کرد. نخست اينکه، زمانى‌که صرف فراغت مى‌شد به‌عنوان زمانى کاملاً مجزا از اوقات کارى و مفيد تلقى گرديد. دوم اينکه، بسيارى از فعاليت‌هاى اوقات فراغت ويژگى‌هائى به خود گرفت که از مشخصه‌هاى کار صنعتى و بنابراين در خدمت نيازهاى توليد بود و از ديدگاه روان‌شناختى بستر اخلاقيات کارى به‌شمار مى‌رفت. نويسندگانى چون کانينگهام و بيلى(Cunningham and Bailey) ميزان درگيرى اين فرايند را مورد پرسش قرار داده‌اند و به مقاومتى اشاره کرده‌اند که نسبت به تسلط و پذيرش مرکزيت کار نشان داده مى‌شد. با اين اوصاف ممکن نيست بتوان مدارک گردآورى شده در مورد تغييرات عمده‌اى که در اشکال اوقات فراغت تحت تأثير صنعتى شدن پديد آمد را به‌طور کامل ناديده انگاشت و در واقع انگارش اوقات فراغت مبتنى بر تعريف کار تا اواخر سدهٔ بيستم ادامه يافت.


همچنین مشاهده کنید