جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

سرگرمی‌ها


براى بسيارى از بزرگسالان، سرگرمى‌ به مفهوم 'بيرون رفتن ' پاب، رستوران، تماشاى فيلم‌ يا بازديد از دوستان و همسايگان است. براى ديگر سرگرمى‌ بيشتر جنبه‌ٔ خانگى دارد که اغلب با محدوديت‌هاى درآمد، وقت و کارهاى خانه مواجه است و از طريق دستگاه‌هاى ارتباط جمعى و با مصرف فرهنگ عامه‌پسند که از راديو، تلويزيون و ويدئو ارائه مى‌گردد ميسر مى‌شود. از آنجا که خانواده‌ها تحت تسلط روابط خانوادگى قرار دارند، افراد جوان در جست‌وجوى تفريحات بيرون از خانه و فراتر از نفوذ والدين هستند. جوانان نيز 'بيرون مى‌زنند' ولى نه به‌جائى براى رفتن و نه کارى براى انجام دادن دارند. اين 'پرسه‌زدن‌ها' صحبت با دوستان و اوقات را به غفلت و در مرز جرم گذاراندن، اغلب به مفهوم سرگرمى‌ يا خوش‌گذراندن تعبير شده که موجبات نگرانى‌ِ پدران و مادران، دست‌اندرکاران امور جوانان و پليس را فراهم کرده و آنان را به اين نتيجه رسانده که اوقات فراغت جوانان بايد به‌نحو زاينده‌ترى پر شود.
از جنگ جهانى دوم به اين طرف بحث‌هاى زيادى از طرف دانشگاهيان، متخصصان و روزنامه‌نگاران دربارهٔ انقلابى که در سليقه‌ها و 'سبک‌' انديشه و زندگى جوانان پيش آمده مطرح گرديده است. بيشتر بحث بر رفاه جوانان و اشکال در حال تحول شيوهٔ زندگى جوانان متمرکز بوده است. طى دهه‌هاى ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، به‌طور پى در پى امواجى از مدها و سليقه‌ها گوناگون پديد آمده که به ايجاد شيوه‌ها و زير فرهنگ‌هاى گوناگون منجر گرديده است که مى‌توان به گروه‌هاى تدها، (Teds) مُدها، (Mods گروهى از جوانان انگليسى در دههٔ ۱۹۶۰ که دوست داشتند لباس‌هاى بسيار شيک و مرتب بپوشند). راکرها (Rockers)، هيپى‌ها (Hippies)، اسکين‌ها (Skins)، پانک‌ها (Punks) موج‌نو (New Wave)، و غيره اشاره کرد. اين شيوه‌هاى عمدهٔ زندگى جوانان از طريق روزنامه‌هاى توده‌پسند تقويت شده و هيجان‌انگيز گشته است. برنيس مارتين (Bernice Martin) بحث جالبى دربارهٔ انقلاب فرهنگى سرزنده و پرشور جوانان در سال‌هاى دههٔ ۱۹۶۰ عنوان کرده و برکشش جوانان به‌سمت 'آستانه بودن' يعنى پس زدن قوانين اجتماعى تا آخرين حد ممکن تأکيد دارد که در نتيجه اهانت به قابل احترام بودن فرهنگ والدين منجر مى‌شود. دههٔ ۱۹۶۰ از تمام جهات از جمله خلق و خوي، هنر، نحوهٔ لباس پوشيدن، روابط جنسي، مصرف مواد مخدر، زبان و شيوهٔ رفتار زندگى اجتماعي، روزانه، شاهد بازپس نشستن مرزهاى فرهنگى بوده و در اين ميان صنايع ايجاد تفريحات در لبهٔ رويدادها قرار گرفته است.
در بسيارى از بررسى‌هائى که بر روى اين گونه شيوه‌هاى زندگى جوانان انجام گرفته بر مقاومت جوانان نسبت به جوامع گسترده‌تر - که نمادهاى آنها آثار تحکم و پابرجائى و نفوذ پدران و مادران است - تأکيد شده است. آنچه روى داده بر همکنش پيچيده‌اى است از سبک‌هاى زندگى جوانان، شامل گزينش نوع موسيقي، زبان، حمل و نقل، (آمد و شد) جاهائى که مى‌توان بازديد کرد، داروها 'مواد مخدر' (به اشکال قانونى و غيرقانوني) که با پاسخى ملايم از طرف صنايع، ارتباط جمعى براى ايجاد و تغيير شکلِ شيوه‌اى خاصّ روبه‌رو شده است. سبک‌هاى پيرو مد لباس، کفش موسيقي، نوشابه‌ها آمد و شد که آميزهٔ مشخصى از سبک‌هاى پيشين بود. به کمک ديگران تقليد شد و در دسترس تودهٔ گسترده‌ترى از مردم قرار گرفت. براى نمونه موسيقى زندهٔ شاخص، به کنسرت‌هاى منظم و همراه با زمينه‌هاى پشت صحنه، چراغ‌هاى ليزري، فيلم‌هاى کوتاه و رويدادهائى تبديل مى‌شود که همهٔ آنها با ويدئو در دسترس همگان قرار مى‌گيرد. ولى نوآورى همواره منتظر آن است که بر بال‌هاى صنعت سرگرمى‌ها سوار شود.
بنابر نظر فيل کوهن اين‌گونه شيوه‌‌هاى جوانان براى مشکلات نوجوانى در جامعهٔ طبقاتى و اجبار به روياروئى با مقتضات کار، بيکاري، آموزشي، زندگى در خانه و در کنار پدر و مادر، داشتن گزينه‌هاى محدود به‌علت درآمد پائين و تحرک جغرافيائى اندک، نوعى راه حل 'سحرآميز' به‌شمار مى‌آيد. لات (اوباش) بودن، عضويت در گروه مُد، پانک بودن، يا عضويت در گروه رَوِر به شخص امکان مى‌دهد که پا به جهان تخيلات و افسانه‌ها، هيجان، سرگرمى‌ و تفريح بگذارد. بسيارى از گروه‌هاى جوانان، گرچه ممکن است از لحاظ طبقه، جنس و نژاد با همديگر اختلاف داشته باشند، 'خوش‌ مى‌گذرانند' - دست کم اميدوار هستند چنين کنند - اين موضوع که بخش تجارى در خدمت مدهاى لباس، موسيقي، پاپ، رقص و ايجاد حال و هواى شادى درآمده نويد بخش است. در اين فضا است که افراد مى‌توانند خودشان باشند. شرايطى که امکان مى‌دهد از قيد و بندهاى مدرسه، کار، بيکارى و خانواده رهائى يابند و به ساختن شخصيت خويش بپردازند و شخصيت فرهنگ خاص خود را به‌دست آورند. اين‌‌گونه تجليات شخصى بيانات روشنى در مورد مذکر و مؤنث بودن است و با زمينه‌هاى طبقاتى و نژادى تفاوت دارد. به همين سان ممکن است برخورد منافع با آنهائى که علائق اوقات فراغت آنها غالب است به‌وجود آيد. براى نمونه در باشگاه‌ها و سالن‌هاى رقص، دخترها ممکن است به رقصيدن همراه با نواى موسيقى بيشتر علاقه‌مند باشند در حالى‌که پسرها به ميگسارى و ساير خوشگذرانى‌ها علاقهٔ بيشترى نشان دهند.
براى بزرگسالان و جوانان به‌طور يکنواخت تفريح مترادف 'خوشگذرانى کردن' ، و صرف پول در بخش تجارى است. چنين مى‌نمايد که اين بخش از روحيات لازم براى ايجاد و تدارک سليقه‌هاى توده‌پسند برخوردار است. در مواقعى که بخش دولتى يا سازمان‌هاى داوطلب تلاش مى‌کنند، تفريح براى مردم فراهم کنند، تا اندازه‌اى اين تفريحات بر مبناى مساوات يا آزادانه در اختيار مصرف‌کننده‌اى که به هنگام ورود پول پرداخته، قرار نمى‌گيرد. چنين مى‌نمايد که مقامات دولتى فراهم آوردندگانى هستند که بيش از ديگران مى‌فهمند و بنابراين، حالت قيم مآبانه‌اى در آنان پيدا مى‌شود که هنوز هم ادامه دارد. باشگاه‌هاى رقص جوانان کاملاً مانند آنچه در مورد مراکز تجارى گفتيم نيست و کسانى که با امور جوانان سروکار دارند. احساس نمى‌کنند که بيش از آنکه بخواهند تدارک بينندهٔ سرگرمى‌ باشند بايد با جوانان محشور باشند؛ شنا در استخر محلى مانند تجربهٔ استخرشناى همراه با سونا، رستوران و ماشين موج، آبپاشى و غيره نيست. اگر سازمان‌هاى بخش دولتى بخواهند وارد بازار ايجاد اوقات فراغت گردند، اين کار را به شکل خسته و فرسوده‌کننده‌اى انجام مى‌دهند که بازتاب ضعيفى از آن 'شى‌ء واقعي' است که منحصراً به کمک بخش تجارى فراهم مى‌گردد.
به‌نظر مى‌رسد که بخش دولتى با توجه به ارزش‌هاى محدودکننده‌اى وارد عمل مى‌شود که اغلب باعث از صافى رد کردن 'خوشي' مى‌گردد. همواره نگرانى‌هائى در مورد ريخت و پاش کردن کسانى که به 'پارک' مى‌روند يا جلوگيرى از بازى‌هائى که با توپ انجام مى‌شود وجود دارد يا مراقبين شنا نگران 'پريدن' شناگران از بالاى سکو يا تخته شيرجه هستند. در مواقعى که سرگرمى‌ها را بخش تجارى مهيا مى‌سازد. ماهيت سرگرمى در درجهٔ دوم قرار مى‌گيرد و مجوز بيشترى براى 'خوشگذراني' فراهم مى‌گردد. با وجود اين، اين موضوع بدان مفهوم است که ممکن است کار به افراط کشيده شود؛ مردم بيش از حد نوشابه‌هاى الکلى مصرف نمايند، بيش از اندازه سر و صدا راه بيندازند يا مزاحم اعضاء ديگرى شوند که دوست دارند در آرامش تفريح کنند. در نتيجه مکان‌هاى تفريحات تجارى ممکن است براى افراد بسيار جوان، زنان مجرد، پاره‌اى از اقليت‌هاى قومي، افراد ميانسال، معلولين و سالخوردگان به مکان‌هاى ممنوعه تبديل شود.


همچنین مشاهده کنید