سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا

ساختار اجتماعی کهنسالی


داده‌هاى آمارى و نيز نشرياتى چون روندهاى اجتماعى نشان مى‌دهد که در بريتانيا مانند ساير کشورهاى باخترى سهم بزرگى از جمعيت را کهنسالان تشکيل مى‌دهند. بخشى از اين وضعيت مربوط به کاهش پيش‌روندهٔ ميزان توليد و بخشى ديگر مربوط به افزايش اميد زنده ماندن است.
دير يا زود همهٔ ما پير خواهيم شد. اين فرايند کهنسالى ناگريز شامل کاهش فعاليت‌هاى فيزيکى و ذهنى و بنابراين تقليل توان شرکت در فعاليت‌هاى اجتماعى ازجمله فعاليت‌هاى اوقات فراغت است. بنابراين پير شدن قيد و بندهائى را بر اوقات فراغت تحميل مى‌کند و گرايش بر آن دارد که شخص را از توليد فعال و ارگ نگوئيم مصرف غير فعال فعاليت‌هاى اوقات فراغت باز دارد. با اين همه توجه داشته باشيد که در جوامع غربى ميزان ورزش‌هاى ويژهٔ کهنسالان رو به افزايش است.
پير شدن يکى از تعيين‌کننده‌هاى عمدهٔ انگارهٔ مشارکت است، ولى چه مقدار از آن خاستگاه زيستى و چه مقدار از آن منشاء اجتماعى دارد؟ آيا فعاليت اوقات فراغت افراد بالاى زيستى و چه مقدار از آن منشاء اجتماعى دارد؟ آيا فعاليت‌ اوقات فراغت افراد بالاى ۶۰ سال را بايد فقط با توجه به کاهش قوا توجيه کرد يا عواملى اجتماعى و اقتصادى در کار هستند که گزينش پاره‌اى از فرصت‌ها و فعاليت‌هاى اوقات فراغت را محدود مى‌سازند؟ به چه کسانى در جامعه انگ‌ 'کهنسال' زده مى‌شود؟ آيا اين تعريف فقط شامل حال افراد معلول و کسانى که نمى‌توانند شيوهٔ زندگى مستقلى داشته باشند يا آنهائى مى‌شود که به‌وسيلهٔ دست‌اندرکاران امور اجتماعى گونه‌اى مشکل که بايد از طريق خدمات اجتماعى حل شود به حساب مى‌آيند؟
سازماندهى آموزش و سن‌ آغاز به کار (استخدام) مرز مهمى بين دوران جوانى و بزرگسالى به‌شمار مى‌آيد. به همين سان اصطلاح 'کهنسالي' با انتقال از مرحلهٔ استخدام با دستمزد به مرحلهٔ بازنشستگى ارتباط نزديک دارد.
با اين همه سوء تعبيرى است که بخواهيم بازنشستگى را با سن پيرى در شرايط اقتصادى که افراد را تشويق مى‌کند در سنين نسبتاً جوانى دست از کارهاى با دستمزد بکشند، مقايسه نمائيم دههٔ گذشته شاهد سن بازنشستگى در بيشتر مشاغل از ۶۵ به ۶۰ سالگى بوده است و در عين حال شمار فراوانى به‌طور داوطلب خيلى زود خود را بازنشته کرده‌اند. اين هديه‌اى است غير منتظره‌ که به‌علت پيشرفت فن‌آورى نصيب بشر گرديده اين کار به‌سبب تعيين درآمد (هم‌بسته با سطح حقوق) که هم در بخش دولتى و هم در بخش خصوصى صنعت وعده داده شده امکان‌پذير شده است. با ديرتر استخدام شدن و افزايش طول عمر، قابل قبول است که در آينده طول عمر بازنشستگى افراد به اندازهٔ طول عمر کارى آنان باشد. بنابراين، فراهم‌آورندگان اوقات فراغت به شکل فزاينده‌اى آگاه شده‌اند که نيازهاى افراد بازنشسته و احتياجات افراد کهنسال الزاماً به يک مفهوم نخواهد بود.
آيا بازنشستگي، آرامش و استراحتى است که به نحو مطلوب کسب شده است؟ چنين مى‌نمايد که براى عده‌اى از مردم بازنشستگى رهائى از چنگال آهنين ضرورت انجام کار دشوار و موظف باشد، و کسب مقدار بى‌حد و حصر و بدون قيد و شرطى از 'وقت آزاد' براى پرداختن به اوقات فراغت. براى عده‌اى ديگر ممکن است بازنشستگى به مفهوم رکودى کسالت‌آور، تنبلى و تنهائى باشد. شخص احساس مى‌کند که اضافه بر مصرف است و به طرف تِل دورريزها پرتاب شده يا به تعبير گروسين (۱۹۸۶) 'در گوشه‌اى دور افتاده پارک شده است.' مع‌هذا بازنشستگى پديده‌اى است که اتفاق مى‌افتد و براى بيشتر مردم رويدادى مهم به‌شمار مى‌آيد. عده‌اى از افراد اين انتقال را به شکلى از پيش تدارک ديده شده و با حالتى خوشايند انجام مى‌دهند، ولى عده‌اى ديگر از عهدهٔ چنين کارى برنمى‌آيند. روشن است که يکى از عناصر اصلى سياست اجتماعى (اوقات فراغت فقط يکى از جنبه‌هاى آن محسوب مى‌شود)، اين است که کارى کنيم که بازنشستگى به‌صورت تجربه‌اى فرح‌بخش و پرمايه‌کنندهٔ زندگى درآيد.
- ارزش‌هاى روان‌شناختى:
ارزش‌هاى روان‌شناختى به راه‌هائى ارتباط مى‌يابد که هويت شخص و موقعيت اجتماعى او به‌طور تنگا‌تنگ با حرفه‌اش همبستگى پيدا مى‌کند. البته همواره موضوع از اين قرار نيست. از اين روى که عزت نفس و موقعيت اجتماعى بسيارى از افراد از چشم ديگران حول فعاليت‌هاى اوقات فراغت آنان مى‌چرخد. با اين همه در جامعهٔ ما شغل شخص معيار مهمى براى ارزشيابى او به‌شمار مى‌آيد و افراد بازنشسته از اين مزيت محروم هستند. راهبردهاى جبرانى که افراد بازنشسته دنبال مى‌کنند شامل ادامهٔ کار نيمه وقت، قبول تعهدات بيشتر در زمينهٔ کارهاى بدون دستمزد مانند فعاليت‌هاى اجتماعى و داوطلبانه، و ارتقاء کارهاى جنبى مانند فعاليت‌هاى اوقات فراغت است.
- استفاده از وقت:
استخدام همچنين ساختارى براى روز، هفته و سال فراهم مى‌آورد. زمان به بخش‌هاى اوقات کارى و اوقات غيرکارى تقسيم مى‌شود و بنابراين چارچوبى مطمئن فراهم مى‌آورد که در محدودهٔ آن فعاليت‌هاى ويژه مکانى خاصّ مى‌يابند. اين موضوع را به کنار بگذاريد، آن وقت متوجه مى‌شويد که تجربهٔ اوقات فراغت به‌عنوان استراحت، ترميم آسيب‌ها و رهائى از زحمت مفهوم خود را از دست مى‌دهد.
- تماس اجتماعى:
يکى ديگر از مشکلات مربوط به بازنشستگى از دست رفتن روابط اجتماعي، کاهش برهمکنش‌هاى اجتماعى و حذف شدن از علايق مشترک مربوط به محيط اجتماعى است که براى پاره‌اى از افراد به فعاليت‌ اوقات فراغات گسترش مى‌يابد. اين تجربهٔ بازنشستگى تا اندازه‌اى چيزى است که به تعبير کومينگ و هنرى (۱۹۶۱) با نام 'وارستگي' تعريف مى‌شود، يعنى کنار گذاشته شدن از شبکهٔ نقش‌هاى اجتماعى که پيش از اين باعث تعيين هويت پايدار شخص مى‌شده است. از دست دادن نقش بيشتر يکى از نمودهاى عمومى فرايند پيرى به‌شمار مى‌رود تا بازنشستگى به معنى خاص کلمه. با اين همه، باز هم اين عامل عنصر مهمى در کنار کشيدن (گذاشته شدن) داوطلبانه يا اجبارى از محيط اجتماعى استخدام با دستمزد به‌شمار مى‌آيد.


همچنین مشاهده کنید