چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

رشد و بلوغ دولت ایجادکنندهٔ رفاه ۷۶-۱۹۴۵ (۲)


در سال ۱۹۷۲ دولت محافظه‌کار به شوراى ورزش موقعيت اجرائى داد و به آن حالت سازمانى تقريباً نيمه خودمختار، غيردولتى (مستقل ولى تحت پشتيبانى دولت) همانند شوراى هنر داده شد. برعکس کميسيون بيرون شهرى سازمانى دولتى باقى ماند که بودجهٔ آن به‌طور مستقيم از طرف وزارت محيط زيست تأمين مى‌گرديد.
کسب وضعيت اجرائى دستِ‌کم از لحاظ نظرى شوراى ورزش را از زير نظارت مستقيم دولت بيرون آورد تا بتواند علايق ورزشى را از زير يوغ احزاب سياسى خارج سازد، و حکومت را از دسترس مستقيم به تصميم‌گيرى‌ها و اينکه چگونه بايد منابع از سوى شوراى ورزش براى موارد مختلف اختصاص يابد دور نگاه داشت.
عنصر پايانى در روش تدارک اوقات فراغت به کمک بخش دولتى تحت قوانين سازماندهى مجدد حکومت‌هاى محلى درآمد که در سال ۱۹۷۴ در بيشتر نقاط بريتانيا به مرحلهٔ اجراء گذاشته شد. تجديد ساختار باعث ايجاد تشکيلات جديد، عموماً وسيع‌تر حکومت‌هاى محلى با بخش‌هاى خدماتى جامعترى گرديد. در بسيارى از موارد، به‌ويژه در نواحى پايتخت و نواحى شهرى بزرگ غير از پايتخت، مقامات محلى بسيارى از وظايف مربوط به اوقات فراغت حکومت محلى را درون خدمات اوقات فراغت در بخش دولتى و براى مثال ايجاد دوره‌هاى کارشناسى و کارشناسى اردش براى ارائهٔ اين خدمات گرديد. همچنين با شتاب گرفتن پرداخت‌هاى دولتى تسهيلات جديد و وسيع‌ترى به کمک بسيارى از مقامات جديد محلى طراحى و ساخته شد يا از پشينيان به آنان به ارث رسيد. گزارش مجلس اعيان، طرفدار پذيرش شعار تفريح براى همه بود و استدلال مى‌کرد که ناکافى بودن دسترسى به تسهيلات در بخش تجارى بايد با سرمايه‌گذارى‌هاى بخش دولت جبران گردد. تا زمانى‌که پس از سال ۱۹۷۶ پرداخت‌هاى بخش دولتى رو به کاهش نهاده بود، بيشتر ساختار سازمانى و تسهيلات ارائهٔ خدمات اوقات فراغت در بخش دولتى استقرار يافته بود و لايحهٔ دولت کارگرى در مورد ورزش و تفريح مى‌توانست استدلال کند که ورزش به‌صورت يکى از نيازهاى روزمرهٔ جامعه درآمده و بخشى از بافت خدمات اجتماعى شده است.
همچنين اهميت بخش داوطلب در ايجاد فرصت‌هاى اوقات فراغت در دروهٔ پس از جنگ افزايش يافت. افزايش رفاه در دوران شکوفائى پس از جنگ هزينهٔ لازم براى عضويت در سازمان‌هاى رفاهى مانند تراست ملى (که تعداد اعضاء آن از ۲۳،۴۰۳ نفر در سال ۱۹۵۰ به ۲۴۴،۸۴۴ نفر در سال ۱۹۷۶ افزايش يافت)، باشگاه کاروان بريتانياى کبير (که تعداد اعضاى آن از ۸۷،۹۹۲ نفر به ۲۳۷،۱۰۸ نفر طى دورهٔ ده سالهٔ تا ۱۹۷۶ فزونى يافت). و اتحاديهٔ گلف انگلستان (با ۱۳۱،۲۰۸ عضو در سال ۱۹۶۰ و ۳۹۸،۱۷۰ عضو در سال ۱۹۷۶) را فراهم آورد. ميزان عضويت در بخش داوطلب براى شرکت در اشکال سنى تفريحات کاهش يافت، براى نمونه، ميزان عضويت در فدراسيون دوچرخه‌سوارى بريتانيا از ۶۶،۵۲۸ نفر در سال ۱۹۵۰ به ۱۱،۲۶۴ نفر در سلا ۱۹۷۶ کاهش يافت. با وجود اين، همان‌گونه که بررسى سيليتو (Sillitoe; ۱۹۶۹) نشان مى‌دهد، عضويت در سازمان‌هاى داوطلب ايجاد فعاليت‌هاى اوقات فراغت مانند عضويت در سازمان‌هاى داوطلب به‌طور اعم حالت يکنواخت نداشت. گروه‌هاى حرفه‌اى و مديريتى که بيشتر امکان داشت در پى پيشرفت‌هاى شغلى و کارهاى بهتر در سرتاسر مملکت به حرکت درآيند، بيشتر امکان داشت به عضويت سازمان‌هاى رسمى‌تر در آينده، زيرا آنان از پشتيبانى شبکهٔ محلى غيررسمى خانواده‌هاى گسترده‌ و دوستان که براى کسانى که همهٔ عمر در يک جامعه زندگى کرده بودند فراهم بود، محروم بودند. با فروپاشى جوامع سنتى طبقات کارگرى طى توسعه‌هاى خانه‌سازى دوران پس از جنگ، به‌ويژه در محدودهٔ داخلى شهرها، خواه از طريق نوسازى رو به افزايش خانه‌ها، ايجاد شهرک‌هاى جديد، يا گروه‌‌هاى مشاوره‌اى جديد، شبکه‌هاى غيررسمى سنتى در بسيارى از نقاط از بين رفت. اين شبکه‌ها، که پشتيبانى رفاهى فراهم آورده بود (معمولاً از طريق کار بدون دستمزد زنان) و همچنين فرصت‌هائى براى تماس‌هاى اجتماعى يا کسب مهارت‌هاى تفريحى ايجاد کرده بود، براى پاره‌اى از مردم جاى خود را به تفريحات 'خصوصى شده' در خانه يا ايجاد آن دسته از سازمان‌هاى داوطلب داد که اهداف آنها فراتر از اهداف صرفاً تفريحى بود. به هنگام ابزار ادعاهاى کلى بايد جانب احتياط را رعايت کرد، چرا که جوامع کارگرى داراى شبکه‌هاى شکوفائى از سازمان‌هاى داوطلب بود که به تأمين نيازهاى محلى همت گماشته بود. با اين همه به‌نظر مى‌رسد که رشد رفاه، تحرک طبقهٔ متوسط و فروپاشى جوامع طبقات کارگرى انگيزهٔ لازم براى گسترش بخش داوطلب در ارائه فرصت‌هاى اوقات فراغت را ايجاد کرده باشد.
بخش تجارى نيز با ارائه سخت‌افزار لازم براى بازار رو به رشد اوقات فراغت متمرکز بر خانه به رشد توان خريد مصرف‌کنندگان پاسخ داد. طى سال‌هاى دههٔ ۱۹۷۰، درآمد ناشى از کرايهٔ تلويزيون و تجديد مجوز استفاده از آن بيش از دو برابر شد در حالى‌که ميزان خريد نوار ضبط صوت، صفحهٔ گرامافون و تلويزيون و راديو بيش زا ۸۰% فزونى يافت (پاتمور، Patmore; ۱۹۸۳). در همين اثناء پاره‌اى از تفريحات توده‌اى منظم خارج از خانه شکل مسابقهٔ فوتبال يا رفتن به سينما به‌طور شديد کاهش يافت. در بررسى‌هائى که بنگاه سخن‌پراکنى بريتانيا (BBC) در مورد تغيير کاربرى وقت از سال‌هاى ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۵ انجام داد، حکايت از آن داشت که تا اواخر اين دوره زمان بسيار بيشترى صرف اوقات فراغت چه در درون و چه در بيرون از خانه مى‌شد و ميزان زمانى که صرف کار کردن مى‌شد (هم کارهاى خانه و هم کارهاى با دستمزد) و نيز ميزان وقت صرف‌شده براى انجام امور کشورى به‌طور چشمگير کاهش يافته بود (جرشاني، Gershuny; ۱۹۸۰). بنابراين، در زمانى‌که سرمايه‌گذارى در صنايع توليدى سنتى در بريتانيا به‌نحو قابل ملاحظه‌اى جذابيت خود را از دست مى‌داد، اوقات فراغت بديل وسوسه‌انگيزى به‌شمار مى‌آمد به‌ويژه براى سرمايه‌گذارى چند مليتى که با توجه به کاهش قدرت پوند به‌علت عملکرد ضعيف اقتصاد بريتانيا مى‌توانست با توجه به بازار نسبت ارزان بريتانيا درآمدى کسب نمايد.


همچنین مشاهده کنید