پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

بخش داوطلب (۲)


از دوره‌اى که از سال ۱۹۷۶ آغاز گرديد، 'داوطلبي' اهميت پيدا کرد. موضوع مورد توجه 'حقوق جديد' کاستن هزينه‌هاى دولت و کم کردن نقش دولت در ارائهٔ خدمات اجتماعى است. به‌طور فزاينده تأکيد دولت بر سازمان‌هاى داوطلبى است که منافعى براى اعضاء خود فراهم مى‌آورند که دولت قادر به تأمين آنها نيست. با اين همه، بحث فقط اين نيست که اقتصاد ديگر قادر نيست سطح آن مقدار از خدمات دولتى را که در سال‌هاى دههٔ ۱۹۷۰، فراهم مى‌کرد تأمين نمايد، بلکه موضوع بر سر اين است که خدمات بخش داوطلب از دو ديدگاه مهمّ نسبت به خدمات بخش دولتى در رتبهٔ بالاترى جاى دارد. نخست اينکه مردم نسبت به تسهيلاتى که با تلاش خودشان فراهم آورده‌اند، احساس تعهد بيشترى مى‌کنند و بنابراين آن خدمات به شکل منظم‌ترى به‌کار گرفته مى‌شود. تسهيلات فيزيکى کمتر تحت اعمال ضديت با علم و صنعت قرار خواهد گرفت زيرا کسانى که آنها را ايجاد کرده‌اند براى آنها ارزش قائل خواهند شد (و حفظ خواهند کرد). دوم اينکه سازمان‌هاى داوطلب بيشتر احتمال دارد که از نظر رويکرد، پاسخگوئى و نوآورى قابليت انعطاف بيشترى داشته باشند از اين روى که آنها دچار قيد و بندهاى شيوه‌هاى ادارى که باعث جلوگيرى از کار سازمان‌هاى ادارى مى‌گردد نيستند. بنابراين، احتمال بيشترى وجود دراد که بخش داوطلب بتواند نسبت به بخش دولتى طيف گسترده‌ترى از امکانات را فراهم آورد که گرايش به بى‌خطر بودن داشته باشد، زيرا بايد در برابر چگونگى هزينه‌ کردن منابع عمومى پاسخگو باشد. همچنين پاره‌اى از صاحب نظران سوسياليست از بخش داوطلب در حال شکوفائى حمايت کرده‌اند. گرى‌وانل (Gary Whannel; ۱۹۸۳) استدلال مى‌کند که تدارکات بخش داوطلب تا اندازه‌ٔ زيادى تحت نظارت افرادى حرفه‌اى قرار دارد که به‌عنوان کارمندان ادارى طبقهٔ متوسط ممکن است از نيازها و سليقه‌هاى طبقهٔ کارگر فاصله‌ گرفته باشند. جايگزين پاترناليسم (قيموميت) بخش دولتى با خدمات داوطلبانه از نظر وانل بايد مورد استقبال قرار گيرد.
جاى تأسف است که ممکن است خدمات بخش داوطلب يکنواخت نباشد و وابسته به ميزان همدردى و استقبال محلى و تخصص‌هاى موجود باشد. بررسى بيشاپ و هاجت (۱۹۸۶) خدمات بخش داوطلب در دو نقطهٔ متضاد يکى در بيرون بريستول و ديگرى در شهرک داخلى لالستر اين موضوع را نشان مى‌دهد. بررسى آنان محدود به فعاليت‌هاى سازمان‌هاى کمک‌هاى دوجانبه بود، با اين همه، نشان داد که ميزان سازمان‌هاى داوطلب در شهرک داخلى لايستر به مراتب کمتر است و ممکن است سابقهٔ اين سازمان‌ها کمتر، منابع آنها محدودتر و تا اندازه‌اى تحت حمايت مالى دولت قرار داشته باشند، با اين همه اين صاحب‌نظران دامنه و تنوع بخش داوطلب را به‌عنوان يکى از نقاط عمدهٔ قدرت آن به‌شمار مى‌آورند و استدلال مى‌کنند که براى حفظ اين تنوع با 'وفورگرائى شکننده' بايد از حمايت بخش دولتى در موارد ممکن دورى جست. کمک‌هاى دولتى به‌ويژه از طريق برنامهٔ شهرى هدف تقويت تلاش‌هاى داوطلبانه در بخش‌هاى مرکزى شهر را دنبال مى‌کرده است. در سال ۱۹۸۶، ۹۴/۷ ميليون پوند صرف طرح‌هاى اجتماعى مرکز شهر گرديد که از آن مقدار ۳/۳۱ميليون پوند ورزش، اوقات فراغت و بازى بچه‌ها صرف شد. يعنى بيش از مقدار مصرف شده براى خدمات اجتماعى در برنامه‌هاى شهرى و به تقويت سه برابر ميزانى که براى آموزش هزينه شده بود. دولت اطمينان يافته است که بيشتر اين هزينه‌ها صرف کمک مالى به سازمان‌هاى داوطلب مى‌گردد. گسترش تازه‌ٔ خانه‌سازى شهري، فروپاشى جوامع سنتى طبقهٔ کارگر و سرازير شدن گروه‌هاى اقليت‌هاى قومى به طرف مراکز بسيارى از شهرها، نياز به گسترش ساختار بخش داوطلب در اين نواحى را با توجه به مشکلات فقر، بيکاري، بدى وضع مسکن و پائين بودن ميزان وسايل آسايش و تقريح گريبانگير اين جوامع افزايش داده است.
از سال‌هاى اواسط دههٔ ۱۹۷۰، عضويت در سازمان‌هاى بخش داوطلب افزايش يافته است، زيرا گرچه همان‌گونه که گراتون و تايلر (۱۹۸۷) اشاره مى‌کنند، اين عمل از حال يکنواخت بودن فاصله زيادى دارد. همان‌گونه که انتظار مى‌رود، در سازمان‌هاى ويژهٔ سالمندان ميزان عضويت فزونى يافته است. ميزان عضويت در سه سازمان‌ 'آواى مستمرى بگيران' ، 'لژيون سلطنتى بريتانيا' و 'نگرانى‌هاى مرتبط با سن' ، در سال ۱۹۸۴ به بيش از دو ميليون نفر رسيده که نسبت به سال ۱۹۷۱، ۵۰% افزايش نشان مى‌دهد. در انتهاى ديگر اين طيف سنى سازمان‌هاى جوانان افزايش به نسبت اندک يا کاهش عضويت چشمگيرى را نشان مى‌دهد. 'سازمان‌هاى سنتي' جوانان از قبيل سازمان راهنمائى و پيشاهنگى 'دختران' و 'پسران' بريگادها و کادت فورس‌ها همگى در اين رده‌ قرار مى‌گيرند. با وجود اين، ممکن است عضويت در باشگاه‌هاى جوانان طى همين دوره افزايش يافته باشد (۱۱۰% افزايش عضويت براى انجمن ملى باشگاه‌هاى جوانان گزارش داده شده گرچه ممکن است اين رقم صرفاً سطوح بالاترى از وابستگى اين سازمان‌ها نسبت به قبل را نشان دهد). در بين سازمان‌هاى سنتى زنان افتى در ميزان عضويت مشاهده گرديد. طى دورهٔ ۱۹۸۴-۱۹۷۱، عضويت در انستيتوهاى زنان به ميزان ۲۰% افت کرد، عضويت در اتحاديهٔ مادران به ميزان ۳۶% و عضويت در صنف زنان شهرنشين به ميزان ۳۳% کاهش يافت. با اين همه، عضويت در سازمان‌هاى ورزشى عموماً گسترش يافت. يکى از استثناءهاى مهم ماهيگيرى بود که عضويت در آن به ميزان ۱۱۸،۰۰۰ نفر طى دورهٔ ۸۵-۱۹۷۱ کاهش يافت. بنابراين على‌رغم رشد انواع خصوصى شدهٔ مبتنى بر خانهٔ اوقات فراغت، عضويت در سازمان‌هاى داوطلب هنوز نقش مهمى در انگاره‌ٔ تدارک فرصت‌هاى اوقات فراغت (تدارک - شخصي) اين فرصت‌ها در بريتانياى کنونى دارد.


همچنین مشاهده کنید